#عشقینه🌸🍃
#ناحلہ🌺
#قسمت_هشتاد_و_یک
°•○●﷽●○•°
چاره ای هم نداشتم میخواستم زودتر این روزای کسل کننده بگذره.
روزا پشت هم به کندی میگذشت
یه روز مثل تمام این چند هفته اخیرمنتظر موندم مامان اینا نهار بخور و برن تا من بیافتم به جون غذاها
تمام این مدت از بابام و نگاه سرزنش آمیزش فرار کردم
دلم براش تنگ شده بود
برای اون مهربونی همراه با جدیتش.
تو اتاق نشسته بودم و عکسای آلبومم رو نگاه میکردم
تا چشم هام به عکس های قشنگم میافتاد قربون صدقه خودم میرفتم
و دلم میخواست واسه یه بارم که شده میتونستم خودمو وقتی انقدی بودم بغل کنم
محو عکسا بودم که در اتاقم با شدت باز شد
از ترس آلبوم رو محکم بستم و رفتم عقب
قیافه شاد و شنگول مادرم بعد از این همه مدت جلو چشمام ظاهر شد.
یهو داد زد:
+فاطمه جونم
و پرید سمتم و بغلم کرد
مات و مبهوت نگاش میکردم
پشت سرش بابا اومد تو و یه لبخند پیروزمندانه هم رو لباش بود.
دلم میخواست بدونم چیشده!
که یهو مامان گف
+الهی قربونت برم دختر قشنگم من میدونستم بالاخره زحمتات به بار میشینه.
دیدی گفتم؟
نمیفهمیدم منظورشو.
دقت کردم که گفت
+مژده بده که قبول شدی !!!!
این حرف و ک زد دلم هری ریخت.
دیگه نفهمیدم ادامه حرفش چیه
فقط صداش تو سرم اکو میشد
"مژده بده که قبول شدی "
وای خدا باورم نمیشد.
یعنی میشد یه درصدحرفش راست بوده باشه؟
ینی میشد این همه زحمتم به باد فنا نرفته باشه؟
من واقعا قبول شده بودم؟
وای یا حضرت زهرا
مامان هولم داد و
+هییی تبریک میگم بت قشنگم
تازه به خودم اومدم
بابا چند قدم اومد نزدیک تر
نشست پیشم دستشو دراز کرد سمتم که روم رو برگردوندم
صورتم از ترس جمع شده بود
دوباره میخواست بزنه؟
صورتمو بین دوتا دستاش گرفت
برگشتم سمتش
چشامو بستم که نبینم چجوری میزنه
دیدم داره رو گونمو نوازش نیکنه
دقیقا همونجایی که زده بود
دست دراز کرد سمتم
+مبارکت باشه دخترم بهت تبریک میگم
وای خدایا باورم نمیشد
این بابام بود؟
همونی که دیروز مثل پشه زیر دست و پاش له شدم؟
خم شد سمت صورتم
منو بوسید
+ببخشید خانم دکتر
من ازتون عذر میخام بابت رفتارم
مامان رفت بیرون اتاق و چند دقیقه بعد با یه دسته گل و یه جعبه شیرینی برگشت
هنوز تو بهت بودم
گل رو گذاشت رو تختم و در جعبه شیرینی و باز کردو
+تو باعث افتخار مایی عزیزکم
عجب
تا دیروز مایه سرافکندگیشون بودم
یهو شدم مایه افتخار
یه پوزخند یواشکی زدم
بابا پا شد و از اتاقم رفت بیرون
مامان خم شد و سرمو بوسید
یه شیرینی گذاشت تو دهنم
خواست از اتاق بره که جیغ زدم
_وایییی منننن قبول شدمممم
پا شدم و خودم رو پرت کردم رو تخت
تخت بالا پایین شد
وایستادم و دو سه بار پریدم روش
مامان با تعجب داشت نگام میکرد
+وای یا موسی بن جعفر احمدآقا بیا ببین بچت داره چیکار میکنه خدا رو شکر جوابِ اقا مصطفی رو اونجوری دادی وگرنه ابرومون میرف پیششون
با شنیدن اسم مصطفی دوباره بدبختیام یادم اومد
ولی بدون توجه بهشون دوباره پریدم رو تخت
صدای خنده های بابا از پایین شنیده میشد
با خنده هاش منم میخندیدمو جیغ میزدم
اومدم جلوی اینه و چهارتا حرکت موزون در اوردم که مامان گف
+یا لَل عجب تو چرا انقد خلی؟
جوابشو با صدای خنده های بلندم دادم
وای خدایا شکرت
من دوباره شدم همون فاطمه ی خل و چل
همون که صدای خنده هاش گوش دنیا رو کر میکرد
بیخیال خل بازی شدم
لپ تاپمو باز کردم و رفتم سایت سازمان سنجش
شماره و رمز ورود و بقیه ی چیزا رو وارد کردم تا صفحم بالا بیاد
با دیدنش دوباره کلی ذوق کردمو جیغ کشیدم
رفتم ببینم درصدا رو چجوری زدم که تلفنم زنگ خورد
جواب دادم
ریحانه بود
_الو سلام ریحوننن!
+سلام خوبی؟خودتی فاطمه؟کبکت خروس میخونه؟چیشده؟
نکنه قبول شدی؟
جیغ کشیدم و
_ارههههه ریحوننن جونمم ارهههه عشقممم اره الهی فدات بشم
قبوللل شدممممم
تو چیکار کردی!.؟
+بح بح چه کردی تو دختر
مبارکت باشه الهی
هیچی منم تقریبا همونی ک میخواستم قبول شدم
_علوم آزمایشگاهی؟
+اره دیگه چه کنیم
مثل شما خرخون نیسیم که
البته شبانه قبول شدما
_اها منم تبریک میگم بهت
الهی همیشه موفق باشی
میای بریم بیرون؟
+میای مگه
_ارره بریم سر مزار بابات
+عه؟باشه
_با کی میای؟
+من تنها دیگه
_داداشت چی پس؟
+نه اون تهرانه ک
از جوابش پکر شدم ولی سعی کردم ضایع بازی در نیارم ادامه دادم
_خیلی خب
کی بریم؟
+پنج عصر خوبه؟
_عالی
+باشه پس میبینمت
_حتما پس فعلا
+فعلا عزیزم. خدانگهدار
_خداحافظ
تلفن رو قطع کردم و دراز کشیدم رو تخت ومشغول چک کردن رتبه و درصدام شدم
بہ قلمِ🖊
#غین_میم💙و #فاء_دآل💚
@montazer_shahadat313
✨
مهــدی جــان
حبّ "حسین "
عاقبتم را بخیر ڪرد
خیرش تویی اگر که بیایی امام من ...
صلی الله علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام
#اللهمعجللولیکالفرج
#امام_زمان عج
@montazer_shahadat313
✧✦•﷽ ✧✦•
زندگے
بے شهدا
مالے نیستــ
#شـهــدا
بعد شما
حالے نیست
@montazer_shahadat313
شهید مهدے باڪرے:
.
وقتے بهم گفت ازت راضے نیستم،
انگار دنیا روے سرم خراب شده بود!
پرسیدم:واسه چی؟!
گفت:چرا مواظب بیتالمال نیستے؟!
میدونے اینارو ڪے فرستاده؟!
میدونے اینا بیتالمال مسلموناست؟!
همش امانته!!
.
گفتم:حاجے میگے چے شده یا نه؟!
دستش را باز ڪرد چهار تا حبّه قند
خاڪے توے دستش بود، دم در چادر
تدارڪات پیدا ڪرده بود!
.
@montazer_shahadat313
نوشتم شهیدِ گمنام...
تو اما بِخوان "عشق"
نوشتم شهیدِ گمنام...
تو اما بگو "ایثار"
نوشتم شهیدِ گمنام...
تو اما بخوان "فداکاری"
نوشتم شهیدِ گمنام...
تو اما بگو "جان نِثاری"
نوشتم شهیدِ گمنام...
تو اما بخوان "نفس"
نوشتم شهیدِ گمنام...
تو اما بگو "سَرشِناس"
نوشتم شهیدِ گمنام...
تو اما بخوان "گُلِ یاس"
مانندِ حضرت زهراست(س)...
#سپیده_اباذری 📝
#راهیکهادامهدارد✨
@montazer_shahadat313
✅یک نکته جالب در مورد سردار قاآنی؛
✍ایشان به احترام حاج قاسم هنوز پشت میز ایشان نمینشینند، بلکه در اتاق فرماندهی نیروی قدس روی صندلی های مدعوین به امور رسیدگی میکنند!
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
♥️ #اللهم_ارزقنا_شهادت ♥️
@montazer_shahadat313
❣❄️❣❄️❣❄️❣❄️❣
[• #مجردانه♡•]
⚠️||مجردها بدانند..
🍃||وقتے یڪے از طرفین ازدواج پر انرژے باشد و در مقابل همسر او
ڪم انرژی، با مشکلات عمیق و
جدی برخورد میڪنند.
🌸||اختلاف در میزان انرژے در زمینه
هاے مختلف به چشم مےآید: میزان معاشرتهاے اجتماعے، فعالیتهاے
فردے فوق برنامه، انگیزه تحرک
و فعالیت، سرعت عمل و...
🌱||وقتے سطح انرژے زن و مرد
یڪسان نباشد، همراهے و همپایے در آنها به چشم نمےآید، تفریحات و فعالیتهاے مشترڪ مختل مےشود و حتے در تعامل دونفرهشان تعاملدونفرهشان هم فاصله به وجود میآید و زن و مرد مرتب از هم دورتر مےشوند.
#نڪاتڪلیدےمهم
@montazer_shahadat313
برای امام زمانم چه کنم؟
حضرت امام صادق می فرمایند:
🔆 هركس چهل صبح این #عهد را بخواند :
✔از یاوران قائم ما باشد
✔و اگر پیش از ظهور آن حضرت بمیرد او را از قبر بیرون آورند
✔و در خدمت آن حضرت باشد
✔و حق تعالی به هركلمه از حسنه او را كرامت فرماید
✔ و هزار گناه از او محو كند.
#دعای_عهد
#امام_زمان
@montazer_shahadat313
🌺🌺🌺🌺🌺
🌺 شهید سپهبد قاسم سلیمانی:
اگر خیمه جمهوری اسلامی آسیب ببیند، بیتاللهالحرام و قرآن آسیب خواهد دید.
🔺 بخشی از وصیتنامه سپهبد قاسم سلیمانی
@montazer_shahadat313
برای امام زمانم چه کنم؟
#انحرافات_مهدویت ١۴
🔸زلزله و تخریب اعتقادات
#امام_زمان
"مهدیاران"
@montazer_shahadat313
مداحی آنلاین - قلبم گرفتاره،حالم پریشونه - سیب سرخی.mp3
4.84M
🌴شب زیارتی امام حسین(ع)
🍃قلبم گرفتاره حالم پریشونه
🍃من گریه ها کردم با اسم محزونت
@montazer_shahadat313
ماسک زدن در این شرایط برای مذهبی ها باید مثل پیراهن مشکی پوشیدن در محرم باشه...
#حَرف
👇👇👇👇👇
@montazer_shahadat313