eitaa logo
بنام مرد 🇵🇸
242 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
4.2هزار ویدیو
129 فایل
تاریخ شروع کانال :99/10/13 اسم کانال مخفف اسم شهداست ب: بابک ن: نوری ا : احمد م: مشلب م: محمد ر: رضا د : دهقان ادمین ↶ @FB_135_18 تبادل‌و‌مدیر ↶ @Shahidehdahe80
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از حاج بیخیال!
🔔 همه‌مایکساله‌درقرنطینه‌به‌سرمیبریم وخونه‌نشین‌شدیم... اما؛ آقای‌ما '' 12 '' قرنِ‌ خونه‌نشینِ‌گناهان‌ماست!'💔 حالامی‌فهمیم‌قرنطینہ‌یعنی‌چی!؟ |حُــــــرّْ|
‏ولی‌زمین‌تاآسمون‌فرقه‌که‌خستگیت براۍڪارفرهنگی‌وامام‌زمانی‌وجهاد باڪسب‌علم‌و‌تهذیب‌باشه(:'! یاول‌گشتن‌تومجازی‌وازین‌گروه‌به اون‌گروه‌رفتن‌ودغدغه‌هاۍآبڪی🚶🏿‍♂ـ! ـ‌بہ‌خودمون‌بیایم!! 🚫
7-نمی دونم تا به کی.mp3
13.96M
دنبال‌‌شھـٰادتم ؛ ولے‌‌عرضہ‌ندارم .. یہ‌نگاه‌بہ‌من‌بکـن ؛ میدونم‌گناهکارم💔! -آسـِد‌رضا . . .
🔴مَن انقلـابی ام، امــــــام ندیده ام ♦️من۱۵ خرداد ۴۲ را ندیده ام! اما شنیده ام که : "سربازان من اکنون در گهواره ها خفته اند" ♦️من ۲۲بهمن ۵۷ را ندیده ام! اما شنیده ام که : "انقلاب ما انفجار نور بود" ... ♦️ من ۵ اردیبهشت ۵۹ را ندیده ام! اما شنیده ام که : "این شن ها لشکر خدا بود" ... و یقین دارم خدای طبس هنوز زنده است... ♦️من ۳ خرداد ۶۱ راه ندیده ام! اما شنیده ام که : "خرمشهر را خدا آزاد کرد" ... ♦️من چشم که باز کرده ام، امام را ندیده ام... من جنگ ندیده ام... صدای آژیر خطر نشنیده ام، به پناهگاه نرفته ام... ♦️من سن و سالم از سابقه مبارزاتی خیلیا کمتر است! ♦️من چشم که باز کرده ام به جای جماران و روح خدا، حسینیه ای دیده ام با نام خمینی... به جای روح خدا، سیـــــــــد علی را دیده ام... حضرت ماه را... او که یک "آه" بیشتر از خمینی دارد... ♦️من بزرگتر شده ام و او موی سپید کرده... ♦️ افتخارم این است که... ♦️من "یک شبه انقلابی" نشده ام... ♦️ من در ۲۲ بهمن ها قد کشیده ام! ♦️من جنگ تحمیلی ندیده ام اما تا دلتان بخواهد جنگ تحلیلی دیده ام... ♦️من چمران و همت و باکری و خرازی ندیده ام... ♦️بی پرده بگویم من جیغ آرمیتا و نگاه بهت آلود پسرک سه ساله دیده ام ،من شهادت علم را دیده ام! ♦️ من تا دلتان بخواهد تزویر دیده ام و فتنه... ♦️تا دلتان بخواهد تهدید دیده ام و تحریم... ♦️من شهدای مدافع حرم را دیده ام ♦️یک انقلابی ام... ♦️من ۲۳ تیر ۷۸ را دیده ام... ♦️من ۹ دی ۸۸ را دیده ام... ♦️من مشارکت ۴۰ میلیونی ۸۸ را دیده ام و ... دهن کجی به قانون دیده ام. ♦️مَن انقلــــــــابـی ام ♦️من عهد با خدا و ناخدای کشتی انقلاب بسته ام، نه با کَدخدا... ♦️من خون شهدای گلگون کفنمان را به یک مشت دلار نمی فروشم... ♦️من خیلی بیشتر از تعداد سال های عمرم تهدید شنیده ام که گزینه ها روی میز است... اما شنیده ام از همان امامی که ندیده ام 🔴امریـــــــــکا هیـــــــچ غلطی نمیتواند بکند
«فــــکـــــر» اگه میخواییم نماز وسیله بشه، باید فکر همراهش باشه. یعنی بافکر خونده بشه، بافکر بهش نگاه کنیم، بافکر درموردش مطالعه کنیم، بافکر نسبت بهش ارتباط برقرار کنیم... این بافت نماز یه بافتیه که شما رو تا عاااالیترین درجه بهشت میبره.❤️ هی بگو چه جوری میشه؟! ما که داریم میخونیم هیچ تکونیم نمیخوریم باید رمزش رو بدست بیاری، باید اون فوت کوزه گریش دستت بیاد! شهید اندرزگو رحمت الله علیه با ماشینی میرفتن سمت مشهد، ماشین بنزین تموم میکنه. به راننده میگه آقا من صلوات میفرستم شما گاز بده!! چی میشدکه تو جبهه ها با یه ذکر معجزه میکردن؟ چی میشه که وقتی یه نفر میگه بــسم الله الـرحمن الرحیم بند دلمون پاره میشه ولی خودمون هر چی بگیم بی فایده است؟ کار نیکو کردن از پر کردن است. این همین سازی هست که همه میزنن، همین قلم مویی هست که همه به دست میگیرن ولی این چیکار کرده که با قلم مو معجزه میکنه ولی ما نمیتونیم؟؟! کار رو جـــدے گرفته، تمرین کرده، فکر کرده روش، غصه طرحها و رنگها و بوم و خط و انحنا رو خورده، ریز شده توش بریم به جنگ با نفس✋🏻 🌷🌷🌷🌷🌷 🌷🌷🌷🌷 🌷🌷🌷 🌷🌷 🌷 https://eitaa.com/EWzbWtIbkYR5ZQ7wfvCmer
•°🌱 • تازه فهمیـدم چرا • دیوانـه‌ات هسـتم چنین • خـوانده در گوشـم کسی • قبـل از اذان نام تـو را..!🌱 💕
‏+ از اون کباب‌فروشی که بهت گوشت الاغ داده میگذری؟! - معلومه که نه... + گوشت سگ چی؟! - نه... + اطرافت رو نگا... خیلیا دارن بهت گوشت آدم مرده میدن!
نکات مراقبت از شال و روسری🧣🦋+=+ --------------------------- •خشک کردن در سایه: روسری های ابریشمی در معرض آفتاب به مرور رنگ خودشونو از دست میدن.☁️🕊^^ •چوب لباسی های مخصوص: همیشه روسری هاتونو روی چوب لباسی خشک و نگهداری کنید. اینطوری هیچوقت چروک نمیشن.🍒🧺^^
🌹|شهید امیر لطفی ✍️ پابوس مادر ▫️خیلی دوست داشتنی بود. اگر ذره‌ای از او دلخور و ناراحت می‌شدم به هر طریقی دلم رو به دست می‌آورد، حتی پشت پاهامو می‌بوسید، هر روز صبح وقتی می‌خواست بره اداره میومد و پای منو می‌بوسید. یک بار خواهرش این اتفاق رو دید و به مـن اشـاره کرد و گفت دیدی چه کار کرد مادر؟ گفتم بله، کارِ هر روزش هست، من خودمو به خواب می‌زنم یک وقت خجالت نکشه.