eitaa logo
فرشتگان سرزمین من الیگودرز 💖
261 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.4هزار ویدیو
88 فایل
"بــسم‌اللهـ‌النور✨" خدا گفت تو ریحانه خلقتی . . .✨🙂 کنارهم‌جمع‌شدیم تاحماسه‌ای‌بزرگ‌خلق‌کنیم حماسه‌ای‌ازجنس‌دختـــران😍✨ #فرشتگان_سرزمین_من جهت ارتباط با ما👇 @Zah7482
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 🍃 خُـــ☀️ــدایـــــا 🌹به امید آمده ام ، خانه خرابم نکنی.. 🌹همه کردند جوابم، تو جوابم نکنی.. 🌹بارها آمده ام ، باز مرا بخشیدی.. 🌹با کلام " برو " ، این بار خطابم نکنی.. 🌹گر قرار است بسوزم، بزن آتش اما.. 🌹جلوی مردم این شهر عذابم نکنی... 💠💠💠💠💠 🕊🌹بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم🌹ِ🕊 ☀️ِالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ☀️ 💠💠💠💠💠 🕊🌹بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم🌹ِ🕊 ☀️قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اللَّهُ الصَّمَدُ لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌٌ☀️ 💠💠💠💠💠 🌹گرچه تلخ است غم عشق ، ولی میچسبد🍃 🌹شهد عرفانی عهد ازلی میچسبد 🌹رو بِه شِـش گوشِـه تَـریـن قِبله ی عالَــم ،🍃 🌹هَر صُبح بُردَنِ نامِ حُـسَین بـنِ عَـلی می چَسبَد🍃 💖چه قَدَر نام تو زیباست ابا عبد الله الحسین علیه السلام...💖 🕊🌹اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعلی اولاد الحسین عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ🌹🕊 💠💠💠💠💠 🕊🌹بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم🌹ِ🕊 🕊🌹ﺍﻟﻠﻬّﻢَ ﺻَﻞّ ﻋَﻠﻲ ﻋَﻠﻲ ﺑﻦْ ﻣﻮﺳَﻲ ﺍﻟﺮّﺿﺎ ﺍﻟﻤﺮﺗَﻀﻲ ﺍﻻﻣﺎﻡِ ﺍﻟﺘّﻘﻲ ﺍﻟﻨّﻘﻲ و َﺣُﺠَّّﺘﻚَ ﻋَﻠﻲ ﻣَﻦْ ﻓَﻮﻕَ ﺍﻻﺭْﺽَ ﻭ ﻣَﻦ ﺗَﺤﺖَ ﺍﻟﺜﺮﻱ ﺍﻟﺼّﺪّﻳﻖ ﺍﻟﺸَّﻬﻴﺪ ﺻَﻠَﻮﺓَ ﻛﺜﻴﺮَﺓً ﺗﺎﻣَﺔً ﺯﺍﻛﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮﺍﺻِﻠﺔً ﻣُﺘَﻮﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮﺍﺩِﻓَﻪ ﻛﺎﻓْﻀَﻞِ ﻣﺎ ﺻَﻠّﻴَﺖَ ﻋَﻠﻲ ﺍَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺍﻭْﻟﻴﺎﺋِﻚَ🌹🕊 💠💠💠💠💠 💞و دعایی که در باید بسیار خوانده شود 🕊🌹اللهُمَّ عَرِّفنیِ نَفْسَک َ، فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفنی نَفْسَکَ لَم اَعرِفْ رَسُولَکَ، اَللهُمَّ عَرِّفنی رَسُولَکَ، فاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَکَ لَمْ اَعرِّفْ حُجَّتَکَ، اللهُمَّ عَرِّفنی حُجَّتکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَْم تعرفني ُحُجَّتکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینیِ .🕊 ☘☘☘☘☘
‌࿐☀️○ 🌺 ‌○☀️࿐ 🌱 💌 امام حسیـن علیه السلام: 🌸 خـوش اخـلاقى عبــادت است. 📚 کنزالعمال، ج۱۳، ص۱۵۱ ❁═══┅┄ ‌•○●بوی پلاک●○•
آســـــید مرٺضے آوینے مے گفٺـــــ:🌿 جـــــان امانـــــٺے سٺ ڪہ بایـــــد بہ جانـــــان رســـــاند اگـــــر خود ندهـــــے مے ستانـــــند... فاصـــــݪہ هلاڪـــــٺ و شهادٺـــــ همیـــــن"خیـــــانٺ در امانٺـــــ اســـــٺ:) 🤍 ۱روز مانده به وصال🍃 🌼🍃بوے پلاک🍃🌼
بسـم الله الرحمن الرحیـم✨💛 بسـم رب الشهــ🥀ـــدا والصــدیـقین وصیت نامہ شهید بزرگواࢪحمـــ💚ــید کیوانـی بخش اول: از اینکه چند روزی زیاد شوق نوشتن دارم لکن التهابات و شوق و اشتیاق و بعضی اوقات وسوسه‌های شیطان که خداوند لعنتش کند (که پناه می‌برم به خدا) نمی‌گذارد که چیزی بنویسم. دارم دق می‌کنم. دوست دارم حرفهای بسیاری که با برادران عزیزم در سپاه دارم و داشته‌ام را بزنم. دوست دارم که با آنها مثل همیشه درد دل کنم. اینکه مدت زیادی، نزدیک چهار سال آزار و اذیتشان کرده‌ام و شاید دلخوری و غیبت و یا عیبجوئی از آنها کرده باشم، حلالیت می‌طلبم، چه می‌دانم که اگر آنها راضی نباشند، وای بحال حمید، ولی می‌دانم که آنقدر با محبت و با صفا و خلوص و عشق هستند و یا آنقدر روحهای بزرگ دارند و از امام عظیم الشأن درس گرفته‌اند که مرا ببخشند. دوست داشتم بتوانم روزگاری جبران زحمتهای آنان را بکنم، درسهائی را که از حضورشان گرفته‌ام و هر چه دارم را مدیون آنان می‌دانم جبران کنم، ولی می‌دانم که شاید آخر راه باشد و با معذرت خواهی و التماس از آنان تقاضای بخشش کنم. باید برایشان حرف می‌زدم و مثل همیشه می‌گفتم عزیزانم صابر و استوار باشید تا اینکه برای صبر و استقامت‌تان خدا راضی شود و امام عزیز خوشحال گردد. امام را و جنگ را و انقلاب اسلامی را تنها نگذارید و با همان عشق و سوزش دلتان یاری کنید که همه چیز همین است و در همین کلام خلاصه است. از تعدادی برادران سپاه که واقعاً حق استادی به گردنم داشته‌اند، تقاضا می‌کنم برایم دعا کنند و از خدایشان بخواهند که در پایان راه یک ایمان و ثبات قدم و صلابتی عنایت کند تا همه احوالاتم فی سبیل‌الله باشد. با برادران دانشگاهی صحبتها داشتم افسوس که موفق به گفتن و یا نوشتن نمی‌باشم لکن این را بگویم که باید خود را از هیاهوی‌های نفسانی نجات دهیم و در صراط رحمانی قرار دهیم تا پیروز شویم. موفقیت این جامعه در گرو الهی شدن و اتصال به چنگ [ریسمان] الهی است و حضور در متن مردم و تعصب اسلامی که در این باب همیشه با برادر بزرگوارم سید محمد قاری‌نیا صحبت کرده‌ام و خوب می‌داند چه می‌گویم و چه می‌اندیشم و حرفهای او خود وصیت من هستند و کلام من. ادامه دارد... ادمین نوشت🖊️📓 کپی باذکر صلوات🧡💫 التماس دعا✨🤍 🍓⃟✨بُۅےپݪاڪ🍓⃟✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱روز خود را با بسم‌الله شروع کنید 🌱 این ماهِ عجیب... از زبان حاج آقا مجتبی تهرانی در یک دقیقه ─┅═༅𖣔 @BOYE_PELAK
🌺🌺 ♦️ هرگز به مردی که در برابر والدینش جَسوره❗️ «بله» نگو❗️ چون کسی که حرمت والدینش رو نگه نمی‌داره؛ قطعا قدر شما رو هم نمی‌دونه و حرمت‌تون رو حفظ نمی‌کنه... @BOYE_PELAK
~🦋~ 😃 آقای پناهیان میگفتند برای تفکرتون برنامه ریزی کنید زمان مشخصی در نظر بگیرید یکی از تمرین هایی که میتونید در این تایم انجام بدید اینه که به فکر کنید😌 به اخلاق های خوب خدا فکر کنید✅ حسن ظن نسبت به خدا و خودتون و زندگی رو تمرین کنید‌...✨ •○●بوی پلاک●○•
هادی اگر تویی که کسی گم نمی شود... 🏴💔 هر شب اگر کبوتر دل سوی کربلاست امشب مسیر رفتنش از سمت سامراست 😭😭😭😭😭 @BOYE_PELA
قـــــ💛ـــــࢪآن سورھ صافاتـ آیاتـ "۵۰ تـا ۵۶" بسم ﷲ الرحمـݩ الرحیـــــم فَاَقبَلَ بَعضُهُم عَلیٰ بَعضٍ یَتَسآءَلونَ۰۵۝ قالَ قآئِلٌ مِنهُم اِنّی کانَ قَرینٌ۱۵۝ یَقولُ اَءِنَّكَ لَمِنَ المُصَدِّقینَ۲۵۝ اَءِذامِتنا وَ کُنّا تُرابًا وَ عِظامًا اَءِنّا لَمَدینونَ۳۵۝ قالَ هَل اَنتُم مُطَّلِعونَ۴۵۝ فَاطَّلَعَ فَــࢪَآهُ فی سَوآءِ الجَحیمِ۵۵۝ قالَ تَاللّٰهِ اِن کِدتَ لَتُردینِ۶۵۝ پـس بـرخي[بهشتـیاݩ] بہ بـرخی روے نموده و از همدیگر پرس و جو می کنند.۰۵۝ گویـندھ اے از آناݩ می گویـد راستي مݩ [در دنـیا] همنشیـنی داشتـم۱۵۝ ‌[کھ بہ من] می گفتـ آیا واقعاً تو از باور کنندگانی.۲۵۝ [بہ اینکہ] وقتی مـردیم و خاڪ و [مشتی] استخواݩ شدیم آیا واقعاً جزا دادھ میشویم.۳۵۝ [فـرد بهشتي] می گوید آیا شما اطلاع دارید [آن همنشیـن کجاست‌]؟ ۴۵۝ پس اطلاع می یابد و او را در میاݩ آتـش می بیند.۵۵۝ و به او می گوید بہ خـــــدا سوگند چیزے نماندھ بود کہ تو مرا بہ هلاکـتـ اندازے۶۵۝ ادمین نوشت🖊️📘 التماس دعا🍀 اللهم-عجل-لولیک-الفرج💞 •○●بوے پلاڪ●○•
•مردماݩ در منُ •حیرانیِ من حیرانند! •مݩ در آن ڪس •ڪھ تو را بیندُ •حیران نشود حیرانمـ|✨🥺🍃• ⁹⇦مانده‌به‌شهادتت‌داداش✨ 💎
بسـم الله الرحمن الرحیـم🍂🧡 بسـم رب الشهــ🥀ـــدا والصــدیـقین زندگی نامه شهید محــ💖ـــمد حسین کردگاࢪي بخش اخر: خانواده وي چنين مي گويند : " بخاطر كمي سن ، بارها به بسيج مراجعه كرد ولي از اعزام ايشان ممانعت شد اما او با تغيير در تاريخ تولد خود موفق به اعزام شد". وي در جبهه كردستان ، عمليات فتح المبين ، آزاد سازي بستان ، والفجر مقدماتي ، خيبر ، بدر ، منطقه زبيدات ، شكست حصرآبادان و عمليات والفجر 8 حضور داشت . همرزمان وي چنين ابراز مي دارند : " بي ريا و شب زنده دار بود . و براي خود قبري حفر كرده بود و هر شب بعد از اينكه همه به خواب مي رفتند ، درون آن قبر مي رفت و تا صبح به نماز و ذكر خدا مشغول مي شد و حتي يكبار در حال نماز عقرب پيشانيش را مي گزد و ايشان متوجه نمي شود ، در عمليات بدر مجروح مي شود ، او را به بيمارستان مشهد منتقل مي كنند ، زماني كه به هوش مي آيد از بيمارستان فرار مي كند و با توجه به اصابت شديد موج انفجار مجددا" خود را به اهواز مي رساند" . سرانجام در عمليات والفجر 8 در تاريخ 5 بهمن ماه 1364 به درجه رفيع شهادت نائل مي شود و پيكر مطهرش در گلزار شهداي شهر ني ريز به خاك سپرده مي شود. روحش شاد و راهش مستدام. ادمین نوشت🖊️📕 کپی باذکر صلوات🍀💚 التماس دعا💫💛🤍 💛🍋بوی پلاک🍋💛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 📚 🔥 : رضایت نامه چند لحظه بهم خیره شد ... - کار کردن که بچه بازی نیست. ـ خیلی ها هم سن و سال من هستن و کار می کنن ، قبولم می کنید یا نه؟زبر و زرنگم. کار رو هم زود یاد می گیرم . ـ از ساعت 4 تا 8 شب . زبر و زرنگ باشی، کار رو یادت میدم ، نباشی باید بری ... چون من یه آدم دائم می خوام ولی از جسارتت خوشم اومده که قبولت می کنم. فقط قبل از اومدن باید از پدر یا مادرت رضایت بیاری ... کلا از قرار توی گیم نت یادم رفت، برگشتم سمت خونه . موقعیت خیلی خوبی بود و شروع خوبی ... اما چطور بگم و رضایت بگیرم؟ پدرم که محاله قبول کنه. مادرمم ... اون شب، تمام مدت مغزم داشت روی نقشه های مختلف کار می کرد ، حتی به این فکر کردم که خودم رضایت نامه تقلبی بنویسم اما بعدش گفتم ... - خوب اون وقت هر روز به چه بهانه ای می خوای بری بیرون؟ هر بار هم باید واسش دروغ سر هم کنی تازه دیر هم اگه برگردی باز یه جور دیگه ... غرق فکر بودم که ایده فوق العاده ای به ذهنم رسید بعد از نماز صبح رفتم توی آشپزخونه ، چای رو دم کردم و رفتم نون تازه گرفتم ، وقتی برگشتم مادرم با خوشحالی ازم تشکر کرد منم لبخند زدم . ـ دیگه مرد شدم، کار و تلاش هم توی خون مرده ... خندید ... ـ قربون مرد کوچیک خونه. به خودم گفتم - آفرین مهران، نزدیک شدی، همین طوری برو جلو ... و با یه لبخند بزرگ به پیش رفتم ... ...
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 📚 🔥 : شانه های یک مرد دنبال مامانم رفتم توی آشپزخونه داشت نون ها رو تکه تکه می کرد ـ مامان - جانم؟ ـ قدیم می گفتن یکی از نشانه های مرد خوب اینه که یکی محکم بزنی روی شونه اش ببینی از روش خاک بلند میشه یا نه ... خندید ـ این حرف ها رو از بی بی شنیدی؟ ـ الان همه بچه های هم سن و سال من یا توی گیم نتن یا توی خیابون به چرخ زدن و گشتن یا پای کامیپوتر مشغول بازی ... نمیگم بازی بده ولی ... مکث کردم و حرفم رو خوردم ، چرخید سمت من ... ـ میشه من وقتم رو یه طور دیگه استفاده کنم؟ ـ مثلا چطوری؟ - یه طوری که حضرت علی «ع» گفته . لبخندش جدی شد، اما نگاهش هنوز پر از محبت بود. - حضرت علی چی گفته؟ - خوش به حال کسی که تفریحش کارشه ... با همون حالت چند لحظه بهم نگاه کرد ... ـ ولی قبل از حضرت علی زمان پیامبر بوده، که گفتن علم را بجوئید حتی اگر در چین باشد. رسما کم آوردم همیشه جلوی آرامش، وقار، کلام و منطق مادرم از دور مسابقات خارج می شدم سرم رو انداختم پایین و از آشپزخونه رفتم بیرون. لباسم رو عوض کردم و آماده شدم که برم مدرسه و عمیق توی فکر ... ـ خدایا یعنی درست رفتم یا غلط ... کیفم رو برداشتم و از اتاق اومدم بیرون ... ...
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 📚 🔥 : قول زنانه تا چشم مادرم بهم افتاد، صدام کرد. رفتم سمت آشپزخونه ـ بازم صبحانه نخورده؟ ـ توی راه یه دونه از نون ها رو خالی خوردم. ـ قبل رفتن سعید رو هم صدا کن پاشه، خواب می مونه ... برگشتم سمت آشپزخونه و صدام رو آوردم پایین تر. ـ می شناسیش که ، من برم صداش کنم میگه به تو چه؟ و دوباره می خوابه ... حتی اگر بگم مامان گفت پاشو. دنبالم تا دم در اومد، محال بود واسه بدرقه کردن ما نیاد دوباره یه نگاهی بهم انداخت ... ـ ناراحتی؟ ژست گرفتم و مظلومانه نگاش کردم ... ـ دروغ یا راستش؟ هنوز یه قدم دور نشده بودم که برگشتم. - حالا اگه مردونه قول بدم نمره هام پایین نیاد چی؟ خندید ... - منم زنونه قول میدم تا بعد از ظهر روش فکر کنم ولی قول نمیدم اجازه بدم. اما اگه دوباره به جواب نه برسم ... پریدم وسط حرفش. - جان خودم هیچی نمیگم ولی تو رو خدا از یه طرفی فکر کن که جوابش بله بشه ... اون روز توی مدرسه تا چشمم به چشم ناراحت و عصبانی بچه ها افتاد، تازه یادم اومد دیروز توی گیم نت قرار داشتیم و من رسما همه رو کاشته بودم ... مجبور شدم کل پول تو جیبی هفته ام رو واسشون ساندویچ بخرم تا رضایت بدن و حلالم کنن بالاخره مرده و قولش... ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حسرت های قبل از مرگ... 💎برای امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هر کاری از دستت بر می‌آید انجام بده 🌱 @BOYE_PELAK
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اون لحظه دیگه هیچی حالیم نمیشد خیلی لحظه سختی بود تازه نامزد کرده باشی ازش قول گرفته باشی که برگرده جگرم سوخته بود به خاطر اینکه بیشتر پیش هم نموندیم به خاطر اینکه خیلی زود ماجرای زندگیمون تموم شد جگرم سوخت @BOYE_PELAK
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘ چه کسانی قشنگ زندگی می‌کنند؟ 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ @BOYE_PELAK