🌹:#روایت دلدادگی #قسمت ۳۱🎬 : از بین داوطلبان ،بعضی ها را جدا می کردند و به جایی خاص راهنمایی می کردند، این موضوع نظر سهراب را به خود جلب کرده بود. سهراب بی صبرانه منتظر رسیدن نوبتش بود ، صف به کندی پیش میرفت ،تا اینکه بالاخره سهراب خود را جلوی چادر نام نویسی دید. مردی روی چهار پایه جلوی چادر نشسته بود ،با نگاه تیزش سر تا پای سهراب را از نظر گذراند و تا چشمش به اسب او افتاد ،دستی به سبیل بلند و تاب داده اش کشید و گفت : عجب اسب اصیل و زیبایی، اهل خراسانی؟ سهراب لبخندی زد و گفت : سلام جناب ، خیر بنده از ولایت دیگری آمدم ، حالا اجازه می دهی داخل شوم؟! آن مرد از جا بلند شد ،افسار اسب را در دست گرفت و گفت : بفرمایید ، بنده اینجا هستم و مراقب این اسب زیبا خواهم بود. سهراب دستی به یال رخش کشید و داخل شد. انتهای چادر، تخت چوبی قرار داشت . روی آن گلیمی خوش رنگ و نقش گسترانده بودند و دو نفر در حالیکه کاغذ و قلم و دوات جلویشان بود ، روی تخت نشسته بودند. هر دو لباس های یک شکل به تن داشتند و کلاه سیاه نمدی هم به سر گذاشته بودند. سهراب که دید آن دو گرم گفتگو با هم هستند و هیچ توجهی به او ندارند، گلویی صاف کرد و گفت : سلام ...روزتان به خیر یکی از آنها که به نظر می رسید سنش بیشتر باشد و موهای جو وگندمی اش از زیر کلاه بیرون زده بود ، با دقت سرا پای سهراب را نگاه کرد و گفت : انگار این داوطلبان تمامی ندارند... آن دیگری نیشخندی زد و گفت : وعده ی هزار سکه طلا و منصبی در دربار، وعده ی وسوسه انگیزی ست و از جا بلند شد ، نزدیک سهراب ایستاد ،دستی به عضلات قوی سهراب که از زیر لباسش خود را به نمایش گذاشته بود گرفت و با دقت نگاهی به قد و بالای او کرد و‌گفت : اندام ورزیده ای داری ،معلوم است که در زورخانه کار کرده ای ،درست است؟ سهراب با دست پاچگی گفت : نه...نه...اما کار من دست کمی از ورزش زورخانه ای نداشت...ورزش کار هر روزه ام است.. آن شخص چشمکی به دیگری زد که از چشم سهراب پنهان نماند و گفت : یاورخان...به نظرم باید نظر کاووس خان هم بدانیم درست است؟ یاورخان سری تکان داد و گفت : نامت چیست جوان ؟ از کجا آمده ای و شغل و پیشه ات چه می باشد؟ سهراب رو به او گفت : نامم سهراب است ، از سیستان می آیم و شغلم تجارت است. یاور خان با تعجب نگاهی به سهراب انداخت و‌گفت : به به....چه عجب در بین داوطلبان تاجر هم داریم و بعد با نیشخندی ادامه داد : گمان نکنم این مسابقه ،لقمه ی دندان گیری برایت باشد که تجارت خود را رها کنی و از ولایتی دور به قصد این کار راهی سفر شوی... سهراب سری تکان داد و گفت : درست است اما مهم هدف انسان است ، بنده می خواهم خودم را بسنجم ، حالا چه بهتر میدان امتحانم ، جایی چون خراسان و مسابقه ی حاکم اینجا باشد. یاورخان سری تکان داد و رو به رفیقش گفت : صحیح...آن جور که بر می آید مصمم به برد مسابقه است ، پس باید با کاووس خان هم دیداری داشته باشید... سهراب سؤالی نگاهی به او‌ کرد و‌گفت : کاووس خان؟؟ آن مرد با اشاره ی انگشتش به سهراب فهماند که بیرون برود و سپس با صدای بلند گفت : آهای شکیب، این جوان را به قصر راهنمایی کن و با این حرف ، همان مردی‌که اول ورودش روی چهارپایه جلوی چادر دیده بودش ، سرش را داخل چادر آورد و گفت :چشم الساعه قربان... سهراب کمی گیج شده بود و دلیل این کارهای مرموز را نمی فهمید.. #ادامه دارد‌‌... 🌹💠🌹💠🌹💠🌹💠 #روایت دلدادگی #قسمت ۳۲🎬 : مرد جلوی چادر که سهراب حالا می دانست اسمش شکیب است ، افسار رخش را به دست سهراب داد و گفت : دنبالم بیا...با نگاهی به قد و قامت و اسبت ،دریافتم که شما هم باید از نگاه تیزبین کاووس خان گذر کنی... سهراب با حالتی سؤالی گفت : کاووس خان کیست و این کارها برای چیست؟ شکیب در حین رفتن ،صدایش را بالا برد انگار که می خواست به دیگران بفهماند که چقدر کاووس را دوست می دارد و گفت : کاووس خان حکم دست راست فرمانده قشون را دارد...حکما می خواهد ببیند اگر جنگاوری لایق هستی ،تو را برای سپاه قصر برگزیند ، چون ایشان به نوعی، نیروی زبده برای دربار پیدا و انتخاب میکند و بکار می گیرد . سهراب سری تکان داد و گفت :عجب...عجب که اینطور.. نزدیک دربی کوچک و چوبی شدند، شکیب نگاهی به دور و برش کرد ، سرش را آرام به گوش سهراب نزدیک کرد و گفت : از من می شنوی ،مهارتهای خودت را نشان نده ، بگذار کاووس فکر کند چیزی در چنته نداری... سهراب با تعجب نگاهی به شکیب کرد و‌گفت : تو خود می گویی او‌ نیروهای ماهر را برای قصر شکار می کند ، چه کسی می آید چنین موقعیتی را از دست دهد که من بدهم؟

شکیب خنده ای از سر تمسخر کرد و گفت : این ظاهر قضیه است جوان !! درست است کاووس شکارچی ماهری در این زمینه است ، اما اینک ،این تقفتیش مهارت ،دستور کسی دیگر به کاووس خان است ...کسی که می خواهد رقیبان قدرش را بشناسد و قبل از مسابقه از سر راه بر دارد تا با خیال راحت خودش ،عنوان قهرمان را برگزیند و من چون اصلا دوست ندارم که آن شخص به مرادش برسد،همراه هرکس که راهی قصر شد ، شدم ، این راز را در گوشش گفتم ...پس به نفعت است حرفم را گوش کنی... سهراب که از اینهمه زیرکی شکیب و محبتی که در حقش داشت به وجد آمده بود ، لبخندی زد ، دست در شال کمرش کرد ،دوسکه بیرون آورد و گفت : اگر نام ان شخص اصلی و هدفش را از این کار ،گفتی این سکه ها مال تو می شود ، در ضمن اگر واقعیت را گفته باشی و در مسابقه فردا هم بردم ، شک نکن ،سکه های طلا انتظارت را خواهد کشید. شکیب با دیدن دو سکه طلا در دست سهراب ، چشمانش برقی زد و گفت : ببین جوان ، تو‌که هیچ‌از کاووس و هدفش نمی دانستی ، من خودم خواستم بگویم تا آگاه شوی تا پسر وزیر به خواسته اش نرسد ،آخر من دل خوشی از او‌ندارم ،اصلا دوست دارم سر به تنش نباشد... لحن صادقانه ی شکیب ،خبر از راستی گفتارش داشت ،پس سهراب که حالا پشت درب رسیده بود، دو سکه را در مشت شکیب جا کرد و آرام تر گفت : حالا قبل از اینکه وارد شویم بگو‌ او‌کیست و چرا چنین کاری می کند؟ شکیب ،خوشحال سکه ها را در شال کمرش جا داد و گفت : او کسی جز بهادر ، بهادرخان نیست ،پسر وزیر دربار خراسان...او...او... #ادامه دارد... 📝 به قلم :ط_حسینی 🌹💠🌹💠🌹💠🌹💠 #بچه_حزب_اللهی @BACHE_HEZBOLLAHi

📍ایران طی دوره رضاشاه پهلوی در جنگ جهانی دوم اعلام بی طرفی کرد، بیش از ۶۰٪ بودجه کشور هزینه ارتش و نیروهای مسلح شد، اما متاسفانه طی ۴۸ ساعت نیروهای شوروی و بریتانیا ایران رو از شمال و جنوب اشغال کردند و شاه ایران رو انداختن بیرون و قحطی و بیماری هایی شکل گرفت که بیش از ۲۵٪ جمعیت ایران رو کشت، اجنبی غذای ملت ایران رو می‌خورد و به خودش نمی‌داد و ارتش شاهنشاهی هم مقاومتی نکرد و شاه مملکت در تاریخ ایران موفق به ثبت سریع‌ترین شکست و سقوط پایتخت ایران بدست اجنبی شد. تا اینجاش شرح تاریخ و بدبختیای پدربزرگا و مادربزگای ما بود و تلخ‌تر هست که بدونین ایران بیشترین درصد کشتار رو نسبت به جمعیتش درین جنگ داده علی رغم اینکه اصلا در جنگ مشارکت نداشت، اما نکته چیه؟ اینکه حتی با اعلام بی‌طرفی ایران فرقی نکرد و ایران و اشغال کردند، این یعنی رفتار شما در اینکه بگی وقایع جهان به من کار نداره کافی نیست چون دیگر کشورا بهت کار دارند. از نگاه اونا ایران زیادی بزرگه و باید اول تجزیه و بعد مجموعه جنگ‌های داخلی شکل بگیره. صحبت‌های هویدا در مورد کرامت ایرانی در دوره رضاشاه شنیدنی. رضاشاه روحت شاد یا رضاشاه تو روحت؟ #بچه_حزب_اللهی @BACHE_HEZBOLLAHi

🔥”جنگ در جریان است، ما هنوز باورش نکرده‌ایم...” در میدان جنگی هستیم که گلوله و کلمه نقش برابری دارند، اما هنوز آرایش جنگی نداریم. وقتی روایت نباشد، خون به تنهایی نمی‌تواند مسیر را تغییر دهد. این جنگ، فقط جنگ گلوله نیست. اینجا کلمه، خودش بخشی از جنگ است. اگر روایت نکنیم، اگر توضیح ندهیم که چرا این جنگ، جنگ ماست، دیگران داستان را برای ما می‌نویسند. الآن جنگ ذهن هاست باید ذهن هامونو قوی کنیم برای مقابله با دشمن 🇮🇷 #مطالبه_ملی #وعده_صادق۳ 🇮🇷 و با خاک یکسان کردن تلاویو و حیفا #بچه_حزب_اللهی @BACHE_HEZBOLLAHi

🔔بازیچه مشاوران شدن یعنی 👇👇 🔻 توجیه گرانی ‌ها با آمار غلط بدوح بررسی وفقط با برگه ای که به وی میدهند ...!!.. 🔹 محمدرضا عارف معاون اول رئیس‌جمهور در توجیه افزایش شدید قیمت‌ کالاهای اساسی در دولت چهاردهم مدعی شده که «برخی افزایش قیمت‌‌ها جهانی است و ما چاره‌ای جز اصلاح قیمت‌‌ها نداریم». 🔹 این در حالی است که هم ‌اکنون در بازارهای جهانی قیمت کالاهای اساسی نسبت به سال گذشته ارزان‌‌تر شده. قیمت گندم ۱۱ درصد، برنج ۱۸ درصد و سویا ۲۲ درصد نسبت به سال گذشته همین موقع، پایین‌تر است. به طور میانگین شاخص قیمت غلات و دانه‌‌های روغنی در یک سال اخیر ۱۶ درصد کاهش یافته است. #بچه_حزب_اللهی @BACHE_HEZBOLLAHi

🔻نامه کمیسیون امنیت ملی به دیوان عدالت اداری درباره ابطال حکم انتصاب ظریف 🔹سخنگوی کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی از ارسال نامه‌ای از سوی رئیس این کمیسیون به دیوان عدالت اداری و درخواست از این دیوان برای ابطال حکم انتصاب محمدجواد ظریف به علت مغایرت قانونی و بر اساس مواد ۸۶ و ۱۳ قانون دیوان عدالت اداری خبر داد. 🔹به گفته ابراهیم رضایی، طبق ماده یک قانون نحوه انتصاب اشخاص در مشاغل حساس مصوب مجلس، تمامی دستگاه‌های اجرایی موظف هستند در انتصاب افراد به مشاغل حساس، از مراجع سه‌گانه شامل وزارت اطلاعات، سازمان اطلاعات سپاه و قوه قضاییه استعلام کنند. در صورتی که انتصابی بر خلاف این استعلام صورت گیرد، آن انتصاب غیرقانونی خواهد بود. #بچه_حزب_اللهی @BACHE_HEZBOLLAHi

✨هضم این ویدئو بسیار بسیار سنگینه و قلبی نورانی میخواد #انتشارش با شما #بچه_حزب_اللهی @BACHE_HEZBOLLAHi

آخرین افاضات ناصر شوفر 💬 همتی: دلار باید حدود ۷۳ هزار تومان باشد! #بچه_حزب_اللهی @BACHE_HEZBOLLAHi

در بی‌شرفی اصلاحات شکی نیست؛ فقط یادتون باشه قانون حجاب رو همون مجلسی تصویب کرد که پزشکیان، نماینده‌اش بود و اقای قالیباف رییس اون ..حالا پزشکیان شده رییس دولت واون رو اجرا نمیکنه و اقای قالیباف هم در حال میتینگ و با خنده سر و تهش رو جمع کردن ....!!!.. حالا مقصر کیه !!؟.اقای جلیلی #بچه_حزب_اللهی @BACHE_HEZBOLLAHi

💢|سردار فدوی: خیلی ضایع است که می‌گویند نیروگاه‌های ما سوخت ندارند 🔹‌جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران در بزرگداشت هفته پژوهش در دانشگاه جامع امام حسین (ع): ما بالاترین کشور دنیا در موضوع انرژی هستیم. 🔹‌نفت و گازمان را اگر روی هم بگذاریم، اول دنیا می‌شویم. 🔹‌ما باید این موضوعات را به حول قوه الهی حل کنیم. #بچه_حزب_اللهی @BACHE_HEZBOLLAHi

🌹مرد میدان دیپلماسی روحت شاد #بچه_حزب_اللهی @BACHE_HEZBOLLAHi

. ♻️ درخواست مجلس از دیوان عدالت اداری برای ابطال حکم انتصاب ظریف 🔰 حمید رسایی: بالاخره پس از پیگیری‌های مداوم هر چند بر خلاف نص صریح قانون آیین‌نامه داخلی مجلس، گزارش تخلف رییس جمهور در انتصاب و اصرار به ابقای ظریف به معاونت رییس جمهور در صحن علنی قرائت نشد(استنکاف اقای قالیباف از اجرای قانون ).. اما نیم دیگر این تخلف یعنی انتصاب غیرقانونی ظریف هم تحمل نشد و روز گذشته نامه کمیسیون امنیت ملی به دیوان عدالت اداری برای ابطال حکم رییس جمهور، بر اساس مواد ۸۶ و ۱۳ قانون دیوان عدالت اداری امضا و ارسال شد. سخنگوی کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی از ارسال نامه‌ای از سوی رئیس این کمیسیون به دیوان عدالت اداری و درخواست از این دیوان برای ابطال حکم انتصاب محمدجواد ظریف به علت مغایرت قانونی و خبر داد. #بچه_حزب_اللهی @BACHE_HEZBOLLAHi