❌متن شبهه:
چندی است یک قطعه ی ویدئویی در فضای مجازی منتشر گشته است که در آن عقربی را نشان می دهد که به علت توقف چند ثانیه ای در ظرفی مملو از نوشابه، سریعا از بین می رود. این ویدئو را می توانید در لینک زیر مشاهده نمایید.
نمونه ای از این شایعه در سایت باشگاه خبرنگاران جوان:
« همانطور که می دانید عقرب یکی از سمی ترین و خطرناک ترین موجودات روی زمین است اما در ویدئویی که منتشر شده ببینید که نوشابه چه بر سر این موجود خطرناک می آورد، آیا پس از تماشای این فیلم باز هم تمایلی به خوردن نوشابه خواهید داشت؟ سم عقرب هر جانداری را از پا در میآورد، اما تماشا کنید که یک نوشیدنی خوشمزه حتی عقرب سمی را در عرض چند ثانیه می کُشد »
📎 url.faranama.co/Dw3xj
✅پاسخ شایعه:
1️⃣ مرگ عقرب به دلیل اثرات زیان بار و مهلک نوشابه حقیقت ندارد و علت وقوع آن کربنات می باشد که در تمامی نوشیدنی های گازدار موجود است.
📎 url.faranama.co/p2Ywn
2️⃣ دستگاه تنفسی عقرب شامل چهار جفت ریه است که در زیر شکم آن قرار دارد. قرار دادن عقرب در هر نوع نوشابه ی گاز دار موجب می شود که کربنات موجود در آنها، تنفس این جانور را دچار اختلال کند که در نهایت به مرگ وی می انجامد.
📎 url.faranama.co/PuxOj
ویدئو ی مرگ عقرب در 7up را میتوانید در زیر مشاهده نمایید.
🎥 wikihoax.org/vGw0K
منبع:ویکی هوآکس
💠 با نفوذ، شما را از درون می پوسانند.
تمام ایران یک ارگان سیاسی است. ضد انقلاب و اجانب اگر دیدند برای از بین بردن اتحاد شما با حمله نظامی نمیشود کار کرد، با نفوذ اقدام نمایند تا شما را از درون بپوسانند. امروز حفظ حیثیت سپاه پاسداران بر همه مخصوصاً خودتان لازم است.
#امام_سید_روح_الله_موسوی_خمینی
#صحیفه_امام
#امام_خمینی
📖 صحیفه امام؛جلد 15؛صفحه 320
#امام_خمینی
💠تفاوت لحظه مرگ، برای مؤمنان و افراد بی ایمان
🔵لحظه مرگ، لحظه سخت و دردناکى است، چرا چنین نباشد در حالى که لحظه انتقال از این جهان، به جهان دیگر مى باشد، یعنى همان گونه که انتقال انسان از عالم جنین به جهان دنیا توأم با درد و رنج فراوان است، انتقال به جهان دیگر طبعاً چنین خواهد بود.
ولى از روایات اسلامى استفاده مى شود: این لحظه بر مؤمنان راستین آسان مى گذرد، در حالى که براى افراد بى ایمان سخت دردناک است، این به خاطر آن است که: شوق لقاى پروردگار و رحمت و نعمت هاى بى پایان او، چنان گروه اول را از خود بى خود مى کند که دردهاى لحظه انتقال را احساس نمى کنند.
در حالى که گروه دوم، وحشت مجازات از یکسو، و مصیبت فراق از دنیایى که به آن دل بسته بودند از سوى دیگر، دردهاى لحظه انتقال از دنیا را براى آنها مضاعف مى کند.
در حدیثى از امام على بن الحسین(علیه السلام) مى خوانیم: «مرگ براى مؤمن مانند کندن یک لباس چرکین پر حشره، و گشودن غل و زنجیرهاى سنگین، و تبدیل آن به بهترین لباس ها، خوشبوترین عطرها، و راهوارترین مرکب ها، و مرفه ترین منزل ها است و نسبت به کافر مانند کندن یک لباس فاخر، و نقل مکان از منزل هاى مرفه، و تبدیل آن به کثیف ترین و خشن ترین لباس ها، و وحشتناک ترین منزل ها و عظیم ترین عذاب ها است». (۱)
در حدیث دیگرى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: «مرگ نسبت به مؤمن، همچون عطر بسیار خوشبوئى است که آن را مى بوید و حالتى شبیه خواب به او دست مى دهد، و درد و رنج به کلى از او قطع مى شود! و نسبت به کافر، مانند گزیدن افعى ها و عقرب ها و یا شدیدتر از آن است»!. (۲)
امام على(علیه السلام) مى فرماید: «هر خانه اى درى دارد و در خانه آخرت، مرگ است». (۳)
آرى، توجه به مرگ مى تواند اثر عمیقى در شکستن شهوات، و پایان دادن به آرزوهاى دور و دراز، و زدودن زنگار غفلت از آئینه دل داشته باشد. (۴)
✍پی نوشت :
(۱). «بحار الانوار»، جلد ۶، صفحه ۱۵۵.
(۲). «بحار الانوار»، جلد ۶، صفحه ۱۵۲.
(۳). «شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید»، جلد ۲۰، صفحه ۳۴۵.
(۴). گرد آوری از کتاب: تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی،دارالکتب الإسلامیه، چاپ بیست و هشتم، ج ۲۵، ص ۳۱۴.
❌متن شایعه:
اخیرا فیلمی در فضای مجازی بازنشر میشود با توضیح: "توده سرطانی از یه زن جدا کردن سیر و طلا بهش نزدیک میکنند نگاه بکنید که چی میشه!!
هرچی میتونید سیر بخورید و از طلا دوری کنید"
✅پاسخ شایعه:
1️⃣ ویدئویی که فرار یک غده ی سرطانی از سیر و جذب آن توسط یک قطعه طلا را نشان می دهد، ساختگی و حاوی اطلاعاتی نادرست و به دور از واقعیت است.
2️⃣ تومورهای سرطانی پس از خروج از بدن جانداران، به دلیل قطع شدن منبع تغذیه شان زنده نخواهند ماند. پس از مرگ یک بیمار سرطانی، تومورها و سلول های سرطانی نیز از بین خواهند رفت. ادعای زنده ماندن تومور پس از خروج از بدن، کذب و شایعه است.
3️⃣ نمونه های آزمایشگاهی یا غده های سرطانی را عموما پس از خارج کردن از بدن در محلول فرمالین نگهداری و برای انجام آزمایشات به آزمایشگاه آسیب شناسی ارسال می کنند. یکی از دلایل انجام عمل جراحی و خارج کردن غده سرطانی از بدن، انجام تجزیه و تحلیل روی آن (پاتالوژی) است.
4️⃣ ادعای جذب غده سرطانی توسط طلای زینتی نیز ادعای واهی دیگری است که در این شایعه به آن دامن زده شده است. سالهاست برای درمان سرطان از نانو ذرات طلا استفاده می کنند. فلز پلاتین نیز که دوشادوش و گاهی در ترکیب با با فلز طلا در ساخت جواهرآلات به کار می رود، برای شیمی درمانی برخی انواع سرطان ها کارآیی دارد.
5️⃣ این ماده سیاه رنگ لزج که به علت انعطاف پذیری و خاصیت مغناطیسی آن با عناوین مختلفی از آن در ویدئو های منتشر شده در شبکه مجازی استفاده می شود و در این ویدئو با عنوان یک غده سرطانی معرفی می گردد، یک خمیر اسباب بازی است که به آن خمیر مغناطیسی می گویند. این خمیر با ترکیب اکسید آهن، نشاسته مایع و چسب چوب در خانه هم قابل تهیه می باشد.
6⃣با مراجعه به لینک زیر میتونید ویدیوی طرز ساخت و استفاده از خمیر مغناطیسی رو ببینید
https://www.aparat.com/v/fDRx2
🔴 رسول اللّه صلي الله عليه و آله :
لَم يَبقَ مِن أمثالِ الأَنبِياءِ عليهم السلام إلاّ قَولُ النّاسِ : إذا لَم تَستَحيِ فَاصنَع ما شِئتَ .
از مَثَل هاى پيامبران ، جز اين سخن مردم ، چيزى باقى نمانده است : «اگر حيا نمى كنى ، هر چه مى خواهى بكن» .
عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 2 ص 56 ح 207 .
🔸نتیجه جستجوی واژه نژادپرست در توییتر: ترامپ
💢اگر در توییتر واژه #نژادپرست یا #نژادپرستانه را به زبان انگلیسی جستجو کنید نام #دونالد_ترامپ حساب در صدر فهرست ظاهر میشود. بدون اینکه در نام، توضیحات یا آدرس حساب او واژه racist باشد.
💢روزنامه #ایندیپندنت، اولین رسانهای بود که در گزارشی به این موضوع پرداخت. موضوعی که توسط #خبرگزاری_فرانسه هم تائید شد.
💢همزمانی این اتفاق با اعتراضات در آمریکا پس از قتل #جورج_فلوید و خشونت پلیس و تهدید معترضان توسط ترامپ سوالی را مطرح میکند:دلیل این اتفاق چیست؟
💢حساب کاربری ترامپ در توییتر بیش از ۸۱ میلیون فالوئر دارد اما به نظر میرسد که اکثریت این تعداد را مخالفان وی تشکیل میدهند. کارشناسان شبکههای اجتماعی هم دلیل این اتفاق را فعالیت مخاطبان مخالف با تکرار پیامهای حاوی کلمه نژادپرست یا نژادپرستانه در زیر توییتهای ترامپ میدانند.
💢سخنگوی توییتر میگوید: همراه شدن مکرر یک حساب کاربری با واژهای خاص؛ آن واژه را در الگوریتم توییتر به آن حساب پیوند میدهد و بنابراین در توصیههای جستجو ظاهر میشود.
✳️پاسخ دندان شکن
✔️آقای علی اصغر حکمت در زمانی که وزیر معارف رضا شاه بود، به اتفاق شوکت الملک امیر بیرجند برای بازرسی به مدرسه ابن یمین در شهر مشهد میروند. امیر بیرجند در کلاس درس از یکی از بچهها میپرسد: پسر! میدانی چرا نام این مدرسه را به نام ابن یمین نام گذاری کردهاند؟ جواب میگوید: برای اینکه ابن یمین شاعر شیرین سخن و معروفی است.
ـ آفرین! خوب، از اشعارش چیزی بلدی؟
ـ بله آقا!
ـ بخوان ببینم!
پسرک با توجه به معنی یا بدون توجه به معنی، اشعار زیر را میخواند:
اگر دو گاو به دست آوری و مزرعهای
یکی امیر و یکی وزیر نام کنی
و گر کفاف معاشت میشود حاصل
برای نان جوی، از یهود وام کنی
هزار بار از آن به که از پی خدمت
کمر ببندی و بر چون خودی سلام کنی
سکوت حاضران را فرا میگیرد. امیر شوکت الملک رو به وزیر معارف میکند و با تبسمی میگوید: برای من که وجه نام گذاری این مدرسه به ابن یمین روشن شد. جناب وزیر! شما خود میدانید.
✍از هر چمن گلی،ص 149.
10.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ببینید : پاسخ به شبهات و سوالات دینی
❓چرا نیابت خاص امام زمان علیه السلام پس از 70 سال تمام شد...؟!
https://eitaa.com/BARADARANH1_IR
🔵قرآن و بیان ناتوانى انسان در لحظه مرگ
🔴در آیات ۸۳ تا ۸۷ سوره «واقعه» مى فرماید: (پس چرا هنگامى که جان به گلوگاه مى رسد، توانائى بازگرداندن آن را ندارید؟)؛ «فَلَوْلا إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ».
(و شما در این حال نظاره مى کنید و کارى از دستتان ساخته نیست)؛ «وَ أَنْتُمْ حَینَئِذ تَنْظُرُونَ».
بعد از آن مى افزاید: (در حالى که ما از شما به او نزدیکتریم، [و فرشتگان ما که آماده قبض روح او هستند نیز نزدیکتر از شما مى باشند] ولى شما نمى بینید)؛ «وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْکُمْ وَلکِنْ لاتُبْصِرُونَ».
آنگاه براى تأکید بیشتر و روشن ساختن همین حقیقت، مى افزاید: (اگر شما هرگز در برابر اعمالتان جزا داده نمى شوید...)؛ «فَلَوْلا إِنْ کُنْتُمْ غَیْرَ مَدینینَ».
(پس او را بازگردانید، اگر راست مى گوئید)؛ «تَرْجِعُونَها إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ».
در حقیقت هدف از این آیات، بیان قدرت خداوند بر مسأله مرگ و حیات است، تا از آن پلى به مسأله معاد زده شود، و انتخاب لحظه احتضار و مرگ در اینجا، به خاطر ظهور و ضعف و ناتوانى کامل انسان، در این هنگام است با تمام قدرتى که براى خود فکر مى کند.
بد نیست در اینجا به حالات «مأمون» در لحظه مرگش توجه کنیم، تا عمق معنى این آیات، روشنتر گردد.
«مسعودى» در «مروج الذهب» در حالات «مأمون» و جنگ او با سپاه «روم» داستانى آورده است که خلاصه اش چنین است: او هنگامى که از میدان جنگ باز مى گشت، به چشمه «بریدون»، در منطقه «قشیره» رسید، براى استراحت در آن جا فرود آمد، صفا و سردى و درخشندگى آب چشمه، او را در شگفتى فرو برد، و همچنین سرسبزى، طراوت و خرمى آن منطقه، دستورداد چوب هائى از درختان قطع کنند و همچون پلى روى چشمه بزنند، و سقفى از چوب و برگ درختان، بالاى آن آماده سازند، و در آنجا استراحت کرد در حالى که آب از زیر پاى او رد مى شد، صافى آب به قدرى بود که، درهمى دردرون آب افکند و از قعر آب نقش روى آن خوانده مى شد! و به قدرى سرد بود که، هیچ کس نمى توانست دست خود را در آب فرو برد.
در این هنگام، ماهى نسبتاً بزرگى به اندازه یک ذراع ظاهر گشت، گوئى یکپارچه نقره بود، «مأمون» گفت: هر کس آن را بگیرد، شمشیرى به او جایزه مى دهم، بعضى از خدمتکاران پیشدستى کردند، و آن را گرفتند، هنگامى که نزدیک مأمون آوردند ماهى تکانى خورد، از دست خدمتکار او بیرون پرید، مانند قطعه سنگى در آب افتاد و مختصر آبى بر سینه، گلو و شانه هاى مأمون پاشید، به طورى که لباسش ترشد، خدمتکار بار دیگر پایین رفت و ماهى را گرفت و در مقابل مأمون و در دستمالى گذارد در حالى که تکان مى خورد، مأمون گفت: الآن باید آن را سرخ و آماده کنید.
اما ناگهان، لرزه اى بر اندام او افتاد به طورى که قادر بر حرکت نبود، او را لحاف هاى متعدد پوشاندند، اما او باز مى لرزید، و فریاد مى کشید: «سرما، سرما»! براى او آتش افروختند، او باز فریادش از سرما بلند بود ماهى را سرخ کرده براى او آوردند، اما او حتى قادر نبود از آن بچشد، هنگامى که حالش سخت تر شد، از «بختیشوع» و «ابن ماسویه» (که هر دو از اطباء دربار مأمون بودند) درخواست کمک کرد در حالیکه در سکرات مرگ بود، «بختیشوع» یک دست او را گرفت و «ابن ماسویه» دست دیگرش را، دیدند نبض او کاملا از اعتدال خارج شده، و خبر از فنا، نابودى و از هم پاشیدگى نظام جسمانى او مى دهد، در این حال، عرق مخصوصى از بدن او تراوش مى کرد که لزج و چسبنده مانند روغن بود! و این دو طبیب در حال او فرو ماندند و اعتراف کردند: چنین چیزى را در کتب طبى، هرگز نخوانده اند، ولى هر چه هست دلیل بر نزدیک شدن مرگ او است.
حال «مأمون» سخت تر شد، گفت: مرا به نقطه بلندى ببرید که مشرف بر لشکرم باشم، تا وضع آن ها را بررسى کنم، در این هنگام شب فرا رسید، هنگامى که از آن نقطه، به خیمه ها و لشکر خود و آتش هاى بسیار زیادى که برافروخته بودند، نگاه کرد گفت: «یا مَنْ لایَزُولُ مُلْکُهُ إِرْحَمْ مَنْ قَدْ زالَ مُلْکُهُ»؛ (اى خدائى که هرگز حکومتت زوال نمى پذیرد، به کسى رحم کن که حکومتش رو به زوال است)، بعد او را به بسترش آوردند، کسى را کنار او نشاندند که شهادتین بر زبانش بگذارد، و چون گوشش سنگین شده بود، آن مرد صدایش را بلند کرد، «ابن ماسویه» گفت: فریاد نزن، به خدا سوگند او در این لحظه فرقى بین «خدا» و «مانى» نمى گذارد!
«مأمون» چشمش را باز کرد، چنان حدقه ها از هم باز و سرخ شده بود که سابقه نداشت، مى خواست با دستش بر «ابن ماسویه» بکوبد، اما نتوانست، مى خواست سخن تندى بگوید، اما قدرت نداشت، در همان ساعت جان سپرد.
✍تفسیر نمونه . جلد 27 . ص286