#فرشته_های_زمینی
👇👇👇👇👇👇
داستان متحول شدن من برمیگرده به محرم سال ۹۸:
اون موقع من ۱۳ سالم بود😊 .تو خونه حرف حرف خودم بودوهرکی ام رو حرف من حرف میزد فاتحه اش خونده بود😅
همیشه دعوا میکردم😡😡. مخصوصا با بابام😒.
شب عاشورا بود.حوالی ساعت۹ اون شب طبق روال همیشه سریه موضوعی با بابام بحثم شد.یکی بابام گفت ۱۰تامن گفتم خلاصه یه دعوای اساسی صورت گرفت.
خونه روگذاشتم روسرم وواسه اینکه به دعوام چاشنی بدم رفتم آشپزخونه ودر کابینت هارو بازکردم وهرچی بشقابو لیوان بود شکستم وبعدش هم باعصبانیت ازخانه زدم بیرون.کسی دنبالم نیومد چون خونه عموم نزدیک خونه ما بود هرموقع باهاشون دعوا میکردم میرفتم خونه عموم پاتوقم همونجا بود.ایندفعه هم فک کردن میرم همونجا.ولی اون شب حوصله هیچ کسو نداشتم زدم به خیابون. همینجور که داشتم قدم میزدم ازپشت سرم یه صدایی شنیدم پشت سرمو که نگاه کردم دیدم بلههههه یه آقا پسری فیلش یاد هندستون کرده داشت مزاحمت ایجاد میکرد.😢خیلی حرفای بی ادبانه ای میزد
ازترس وازخجالت آب شدم رفتم زمین.اون موقع تنها آرزویی که داشتم این بود که زمین دهن باز کنه و من برم تو زمین.
همون نزدیکی ها یه هيئتی بود .صدای مداح رو ازبلند گو شنیدم باشنیدن صدای نوحه دلم گرفت😭😭 گفتم برم هيئت هم اینکه عرض ارادتی داشته باشم خدمت ارباب وهم اینکه ازاون موقعیت شیطانی نجات پیدا کنم.😍
دویدم سمت هيئت اون پسره هم دنبالم اومد مدام حرف میزد اونم چه حرفایییی وایییی🤦♀️
هرجوری شد خودمو رسوندم به هيئت اونم تا۱۰ متری در هيئت دنبالم اومد ولی بعد دیگه برگشت.
منم اصلا سرو وضع وپوشش مناسبی نداشتم مطمئن بودم منو راه نمیدن خواستم برگردم که یهو چشمم افتاد طرف درب ورودی خانما دیدم یه خانمی وایستاده و به اونایی که چادر ندارن چادر میده😍😍 (پویش نذرچادر راه انداخته بودن).
سریع رفتم پیشش باخودم گفتم مهدیه الانه که یکی بزنه تو گوشت بااین سرووضعی که داری ولی دیدم نه خیلی محترمانه سلام واحوالپرسی کرد ❤️وگفت حیف این موهات نیست که سرلخت هستی؟!😢
خیلی خجالت کشیدم سریع چادرو ازش گرفتم وگذاشتم سرم وقتی چادرو سرم کردم حس غرور بهم دست داد.احساس سربلندی و آزادی داشتم.ازادی مطلق.خیلی حس قشنگی بود.اصلا نمیتونم توصیفش کنم.❤️❤️❤️
دلم خیلی گرفته بود رفتم یه گوشه نشستم وشروع کردم به گریه.😭😭تو شب عاشورای حسینی تنها چیزی که ازارباب خواستم این بودکه دستمو بگیره.فقط میگفتم یاامام حسین دستمو بگیر منو بلند کن.هی اشک می ریختم وهمین جمله رو تکرار میکردم که همونجا خوابم برد وقتی بیدار شدم دیدم مراسم تموم شده همه رفتن غیر از یه هفت ۸ ده نفری.گوشیم خاموش شده بود وقتی روشن کردم دیدم بابام ۵۰بار زنگ زده حدس زدم که فهمیدن خونه عموم نرفتم. ساعت۱۱شب بود بلند شدم خواستم برم تادم در که رفتم به خودم گفتم مهدیه حیف نیست تااینجا اومدی نماز نخونده بری؟!😢
دوباره برگشتم.بازباخودم گفتم عهه تو که نماز یاد نداری چطور میخوای نمازبخونی؟!یهو چشمم افتاد به خادم همون مسجد که یه روحانی بود.یه گوشه نشسته بود و داشت قرآن میخوند رفتم پشت سرش نشستم ومنتظر موندم قرآنش تموم بشه،تموم که شد جریانو براش تعریف کردم وگفتم که خیلی دوست دارم نمازبخونم ولی یاد ندارم گفت اشکالی نداره دخترم برووضو بگیر بیا من بت یاد میدم.رفتم وضو گرفتم اومدم نمازوبهم یاد داد اون شب برای اولین بار نماز خوندم.نمازم که تموم شد رفتم.همینطور که داشتم میرفتم سمت خونمون دیدم اون پسره سر راهم سد شد،از ترس داشتم سکته میکردم.داشت میومد سمت من نزدیک که شد سرتاپامو یه نگاهی کرد و گفت معذرت میخوام خواهرم 😳
بعدشم سریع فرار کردو رفت.تادوسه روز من فقط به این فکر میکردم که نه به اون حرفای بی ادبانش و نه به این خواهرم گفتنش..بعدفهمیدم که هاااااا من وقتی داشتم میرفتم هيئت پوشش مناسبی نداشتم واسه همین اون اینهمه به من جسارت کرد ولی وقتی ازهیئت برمیگشتم چادر داشتم واسه همین جرئت نداشت چپ به من نگاه کنه.
الان میفهمم که:چادرم تاج بهشتی ست که بر سر دارم....یادگاری ست که از حضرت مادر دارم✌
#دختری_که_امام_حسین_دستش_را_گرفت
@life_tayebeh
∞♡@BAMBenamemard♡∞
😅💔🚶♂
ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﺍﺳﺘﺨﺪﺍﻡ ...
ﻃﺮﻑ ﭘﺮﺳﯿﺪ:
ﻧﻤﺎﺯ ﺟﻤﻌﻪ ﻣﯿﺮﯼ ؟
ﮔﻔﺘﻢ ﺑﻠﻪ .. ﺑﻠﻪ ﻣﯿﯿﯿﯿﯿﺮﻡ!
ﭘﺮﺳﯿﺪ:
ﭘﺎﺭﺳﺎﻝ ﺭﻭﺯ ﻗﺪﺱ ﺭﺍﻫﭙﯿﻤﺎﯾﯽ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﯼ ؟
ﮔﻔﺘﻢ ﺑﻠﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩم!
ﭘﺮﺳﯿﺪ:
ﮐﯿﮏ ﻭ ﺳﺎﻧﺪﯾﺲ ﻫﻢ ﺧﻮﺭﺩﯼ ! ؟
ﮔﻔﺘﻢ ﺑﻠﻪ .. ﺑﻠﻪ ﺧﻮﺭﺩﻡ !
ﮔﻔﺖ: واقعا؟!! ﺭﻭﺯ ﻗﺪﺱ ﮐﻪ ﻣﺎﻩ ﺭﻣﻀﻮﻧﻪ!!
نامردا سوال انحرافی در این حد آخه!! 😕 😂😂
#طنز_رفاقت
@life_tayebeh
∞♡@BAMBenamemard♡∞
️🍃حرمتش را نشڪن...🍃
▶️چــــ💚ــادر مـــــــادر من ، فــ🌸ــاطمہ ، حرمت دارد...
🍃نہ فقط شبہ عبایے مشکیست
ڪہ سرت بندازے
و خیالت راحت
ڪہ شدی چادرے و محجوبہ!
چــــ💚ـــادر مـــ🌸ـــادر من ، فــــ💚ــاطمہ ، حرمت دارد
🍃قاعده، رسم، شرایط دارد:
↙️شرط اول همہ اش نیت توست...
محض اجبار پدر یا مادر
📍یا ڪہ قانون ورودیہ دانشگاه است
📍یا قرار است گزینش شوے از ارگانے
📍یا فقط محض ریا
📍شایدم زیبایے، باڪمے آرایش!
🍃نمے ارزد بہ ریالے خواهر...🍃
چـــ💚ــادر مــ🌸ـادر من ، فــ💚ـــاطمہ، شرطش عشق است....
🍃عشق بہ حجب و حیا
🍃بہ نجابت بہ وفا
🍃عشق بہ چادر زهرا
ڪہ براے تو و امنیت تو خاڪے شد
تا تو امروز شوے راحت و آسوده
ڪسی سیلے خورد
خون این سیل شہیدان
همہ اش با هدف🍃چادرتو🍃ریختہ شد.
🍃خواهرمـــ
⬅️حرمت این پارچہ ے مشڪے تو
مثل آن پارچہ مشڪے ڪعبہ والاست➡️
↩️یــــ🍃ـــادگار زهراست
نڪند چـــــــادر او سرڪنے اما روشت منشت
بشود عین زنان غربے↪️
⛔️خنده های مستے
⛔️چشمڪ و ناز و ادا
⛔️عشوه هاے ناجور
بہ خدا قلب خــــــدا مےگیرد
بہ خدا مـــ🌸ــــادر من فـــــ💚ــاطمہ شاکے بشود
بہ همان لحظہ سیلے خوردن
لحظہ پشت در او سوگند....
🍃خواهرمــ
چــــ💚ـــادر مـــ🌸ـــادر من ، فــ💚ـاطمہ ، حرمت دارد
🍃خواهرمـــــ💚ــ
منــ✋🏻ـ ، پدرم
ایل و تبارم
همــــہ ے دار و نـــدارم
بہ فدایتـــ🌸ــــ
حــ🌸ـرمتش را نــــ✋🏻ـــشکن ....
#چادرت_در_گران_است_نگہش_دار😇
═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
∞♡@BAMBenamemard♡∞
هدایت شده از شهید جواد جهانی
8.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آقای غریبم❤️
برای آمدنت همگی باهم دعامیکنیم💔
چله زیارت آل یاسین جهت تعجیل در فرج آقا🌹
به نیابت از حاج قاسم عزیز و شهدا
به عمل کار برآید به سخن دانی نیست🍁
#چله_زیارت_ال_یاسین
اتمام چله نیمه شعبان❤️
༺⃟•ྃ@shahid_javad_jahani1
💠#علاقهیعجیبشھیدبیضایۍبہدخترش
عشق «محمودرضا» به دخترش، مثل عشق همهی پدرها به دخترشان بود، اما محمودرضا پُز دخترش را زیاد میداد. یکبار در شهرک شهید محلاتی قرار گذاشته بودیم، آمد دنبالم و راه افتادیم سمت اسلامشهر. توی راه گفت: #ڪۆثر را برده آتلیه و ازش عکس گرفته. مرتب درباره ماجرای آن روز و عکاسی رفتنشان گفت. وقتی رسیدیم اسلامشهر، جلوی یکی از دستگاههای خودپرداز نگه داشت. پیاده شد. رفت پول گرفت و آمد، تا نشست توی ماشین گفت: «اصلا بگذار عکسها را نشانت بدهم» ماشین را خاموش کرد. لپتابش را از کیفش بیرون آورد و عکسهای #ڪوثر را یکییکی نشانم داد. درباره بعضیهایشان خیلی توضیح داد و با دیدن بعضیهایشان هم میزد زیر خنده.
شبی که برای استقبال از پیکر محمودرضا رفتیم اسلامشهر، چند نفر از مسئولان یگانی که محمودرضا در آن مشغول خدمت بود هم آنجا حاضر بودند. یکی از همان برادران به من گفت: «محمودرضا رفتنش این دفعه، با دفعات قبل فرق داشت و به من گفت: "فلانی #ایندفعهازڪۆثردلبریدهامومیروم." دیگر مثل همیشه شوخی و بگوبخند نمیکرد و حالش متفاوت بود.
راوی: احمدرضا بیضائۍ (برادر شھید)
#شھیدمحمودرضابیضایۍ🕊
∞♡@BAMBenamemard♡∞
شهید مدافع حرم امروز شهید احمد اعطایی
نام پدر، حبیبالله
محل تولد: تهران
تاریخ تولد: ۷ شهریور ۱۳۶۴
تاریخ شهادت: ۲۱ آبان ۱۳۹۴
محل شهادت: سوریه- حلب
نحوه شهادت: در دفاع از حریم اهل بیت(علیه السلام) توسط تروریستهای تکفیری داعش به مقام والای شهادت نائل آمد.
محل مزار: تهران گلزار شهدای بهشت زهرا(س) قطعه ۲۶ شادی روحشان صلوات بفرستیم ان شاءالله دعا گویمان باشند🍃🌷
∞♡@BAMBenamemard♡∞
✍ وداع سخت میشود،
آنجا که انسی گرفته باشی ؛
گویی قلبت چسبیده به سینهٔ آسمان رجب و قصد کندن ندارد!
عجیب نیست این حجم از دلبستگی و دلتنگی، وقتی قدِ تمام لحظههای این ماه
تمرین کردی، روی زمین نباشی و پایِ دلت بندِ جاذبه هایش نماند!
انس گرفتی،
درست از همان شب لیلة الرغائب، که قلبت با نگاهش لرزید و رغبتهایت فرق کرد...
و آرام آرام با بارانهای مُدامِ دوست داشتنش، روحت را به تطهیری مبارک، مشرّف نمود!
💫 خداحافظ آسمانِ رجب؛
که انتهایت نیز، لحظهی باشکوهِ آغاز است...
سرآغازی برای " شُدَن" !
#ماه_رجب
#أین_الرجبیون
°•🧡•°🍂°•
#بخونضررنمیکنے🙃↯
بہروایټپرسټارجنگ🎤🖇
میگفټ↯
یکےازمجروحاروآوردن...🥀
خونریزےشدیدداشټ😢🤭
وارداټاقعمݪشدیم...🚶🏾♀
دکټراشارهکرد،چادرمودربیارم
کہراحټټربتونیممجروحروجابہجاکنیم😕
گوشہچادرموگرفټ...
وبریده،بریدهگفټ
مندارممیمیرم🥀
#چادرټوازسرټنیفټہ🖐🏾
همونجورےکہچادرمټودستشبود
#شهیدشد...😞🕊)
#یا_زینب_کبری
∞♡@BAMBenamemard♡∞
#خودسازی
#خودشناسی
#خداشناسی
#قسمت_اول
🌸🌸🌸🌸🌸
رشد و کمال انسان به کار و عمل اوست . همانطور که وقتی از یک ماهیچه بیشتر کمک می گیریم قوی تر می شود ، نفس هم هر قدر که بیشتر از توانایی های خود استفاده می کند قوی تر می شود و رشد میکند .
نفس انسان عادی در حال بیداری فقط از طریق مغز به بدن متصل است و وقتی می خواهی کاری کند غالبا آن کار در بدن ظهور پیدا می کند و اگر بدن نبود نفس نمی توانست قوا و قدرت های خود را به کار بیندازد و عمل و اثری از خود بروز دهد .
بنابراین می توان گفت رشد نفس به عمل و کار است و غالبا عمل و کار نفس به وسیله بدن است پس بدن وسیله رشد نفس است.
از همین رو بزرگان بدن را به مرکبی برای نفس تشبیه کردند که نفس به وسیله آن به سوی مقصد خویش حرکت می کند و با آن مراتب رشد و ترقی را طی می کند
انسان باید قدر سلامت و دوره جوانی را بداند که در این دوران بیشتر می تواند با استفاده مثبت از بدن به سوی سعادت حقیقی نفس حرکت کند
⁉️⁉️⁉️⁉️⁉️
رفیق یک سوال
اینقدر وقتتو صرف رمان های #عاشقانه_مذهبی ،#عاشقانه میکنی تاحالا وقتتو صرف حقیقتت کردی اگه کردی که دمت گرم اما اگه نکردی نگران نباش من اومدم کمکت کنم فقط یکم وقت بزار منتظر سوالات تو ناشناس هم هستم بیا اکیپمون اونجا جواب میدم
این متنایی هم که میفرستم خیلی کمکت میکنه به من که خیلی کمک کرد مطمئنم به تو هم کمک میکنه
∞♡ @BAMBenamemard ♡∞