eitaa logo
فرشتگان سرزمین من الیگودرز 💖
257 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.4هزار ویدیو
88 فایل
"بــسم‌اللهـ‌النور✨" خدا گفت تو ریحانه خلقتی . . .✨🙂 کنارهم‌جمع‌شدیم تاحماسه‌ای‌بزرگ‌خلق‌کنیم حماسه‌ای‌ازجنس‌دختـــران😍✨ #فرشتگان_سرزمین_من جهت ارتباط با ما👇 @Zah7482
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ 🍃✨🌸✨🍃✨🌸✨🍃 ✨ ازعالمي پرسیدند بالاترین وزنه چندکیلو است که یه نفر بزنه وبهش بگن پهلوان گفت بالاترین وزنه یه پتوی1کیلویی است که هنگام نمازصبح بتواندازروی خودبلندکند هرکی این وزنه روبلندکنه پهلوان است ☆★بوی پلاک★☆
🔴اقسام ! ♻️سه نوع روزہ داریم: ۱- روزہ عام ۲- روزہ خاص ۳- روزہ خاص الخاص    🔵روزہ عام: ✅همان روزہ ای است که عموم مردم می گیرند؛ روزہ عام روزہ ای هست که انسان تنها از اموری که روزہ را باطل می کند خودداری می نماید.     🔵روزہ خاص: ✅روزہ ای است که روزہ دار علاوہ بر اینکه از خوردن و آشامیدن خودداری می ڪند اعضاء و جوارحش هم روزہ دارد؛ چشمش را هم از معصیت می بندد؛ غیبت نمی شنود، غیبت نمی ڪند، و ... این روزہ خاص است.    🔵روزہ خاص الخاص: ✅این روزہ، روزہ ای است که غیر از خدا هیچ چیز دیگری در دل روزہ دار نباشد؛  💠اگر در ماہ رمضان همه ڪارها برای خدا باشد؛ روزہ خاص الخاص تحقق می یابد و از این رو در دعا از خدا مے خواهیم: 🔆 اللَّهُمَّ اجْعَلْ صِیَامِے فِیهِ صِیَامَ الصَّائِمِینَ یعنے خداوندا روزہ مرا روزہ خاص الخاص قرار بدہ 📘آیت الله مجتهدی ره 🎋🎋🦋🎋🎋🎋 ☆★بوی پلاک★☆
‌⇨♥️↯ + ماه رمضان صرفا یک "حال" خوش معنوی ایجاد نمیکند زیرا حال که پایدار نیست... يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ‌عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ(بقره/۱۸۳) روزه بر ما به واجب شده تا به برسیم!... •○●بوے پلاڪ●○•
.. ✍ استادے میگفت :🦋 با امام‌‌زمان‌[عج‌] صحبت‌ کنید،🍭 با ایشان‌ اُنس‌ بگیرید،🌿 بگو: در این‌ اخلاقم‌ ،گیر کردم شما کمکم‌ ڪنید...!💕 «‌زمان‌‌ غیبتِ‌ حضرٺ، زمان‌ِ تربیت‌ شدن‌ است‌..»✨ •○●بوے پلاڪ●○•
٬•°😔💔°•٬ ڪاش‌وَصیَت‌شُهَداڪه‌قابِ‌اُتاق‌هایِ‌ما‌را اِشغال‌ڪَردِه،دِلِمونو‌اِشغال‌میـ‌ڪَرد؛ ڪاش‌صُحبَت‌هایِ‌وَلی‌ِّ‌اَمرِ‌مُسلِمین‌ڪِه سَرلوحِه‍‌‌ی‌روزمَرَّمون‌شُدِه،سَرلوحِه‌ی اَعمالِ‌مون‌می‌شُد؛ ڪاش‌دِلِ‌حَضرَتِ‌زَهرا(س)‌با‌اَعمالِ‌ماخون نمیـ‌شُد؛ ڪاش‌مَهدیِ‌فاطِمِه(س)بااَعمالِ‌ما ظٌهورِش‌بِه‌تأخیرنمیـ‌اُفتاد. «شهید‌قدیر‌سرلک»🍀 ☆★بوی پلاک☆★
آقا حس میکنم وقتی دعای شهادت میکنم بهم میخندی و میگی اندازت نیست هنوز... آقا به سادگی های دلم نخند😔تنها دلخوشیم همین است... کمی به خودمان فکر کنیم،دعای کردن مهم نیست؛شهدایی زندگی کردن مهم است👌🏻 °•°| سبیلک🌱|°•° ☆★بوی پلاک★☆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. -بیچاره پایگاهی که شما فرماندشین -لا اله الا الله یهو دیدم سرشو پایین انداخت و رفت با قفسه کتابها مشغول شد.. رومو سمتش کردم و با یه پوزخندی گفتم: -خلاصه آقای فرمانده من شمارمو نوشتم و گذاشتم روی میز هر وقت قرعه کشیتونو کردید خبرم کنید. -چشم خواهرم...ان شا الله اقا شمارو بطلبه -خوبه بهانه ای برای کاراتون دارین...رفیق رفقای خودتونو قبول میکنین و به ما میگین نطلبید...باشه...ما منتظریم -خواهرم به خدا اینجور نیست که شما میگید.... یک هفته بعد که اصلا موضوع مشهد تقریبا یادم رفته بود دیدم گوشیم زنگ میخوره و شماره نا آشناست.. -الو...بفرمایین دیدم یه دختر جوان با لحن شمرده شمرده پشت خطه: سلام خانم تهرانی شما هستین ؟! بله خودم هستم. میخواستم بهتون خبر بدم اقا شما رو طلبیده و اسمتون تو قرعه کشی مشهد در اومده.. فردا جلسه هست اگه میشه تشریف بیارین.. ساعت و محل جلسه رو گفت و قطع کرد... اصلا باورم نمیشد...هیچ ذوقی و حسی نسبت به طلبیدن نداشتم ولی از بچگی دوست داشتم تو همه ی مسابقات برنده بشم و الانم حس یه برنده رو داشتم... . تا فردا دل تو دلم نبود... . . فردا شد و رفتم سمت محل جلسه و دیدم دخترا همه چادری و نشستن یه سمت و پسرا هم یه سمت و دارن کلیپی از مشهد پخش میکنن.. مجری برنامه رفت بالا و یکم صحبت کرد و در آخر گفت آقا سید بفرمایین... دیدم همون پسر ریشوی اونروزی با قد متوسط رفت پشت میکروفون اینجا فهمیدم که جناب فرمانده هم هستند. . خلاصه روز اعزام شد... بدو بدو رفتم سمت اتوبوس و وارد شدم که دیدم عهههه...یه عده ریشو توی ماشین نشستن تازه فهمیدم اشتباهی اومدم... داشتم پایین میرفتم که دیدم آقا سید داره لوازم سفرو تو صندوق ماشین جا میزنه و یهو منو دید...و اومد جلو: -لا اله الا الله... -خواهر شما اینجا چی میکنید؟؟ . -هیچی اشتباهی اومدم... -اخه بنر به اون بزرگی زدیم جلوی اتوبوس... -خیلی خوب... حالا چیزی نشده که... -بفرمایین...بفرمایین تا دیر نشده... ساکم رو گذاشتم رو صندلیم که گوشیم زنگ خورد: دوستم مینا بود میگفت بیا آخره کلاسه و استاد لج کرده و میخواد غائبا رو حذف کنه اخه من تو اتوبوسم مینا بدو بیا ریحانه...حذف شدی با خودته ها...از ما گفتن الان میام الان میام.. .سریع رفتم و از شانس گندم اسمم اواخر لیست بود... تا اسممو خوند بدو بدو دویدم به طرف درب دانشگاه ولی... دارد. . ذکر_ اسم _نویسنده
✍ : 🍃ولادت : ۱۳۶۷/۲/۲ (تبریز) 🍂شهادت : ۱۳۹۵/۲/۴ ، دلامه سوریه 🍁آرامگاه : تبریر ، وادی رحمت 🌺؛سلام مرا بہ رهبـرم امام خامنہ ای برسانید و بہ ایشان بگوییـد ... از ایشـان شرمنـده ام ، چون یڪـ جان بیشتر نداشتم تا در راه دفاع از حریم اسلام و انقلاب تقدیم ڪنم. 🌸 فاش میگویم و از گفتہ خود دلشادم بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم 🌸 طایر گلشن قدسم ، چہ دهم شرح فراق ڪہ در این دام گہ حادثہ چون افتادم ..l ☆★بوی پلاک★☆
کانال امام حسین (ع) 1.mp3
6.79M
مناجات شب چهارم ماه 🌙 { بنده‌ رو سیاه اومد } در رو باز نمیکنے؟ 【✨】 رزق شبانه ✨