بدون سانسور🇮🇷
#روز_دوازدهم #توکل_به_خدا #قسمت_سوم سلام عزیزان بریم ببینیم آقا محمد ما داستانش به کجا رسید 👇 خواه
#روز_سیزدهم
#توکل_به_خدا
#قسمت_چهارم
سلام عزیزان
خب از آقا محمد عزیز میخوایم که ادامه داستان رو بفرمائید.
خواهش میکنم سیدجان با اجازه 👇
آقا بعد از اینکه جواب بله رو دادن، من دیگه وقت نکردم سراغ بگیرم تا 5 فرودین 91 و با داداشم و زنداداشم رفتیم اصفهان برا آزمایش خون و کارای مرتبط باهاش
واقعا بد بود اون مدل آزمایش دادن و شاید یکی از بدترین خاطرات زندگیم همونه که مجبور میکردن 4 تا آقا باهم برن داخل اتاق و جلوی چشم مامور و...
منم هرکاری کردن، گفتم نخیر این قدر بی حیا نشدم که اینجوری تست اعتیاد بدم و شأن خودمو زیر سوال ببرم و باید همه برن بیرون و به روش اسلامی و... 😡
اون بنده خدا هم گفت آقا هیچ راهی نیست و...
منم زدم بیرون، گفتم اصلا زن نمیخوام
والاااا
این دیگه چه مدله تو مملکت اسلامی
پدر دختر خانوم رفتن صحبت کردن و پذیرفتن که مث بچه آدم و اسلامی باشه و تا این نشد هم من تست ندادم.
والاااااا☺️
خب نریم تو حاشیه
چون خانوم دکتر آزمایشگاه آشنا بود، همون نیم ساعتی که ما اونجا بودیم و داشتیم صحبت و دعوا میکردیم و منتظر تست اعتیاد، اومد و گفت آقا خونشون اوکیه و اهل سیگار و اینها هم که نیستند و حله و...
از اینجا دیگه فقط دنبال نگاه کردن به دختر خانوم بودم، چون دیگه همه سدهای ظاهری برداشته شده بود و هم یجورایی احساس تعلق میکردم.
اما نمیدونم چرا عروس خانوم نمیذاشت ببینمش و همش روشو میپوشند
راستش تو دلم میگفتم نکنه میخواد منو بخاطر اینکه گفتم تا روز عقد نگاه نمیکنم تنبیه کنه 😒
در واقع منظورم تا روز قطعی شدن بله بود که بد گفتم فک کنم و حرفم قابل تفسیر بود، مثل همین ماجرای برجام که کلا هرکی یجور میخونه 😉
بعدا فهمیدم تنبیهم کرده بود که دیگه به کسی نگم از اینکارو کنه(اول زن ذلیل بودم)😞😌
تموم شد و رفتیم خونه
حالم یجوری بود، تو خودم بودم، دیگه کم کم داشتم به آیندهای که قراره بیاد بیشتر از قبل فکر میکردم
الحمدالله قرار شد آخر ماه بیایم برا خرید عقد و بعدشم عقد و...
3روز قبل از عقد پدر خانوم با بابام تماس گرفت که راستی اینجا ما رسم داریم که عموها و دایی ها و بزرگ فامیل برا بله برون میان و شما هم بزرگاتون رو بیارید
لابلای صحبتهاشون از میزان مهریه حرف زدن و خدافظی کردن😡
گفتم بابا، ببخشید ببخشیدا میشه بفرمائید از کی تاحالا مهریه رو بزرگترا مشخص میکنن تو نگاه اسلامی
گفت: ای بابا اینم باز رگ آخوندیش گرفت مارو، خب همه ایران اینجوریه
گفتم شرمنده از نظر اسلام عروس خانوم مهر خودشو تعیین میکنه و با دوماد به تفاهم میرسن و اگه با حاجی چیزی بستین بهتره که 14 سکه ما باشه (با عروس خانوم سر 14 سکه توافق کردیم)
تماس گرفتم با پدرخانوم که حاجیییی، من و صبیه تصمیم گرفتیم 14 تا باشه و همین تصمیم رو هم با اجازه شما اجرا میکنیم، مشکلی که ندارید؟!
گفت بابا جان من جهت احترام بزرگترها دارم دعوت میکنم وگرنه شما همونی که خودتون اوکی کردین رو بذارید(بخدا من عاشق این مردم از بس خوبه)
بنا شد 1روز قبل عقد من و داداش و زنداداشم بریم اصفهان و خرید کنیم.
موقع حرکت کردن واسه خرید و اجازه گرفتن ازشون
گفتم حاجی شرمنده من اینجوری نمیتونم برم
گفت چجوری
گفتم خب من الان میخوام برم لباس عقد و یسری وسایل شخصی واسه دختر خانوم بگیرم، خب ایشون نامحرم هستن و شما دلتون میاد این دم آخری، ما روی لباس نامحرم نظر بدیم 😜
تا اینو گفتم، گفتن خودت که بلدی بسم الله محرم بشید
مادر خانوم برا اولین بار ورود کرد و گفت خب مهریه عقد موقت 5تا سکه 😳
گفتم حاج خانوم داشتیم؟! اجازه بفرمائید به برکت این روز عزیز خود عروس خانوم بگن، ایشونم فرمودن 5شاخه گل رز(منم تو دلم گفتم دمت گرم)
تو پرانتز بگم، بهخدا دلم ریش میزد واسه اینکه فقط یبار بهش نگاه کنم و کسی که عاشق تفکرش بودم رو ببینم.
خطبه محرمیت رو خوندیم و راه افتادیم.
روزی که آزمایش خون اوکی شد شماره خانومم رو از خواهرم گرفتم و ذخیره کردم برا چنین روزی(چیه خب آره تا دیروز دختر خانوم بود، اما الان دیگه خانوممه، عشقمه، وجودمه❤️)
مادر خانوم و خواهرش و داداشش و زن عموش(که واقعا مث مادر مهربونه) با ماشین خودشون بودن
ما هم تو ماشین داداش
من جلو ماشین نشسته بودم
خانومم پشت و زنداداشم هم کنارش
همین بین که داداشم مثلأ میخواست یخمون رو بشکنه (خیلی لوسه☺️)
این پیامک رو به خانومم دادم 👇
«بسم الله الرحمن الرحیم
سلام.... (خصوصیه سانسور شد) 😉
خب اینم آغاز یه زندگی جدید
گر مرد ره عشقی بگو یا علی❤️»
ایشونم جواب داد👇
«سلام ...
بسم الله، یاعلی😉»
این اولین پیام بین ما بود.
سرمو بلند کردم رو به آسمون و گفتم خدایا دمت گرم
✅ با #بدون_سانسور متفاوت بیاندیشید 👇
http://eitaa.com/joinchat/404946944Ceab6f2b794
🔴ادامه 👇
بدون سانسور🇮🇷
#روز_دوازدهم #توکل_به_خدا #قسمت_سوم سلام عزیزان بریم ببینیم آقا محمد ما داستانش به کجا رسید 👇 خواه
🔴ادامه از بالا👆
رفتیم بازار و عروس خانوم و خواهر خانوم و زن عموش اینقد که روی کم خرج کردن من حساس بودن، خودم نبودم، هرکاری میکردیم، مادر خانوم میگفت نه اول زندگیتونه و خودم براش میخرم و اصلا اجازه نمیداد هزینه اضافی کنم تا جایی که شاکی شدم.
گفتم ای بابا، تو روخدا اذیت نکنید، میخوام واسه همسرم یه خرید کامل کنم و...(خدا این مدل مادر خانوم رو نصیب همه کنه😊)
حالا اینو ول کنید
من بدبخت هرکاری میکردم که بتونم بهش نگاه کنم، خانوم میگفت شرمنده پای حرفت بمون و تا فردا صبر کن
گفتم بابا بذار قبل اینکه بری آرایشگاه ببینمت
گفت شرمنده، مرد و حرفش 😂
دمش گرم تا من باشم این مدل تصمیم نگیرم
گفت اجازه نداری تا بعد عقد به صورتم نگاه کنی😂
حسابی ادبم کرد
اما خب یه شمای کلی از مدل چادر گرفتنشون دیدم، اما صورت رو نه 😭
راستش خودمم روم نمیشد بهش نگاه کنم
خجالت میکشیدم 🙈(از من بعید بود)
داشتیم میرفتیم گفت باشه شب ساعت 11 میام تو حیاط کنار باغچه، چون دلم برات میسوزه، میتونی 5 دقیقه به فرشته ات نگاه کنی(یجوری حرف میزدیم انگار 20 سال بود که همو میشناختیم)
و من فقط تنها دلیل این محبت رو تو این آیه قرآن که میفرماید «ما در میان شما مودت و آرامش قرار دادیم» میدیدم و میگفتم خدایا دمت گرم، داری آیه 2 و 3 طلاق رو به رخم میکشی
خدایا من که از اول تسلیم ارادت بودم
یادش بخیر
اون شب نماز شکر خوندم بخاطر اون همه عشق و محبتی که بین من و فاطمه جانم(خانومم) بود و ای کاش فقط یلحظه، فقط یلحظه برگردم به اون لحظه، چقد دوس دارم دوباره اونطوری خدا رو عبادت کنم
خدایا برگردون اون روز رو😭
شب مهمون اومد نشد که بیاد
صبح ساعت 8 باید میرفت آرایشگاه و تا ساعت 14 هم نمیدیمش، بهش پیام دادم، بی معرفت اول زندگی رسما داری رئیس خونه میشیااا، همین الان به عنوان همسرت دستور میدم که بیای و ببینمت.... (آقا سید گفتند کلمات عاشقانه رو نقطه چین بذارم به خاطر کم سنای کانال)
بالاخره لحظه دیدار رسید
لحظه ای که خدا میفرماد تقوا پیشه کنید، تا من از فضل خودم به شما ببخشم
قبلش به همه گفت که کسی نیاد بیرون میخوام محمد راحت باشه و...
من رو تخت کنار باغچه نشسته بودم
بهار بود گلای قشنگی تو باغچه کاشته بودن
از در اومد بیرون
سرم رو پایین نگه داشتم
اومد نشست کنارم
گفت خب همسرجان(سانسور میکنم کلمات رو) بفرما اینم فرشتهت
خیلی اضطراب داشتم
تا نگاه کردم، اشک اومد تو چشمام😭
با شوق و ذوق نگاه میکردم و میگفتم الحمدالله رب العالمین و اون بیمعرفت فقط بهم میخندید و میگفت 6 ماه خودتو از دیدن من محروم کردی که به نظرم سلب توفیق شدی 😂
راستش نمیدونم، میگن لیلی سیاه بود، میگن علف به دهن بزی شیرینه
اما هرچی بود، من تنها چهره و چشمایی که وقتی بهش نگاه میکنم، بهم آرامش میده صورت فاطمه جانمه💐
خب بچه ها تا همینجا کافیه
چون پسفردا تو مسیر برگشت به تهران، قراره خدا اولین رخنمایی رسمی خودش رو نشون بده و اولین وعده رو عملی، همینجا این قسمت رو تموم میکنم.
(از سیدعزیز تشکر میکنم که اجازه میدن همچنان داستان ما تو کانال ذکر بشه ❤️)
پایان #قسمت_چهارم
✅ با #بدون_سانسور متفاوت بیاندیشید 👇
http://eitaa.com/joinchat/404946944Ceab6f2b794
بدون سانسور🇮🇷
🔴 #خلاف_گویی های برجامی #قسمت_سوم 🔺 طرح مسئله: آیا مدعای مشهور و پرتکرار حامیان برجام مبنی بر «لغو
🔴 #خلاف_گویی های برجامی
#قسمت_چهارم
🔺 طرح مسئله:
آیا براستی همانگونه که مدافعان و حامیان توافق وین (برجام) من جمله جناب آقای عراقچی مدعی هستند (خبرگزاری شبستان - ۲۲ تیر ۹۵ - کد خبر: ۵۵۷۷۷۵)،
فعالیت های هسته ای کشورمان پیش از انعقاد این توافق، غیرقانونی و ممنوع بشمار می رفته است؟
و آیا حق هسته ای و غنی سازی کشور در برجام به تثبیت رسیده است؟
❇️ ابتدا به بررسی اجمالی و کوتاه وضعیت حقوقی برنامه ی هسته ای کشورمان پیش از برجام می پردازیم.
غربی ها در حد فاصل مرداد ۸۵ تا خرداد ۸۹ موفق شدند که با استفاده از انواع اهرم های فشار، ۶ قطعنامه ی غیرحقوقی و ظالمانه را در شورای امنیت سازمان ملل علیه برنامه ی صلح آمیز هسته ای ایران به تصویب برسانند.
با نگاهی گذرا به متن قطعنامه های مذکور، مشاهده می گردد که تمام خواسته های این قطعنامه ها از ج.ا.ایران شامل ۶ مورد می باشد که عبارت اند از:
👈 تعلیق غنی سازی - تعلیق فعالیت های مرتبط با بازفرآوری - تعلیق فعالیت های مرتبط با آب سنگین - اجرای پروتکل الحاقی - پیگیری روند تصویب پروتکل الحاقی - حل مسائل گذشته و حال
🔹 همانطور که ملاحظه می شود، نهایت خواسته ی قطعنامه ها از ایران صرفا «تعلیق» (suspend) فعالیت های هسته ای است. به بیان روشن تر، برخلاف مدعای آقای عراقچی و امثال ایشان، عبارت «تعلیق» بیانگر اعتراف ضمنی به حقوق هسته ای ایران می باشد؛ بدین معنا که شورای امنیت ضمن به رسمیت شناختن حقوق هسته ای ایران (من جمله حق غنی سازی)، از ایران می خواهد که به طور «موقت» فعالیت های هسته ای خود را به حال تعلیق درآورد و پس از حل مسائل خود با آژانس، به فعالیت هایش ادامه دهد.
البته ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست که مدعای جناب عراقچی مبنی بر غیرقانونی بودن فعالیت های هسته ای ایران در صورتی صحیح می باشد که در متن قطعنامه ها به جای عبارت تعلیق، لفظ «توقف» (pause) یا امثال آن بکار گرفته می شد.
❇️ حال بپردازیم به بررسی و واکاوی مدعای حامیان و سینه چاکان برجام مبنی بر تثبیت حق هسته ای و غنی سازی در متن این توافق؛ همان مدعایی که مدافعان برجام با ضریب بالایی مکررا در بوق و کرنا کرده و می کنند.
🔻 در بند دوم از بخش preface می خوانیم:
Iran envisions that this JCPOA will "allow" it to move forward …
ترجمه: «از منظر ایران، "این برجام" به این کشور "اجازه" خواهد داد تا در راستای ملاحضات علمی و اقتصادی یک برنامه هسته ای بومی و منحصرا صلح آمیز را با هدف اعتمادسازی، مطابق برجام پیش ببرد ... .»
👈 این یعنی خودِ "ایران" اذعان و اعتراف کرده است که "این برجام" است که به او «اجازه» فعالیت هسته ای می دهد، نه حقوق منبعث از NPT؛ یعنی خودمان قبول کرده ایم که «حق» فعالیت هسته ای نداریم بلکه صرفا "اجازه" داریم!
🔻 همچنین ایران در بند xi از بخش مقدمه و مفاد عمومی، صریحا به عنوان یک عضو «مستثنی» از معاهده ی NPT معرفی شده است:
All provisions and measures contained in this JCPOA are only for the purpose of its implementation between E3/EU+3 and Iran and should not be considered as setting precedents for any other state or …
ترجمه: «کلیه ی مفاد و اقدامات مندرج در این برجام صرفا برای اجرای آن بین گروه ۱+۵ و ایران می باشد و نمی بایست به منزله ی ایجاد سابقه برای هیچ دولت دیگری یا برای اصول بنیادین حقوق بین الملل و حقوق و تعهدات وفق معاهده ی عدم اشاعه سلاح های هسته ای و سایر اسناد مربوطه، و همچنین اصول و رویه های شناخته شده ی بین المللی تلقی گردد».
👈 «استثنا بودن» به معنای داشتن حقوق کمتر و تکالیف بیشتر است.
🔻 سلب «حق» یا انصراف از آن، اساسا با تثبیت «حق» در تناقض آشکار می باشد به طوری که یکی، دیگری را دفع می کند. به موجب متن توافق برجام، حداقل ۱۰۰ حق هسته ای از کشورمان سلب شده است که ۴۸ مورد آن به صورت «ابدی» می باشد که از جمله می توان به موارد زیر اشاره نمود:
- برجام انتهای زمانی مشخصی ندارد (بند "د" از بخش مقدمه برجام. تعبیر «اجرای موفقیت آمیز برجام» یک ترکیب کاملا تشکیکی و تفسیرپذیر است)
- انصراف از حق طراحی راکتور آب سنگین برای همیشه
- انصراف از حق ساخت راکتور آب سنگین برای همیشه
- انصراف از حق اکتساب راکتور آب سنگین برای همیشه
- انصراف از حق بهره برداری از راکتور آب سنگین برای همیشه
- انصراف از حق نگهداری از سوخت مصرفی هر راکتور هسته ای برق برای همیشه
- انصراف از حق بهره برداری از سوخت مصرفی هر راکتور هسته ای برق برای همیشه
- انصراف از حق انجام فعالیت های تحقیق و توسعه ی مربوط به بازفرآوری سوخت مصرفی برای همیشه
@abarshagerd ✍️
✅ با #بدون_سانسور متفاوت بیاندیشید 👇
http://eitaa.com/joinchat/404946944Ceab6f2b794