خانم زینب برمیگرده
طرف خیمه
میبینه یه مردی سوار براسب نزدیک شده
صدامیزنه ازاین خیمه دور شو
اینجا فقط زن و بچه هست
فرشتگان سرزمین من الیگودرز 💖
خانم زینب برمیگرده طرف خیمه میبینه یه مردی سوار براسب نزدیک شده صدامیزنه ازاین خیمه دور شو اینجا
مرد صدا میزنه
اروم باش زینب جان
اروم باش دختــرم
منم پدرت علی بن ابی طالب
مگه صدام نکردی باباجان
مگه نگفتی یا ابتا
فرشتگان سرزمین من الیگودرز 💖
مرد صدا میزنه اروم باش زینب جان اروم باش دختــرم منم پدرت علی بن ابی طالب مگه صدام نکردی باباجان م
خانم زینب صدای پدرشونو که میشنون
ازحال میرن😭💔
پیغامِ کـربـلا به نجف برد جبرئیل ، یا مرتضی عـلـی پسری داشتی چه شـد؟ 💔
تموم نشده ها
تازه شروع شده
این مصیبت تازه شروع شده
اون شبایی که گفتیم دختر سه ساله
حالا تازه در کنار عمه و خواهرش معنای یتیمی رو میخواد درک کنه
اینهمه شب گریه کردی برای ظهر امروز
به یاد قلب داغدار حضرت زینب هستی؟
به یاد وحشت خرابه ها
به یاد اسیری اهل بیت امام حسین
به یاد خار مغیلان
به یاد بیمار کربلا
حالا فکر کن قلب کوچیک یه دختر سه ساله
بعد از گذشتن ازین خرابه
اونم چی؟
دست بسته
پا برهنه
باید غم و سنگینی سر بریده رو به خودش ببینه
همه خسته نالان مصیبت دیده
به یاد بیار تل زینبیه رو
که خانومی به نوک پنجه قدش رو بلند میکرد
تا ببینه چی به سر برادرش دارن میارن
میدونی که چیا گذشت به امام حسین؟
حالا حال و روز خواهر در مصیبت برادر چطور میتونه باشه؟؟؟؟
اون هتک حرمت ها ناجوانمردی ها رو دیده
حالا به شب رسیده این ظهر
خیمه ها رو سوزوندن؟
دیروز تو هیئت شنیدم:
دوتا خواهر دست به گردن هم تو آتش خیمه بودن
خیلی هم بزرگ نبودن
اما این خواهرانگی بینشون رو تصور کن
مرداشون نبودن
همه شونو به شهادت رسونده بودن
خودشون بودن تک و تنها
اون دوتا دختر فرزندان مسلم بودن