بچه حزب اللهی
#فوری_مهم ❌️#هشدار 🙏حمله قریب الوقوع رژیم کودک کش صهیونیستی به لبنان قطعی است. 📣 اما قطعیتر از
جنگنده های ارتش رژیم صهیونیستی مناطق مسکونی در نزدیکی استان صور و صیدا را هدف قرار دادند.
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
❤️❤️ توقف واردات خودروهای کارکرده تا اطلاعثانوی
اطلاعیه بانک مرکزی:
با عنایت به ضرورت تشکیل کارگروه مندرج در ماده (۲) آییننامه لزوم تنظیم فرآیند احراز و تایید منشاء ارز از سوی این بانک و تهیه و ابلاغ ضوابط مربوط به افتتاح و معدل حساب ارزی توسط بانک مرکزی به کلیه اشخاص حقوقی و حقیقی توصیه میشود تاقبل از تنظیم آییننامه، دستورالعمل و ضوابط اجرایی آن و تایید برنامه واردات توسط کارگروه ماده (۲) آییننامه، از هرگونه اقدام برای واردات خودرو کارکرده اجتناب نمایند.
بزودی شاهد افزایش قیمت خودرو هستیم
مافیا نمیزاره مردم زندگی خوب داشته باشن
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
ورود رهبر انقلاب به حسینیه امام خمینی و آغاز مراسم تنفیذ
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قاب مشترک سعید جلیلی، علی لاریجانی و حسن روحانی در مراسم تنفیذ و اعطای حکم رئیسجمهور منتخب توسط رهبر انقلاب
قاب تشنج آفرینی هست
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ #تنفیذ چهاردهم
رهبر معظم انقلاب اسلامی در کنار سران قوا و مسئولان ارشد کشور. ۱۴۰۳/۵/۷
پاینده مانی و جاودان؛ جمهوری اسلامی ایران...
هماکنون طنین سرود ملی در حسینیه امام خمینی در مراسم #تنفیذ_چهاردهم. ۱۴۰۳/۵/۷
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
بچه حزب اللهی
داستان«ماه آفتاب سوخته» #قسمت_پنجاه_یکم 🎬: هیچ کس از جوانان بنی هاشم جز سجاد و عباس نمانده، سجاد که
داستان«ماه آفتاب سوخته»
#قسمت_پنجاه_سوم 🎬:
رباب و اهل حرم صحنهٔ مظلومیت حسین را می بینند، علی اصغر گریه اش شدید شده انگار او هم نه از تشنگی بلکه بر مظلومیت پدرش میگرید، ندای هل من ناصر ینصرنی حسین به گوش رباب میرسد، رباب کودک گریان را به سینه می چسپاند و میگوید: پدرت تنها و بی یار است، کاش بزرگتر بودی علی ،کاش میتوانستی تو هم برای حجت خدا سربازی کنی، کاش قد کشیده بودی و من می توانستم به نذرم عمل کنم
ناگاه صدای علی اصغر بیش از قبل بلند میشود و علاوه بر گریه ،شروع به دست و پا زدن میکند، گویی به ندای حجت خدا لبیک می گوید، گویی با زبان بی زبانی فریاد میزند: من باشم و پدرم ندای هل من ناصر سر دهد؟!...
گریهٔ علی اصغر آنقدر بلند است که به گوش حسین میرسد،حسین برمیگردد، زینب کمی عقب تر پشت سر حسین ایستاده، حسین به زینب میرسد و میفرماید:خواهرم شیر خواره را برایم بیاورید.
زینب نزد رباب می آید...رباب ،علی اصغر را از آغوشش جدا میکند، همانطور که اشک چشمانش بر صورت علی مینشیند میگوید: انگار امام تو را می خواند...گویی امید دارد به حرمت این کودک شش ماهه، کسی به خود آید و راه بهشت جوید
امام علی اصغر را که پیچیده در پارچه ای سبز است، جلوی سپاه، روی دست بالا می آورد، سپاه، چشم به دست حسین دارند و میگویند: حسین قرآن به میدان آورده؟! نکند می خواهد قرآن نجاتش بدهد..
نانجیبی دست و پا زدن علی اصغر را میبیند، قهقه ای سر میدهد و میگوید: حسین را ببینید تمام لشکرش شده طفلی شیرخواره...
در این هنگام حسین، علی اصغر را روی دست به سپاه نشان میدهد و میفرماید:«اگر به من رحم نمی کنید به کودکم رحم کنید»
عمر سعد دستان کوچک علی اصغر را که بی تابانه تکان می خورد میبیند و زیر لب میگوید: این دستان کوچک قادر است لشکری را به سوی حسین بکشد، حرمله کجایی که این سرباز کوچک را سیراب کنی؟!
حرمله که همیشه ادعای جنگاوری می کند، اینک می خواهد در مقابل طفلی شش ماهه زورش را به رخ عالمیان بکشد، تیر سه شعبه در چله کمان میگذارد و رها میکند.
سپاهیان کوفه چشمانشان را بسته اند که این صحنه را نبینند..
خون از گلوی علی اصغر می جوشد و سر کوچکش پیش چشمان پدر آویزان شده...
بار دیگر اشک امام در می آید، امام دستش را زیر خون گلوی علی اصغر می گیرد و خون به آسمان می پاشد، امام اجازه نمی دهد حتی قطره ای از خون علی اصغر بر زمین بریزد..
این طفل کوچک تا قیام قیامت سندی ست بر مظلومیت حسین و اولاد حسین..
رباب از دور صحنه را می بیند، اشکش جاری میشود و زیر لب می گوید: مادر به فدایت شود! که نگذاشتی آرزو بر دلم بماند، با سن کمت سربازی کردی برای حجت خدا...
امام به سمت خیمه ها می آید، رباب هراسان پیش می رود تا برای آخرین بار علی اش را در آغوش کشد...امام راه کج میکند چون شرمسار است از دیدن روی رباب، گویا می خواهد به پشت خیمگاه برود و...
ادامه دارد...
📝به قلم:ط_حسینی
🌿🖤🌿🖤🌿🖤🌿🖤🌿
داستان«ماه آفتاب سوخته»
#قسمت_پنجاه_چهارم 🎬:
امام علی اصغرش را پشت خیمه ها به آغوش داغ خاک کربلا میسپرد و سپس راهی خیمه اهل حرم میشود.
همه آنجا جمع هستند، زینب، ام کلثوم ،سکینه ،رباب ،فاطمه، رقیه و...
امام می فرماید:«برای من کهنه پیراهنی بیاورید تا به تن کنم، من به سوی شهادت میروم»
زینب خوب می داند ، حسینش چرا پیراهن کهنه طلب میکند، آخر این مردم نشان دادند که حتی به لباس امام هم رحم نمی کنند و همچون گرگ هر کدام دنبال غنیمتی از حسین هستند، اما حسین حجت خداست و هیچ کس نباید بدن او را عریان ببیند، پس پیراهنی کهنه و وصله دار میپوشد تا کسی پیراهنش را به غنیمت نگیرد.
صدای گریه اهل حرم بلند است، هر کس چیزی می گوید و در دل آرزو می کنند کاش مرد بودند و از امامشان دفاع می کردند، اما اهل حرم علمدار حادثهٔ عاشورا هستند باید زنده باشند و مردانه وار این عَلَم را تا قیام قیامت به رخ جهانیان بکشند.
امام پیراهن کهنه را میپوشد و به سمت خیمه پسرش علی اوسط،امام سجاد میرود.
وارد خیمه میشود و سجاد را که چون آهنی گداخته داغ است در بغل میگیرد و وصیت های آخرینش و اسرار امامت را در گوش فرزندش فاش می کند.
سجاد بی تاب است برای یاری امام، اما مصلحت خداوند بوده که او در واقعهٔ عاشورا بیمار شود تا نسل امامت پابرجا بماند تا همیشه حجتی از خدا بر روی زمین باشد.
امام از خیمه بیرون می آید، می خواهد بر اسب بنشیند که دخترانش را میبیند که دوره اش کرده اند، از همهٔ آنها بی تاب تر سکینه و رقیه است...
رباب پشت سر سکینه ایستاده و شرم دارد جلو برود، او می خواهد جان خویشتن فدای دلبرش نماید تا لحظه ای هم از او دور نشود اما حیف که امام اجازه جنگ به زنها نمی دهد، سکینه جلوتر می رود، دامان پدر را میگیرد و میگوید:بابا! به سوی مرگ می روی؟
بچه حزب اللهی
داستان«ماه آفتاب سوخته» #قسمت_پنجاه_یکم 🎬: هیچ کس از جوانان بنی هاشم جز سجاد و عباس نمانده، سجاد که
امام سری تکان میدهد و میفرماید: چگونه به سوی مرگ نروم حال آنکه هیچ یار و یاوری ندارم.
سکینه نگاهی به عباس و یک نگاه به پیکر بی جان علی اکبر می کند، هر کجا که چشم می اندازد عاشقی غوطه ور در خون میبیند، اشکش بی امان میریزد و میگوید: پس ما را به مدینه برگردان!
امام خم می شود، سکینه را در آغوش میگیرد و می فرماید: دخترم این نامردان هرگز اجازه نمی دهند که شما را به مدینه ببرم، عزیزم! دل من را با اشک چشم خود نسوزان..
آغوش پدر آرامش بخش است و سکینه آرام میگیرد، حالا نوبت رقیه است، پای پدر را چسپیده و رها نمی کند، آخر حسین برای رقیه هم پدر است و هم مادر اصلا حسین برای رقیه یعنی تمام دنیا و خوبیها و شادی هایش..
امام مستاصل میشود، نگاهی به زینب میکند و زینب که حرف ناگفتهٔ حسینش را می داند، به طرف رقیه می آید و با ناز و نوازش او را از حسین جدا میسازد.
امام، سوار بر ذوالجناح به پیش میرود، جلوی سپاه کفر میایستد و فریاد میزند:آیا کسی هست تا از ناموس رسول خدا دفاع کند؟آیا کسی هست که در این غربت و تنهایی مرا یاری کند؟
هیچ کس پاسخی نمی دهد، اما انگار این سخن حسین ، دل دو برادر را لرزانده، سعد و ابوالحُتُوف دو پسر حارث که از خوارج کوفه اند پیش میروند.
عمرسعد لبخندی میزند و میگوید: این دو کینهٔ علی بن ابیطالب به دل دارند، پس چه بهتر که حسین با کینه شتری جماعت خوارج کشته شود و ننگ کشتن حسین هم دامان خوارج را بگیرد..
اما گویی پیش بینی عمر سعد درست از کار در نمی آید و خداوند میخواهد تصویری دیگر از عاشورا به چشم جهانیان بکشد و معنای عاقبت به خیری را اینجا تفسیر نماید
پسران حارث نزد امام می آیند و پیش پای ایشان بر زمین می افتند و میگویند: ما می خواهیم از ناموس رسول خدا دفاع کنیم..
حسین لبخندی میزند و برایشان دعا میکند و با دعای حجت خدا انگار جانی دیگر در کالبد تن این دو می ریزند، دوبرادر شانه به شانهٔ هم پیش میروند، سپاهیان کوفه را میشکافند و کافران را میکشند و لحظاتی بعد آنها هم آسمانی میشوند، انگار دعای خاصی پشت سر این دو بوده، شاید مادری پیر دعای عاقبت به خیری برایشان داشته که اینچنین از جرگهٔ دشمنان علی بیرون آمدند و فدایی پسر علی شدند...
ادامه دارد...
📝به قلم:ط_حسینی
🌿🖤🌿🖤🌿🖤🌿🖤
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
بند پایانی تنفیذ ریاست جمهوری پزشکیان توسط رهبر انقلاب اسلامی خاص بود و بی تکرار:
« رأی مردم و تنفیذ من تا زمانی برقرار خواهد بود که مشی ایشان بر صداقت در مسیر باشد»
پیامش مشخص بود؟
✔️ جامعه نیازمند تبیین و آگاهیست
👈 #خبرهای_کم_ولی_خاص👇
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
🔴ترامپ خطاب به گروهی از مسیحیان می گوید: «مسیحیها فقط این بار از خانه درآیید و رای بدهید. اگر رای بدهید دیگر نیازی به رای دادن نخواهید داشت. ما سیستم را اصلاح خواهیم کرد تا دیگر نیاز به انتخابات نباشد. من مسیحیها را دوست دارم و خودم مسیحی هستم».
🔹البته بعضیها چنین تصور کردند که او میگوید: «هرچند خودم مسیحی نیستم ...». اما او چنین نگفت.
🔹هنوز معلوم نیست منظور او از «از بین بردن سیستم انتخاباتی» چیست؟ چنین طرحی تابحال در هیچ کجا بحث نشده؛ و طرح جایگزین معتبری هنوز ارائه نشده است.
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi