•|📻|•
زیادمزار شهدا میرفت.
آقاےمعصومے،هم کلاسے شهید تعریف میکند کہحدود یکماه قبلشهادت،
یکآخر هفتہکلاسها کہتمام شد آرمان وسایلشراجمع کردو گفتقبل اینکہ بریمخونہ،بیابریم بهشتزهرا(س) مزارشهدا.
گفتمباشہوقتےرفتیمبعداز زیارتچند شهید،
رفتیم کنارمزار شهید سجاد زبرجدے ،آرمان کنار قبردراز کشیدو با لبخندگفت چقدرخوب میشہمنم کنار این شهیداینجا دفن کنند.
دقیقاهمانجایےکہامروزخوابیده است...
یکےازشهداےدفاع مقدس بہ نام
عبداللهپوالدوندتازه تفحصشده بود و پیامش درگروهے کہ آرمان هم عضو آن بود گذاشتہ شد:
"طلبه بسیجی شهید عبداللهپوالدوند"
آرمان زیر اینپیام با حسرتنوشت: «هم بسیجےهم طلبہ هم شهید، عجب توفیقے داشتند! خدا رحمتشونکنہ»
جالب این است کہ این شهید بزرگوار عبدالله پوالدوند هم بہ دست وحوش بعثے شکنجہ شد و زیر شکنجہجان داد.
درست مثل آرمان...
-بیادِتمامیشهدایمدافعامنیت
قبل محرم میگفتیم ...
دستمارابهمحرمبرسانیدفقط🖤
به محرم رسیدیم ...
گفتیم تا اربعین دووم بیاریم ...
اربعینم گذشت ...💔
میشهدستمارو ...
بهفاطمیهبرسونید؟؟
میشه دوباره برای ...
اون چادر سوخته اشک بریزیم (:
شاید حضرت زهرا خریدار بشه
میشه فاطمیه رو ببینیم؟
دستمارابهفاطمیهبرسانیدفقط !
🙂💔
مابچههایمادرپهلوشکستهایم(:
May 11