eitaa logo
فرشتگان سرزمین من الیگودرز 💖
261 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.4هزار ویدیو
88 فایل
"بــسم‌اللهـ‌النور✨" خدا گفت تو ریحانه خلقتی . . .✨🙂 کنارهم‌جمع‌شدیم تاحماسه‌ای‌بزرگ‌خلق‌کنیم حماسه‌ای‌ازجنس‌دختـــران😍✨ #فرشتگان_سرزمین_من جهت ارتباط با ما👇 @Zah7482
مشاهده در ایتا
دانلود
یا حیدر کرار زند نقش بزودی بر پرچم سبز عربستان سعودی💣✌️🏿 +سوتی شبکه بی‌بی‌سی که پرچم عربستان رو با علی ولی الله و شمشیر ذوالفقار گذاشته...😁 @BOYE_PELAK
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🚶‍♂ خدایی‌چند‌نفرمون‌برای‌تموم‌شدم‌ ماه‌رمضون‌ناراحت‌شدیم!!! شاید‌١٠%از‌مردم👀 واقعا‌چرا‌ اینجوری‌میخوایم‌اشرف‌مخلوقات‌ باشیم🤦🏻‍♂ ! 😓 •○●بوی پلاک●○•
بجز تو گر دل و جان را بُود آرام و پیوندی دگر با دل نیارامم، دگر با جان نپیوندم... 🌙 🌸 🍂🌸🍃 🍃🍂🌸🍃🍂🌸 @BOYE_PELAK
4_5845764460555273862.mp3
2.2M
•°🌱 🎼امید امام‌زمان را ناامید نکنیم😔💔 🎤استاد مؤمنۍ سکوت کرده ام اما...... خودت میدانی چقدر حرف برای نگفتن دارم😭 @BOYE_PELAK
⭕️ ختم سوره یس از زبان امام زمان 🔹 یکی از بندگان خدا در شهر یزد گرفتاری سختی داشت؛ خدمت حضرت صاحب الزمان شرفیاب می شود در حالی که آن بزرگوار را نمی شناسد. 🔸 حضرت به او می فرمایند: سوره یس را بخوان؛ چون به کلمه مبین که در شش مورد آمده است رسیدی حاجت خود را نیت کن، و پس از قرائت سوره، حاجت خود را درخواست کن، تا خداوند دعای تو را مستجاب نماید. گفت: 🔺 چون در سوره یس تأمل کردم دیدم کلمه مبین در هفت مورد از این سوره آمده است. از این مسأله تعجب کردم؛ ولی چون دقت نمودم فهمیدم که در شش مورد کلمه مبین بدون الف و لام آمده است و در یک مورد با الف و لام است. آن گاه سوره را همان طوری که حضرت فرموده بود خواندم و خداوند متعال دعایم را مستجاب کرد. 📚 صحیفه مهدیه، بخش۶ ۳۱ @BOYE_PELAK
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
'•°ذڪرِروزِشنبھ: ⇩♥️🌱 -یا‌ذَالْجَلالِ‌وَ‌الْإکرامْ (: 🦋✨ ﴿إی‌صاحبِ‌جلالت‌و‌کرامت﴾ - ۱۰۰مَرتَبِہ...
و‌فاش‌بگویم! هیچ‌کس‌جز‌آنکه‌دل‌به‌خدا‌سپرده‌باشد... رسم‌دوست‌داشتن‌نمیداند! -آوینی‌جان :)
تویی... که برایم می‌مانی! از گذشته و پیش از تولدم... بوده‌ای و تا ... خواهی داشت! ماندنی‌ترین رفیقم؛ !❤️ @BOYE_PELAK
↻🍃✌️🏻••|| •. تاپاے‌جان‌دلدادھ‌ ے‌ فرمان‌مولایـیم؛طوفان اگرباشد‌چہ‌غم‌ما‌مرد‌دریاییم!🌊 •. ✌️🏻🍃¦⇢ ـ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ❥︎𑁍••• @BOYE_PELAK
" برای‌رسیدن‌به‌لذت‌عمیق باید‌از‌لذت‌های‌سطحیت‌بگذری " @BOYE_PELAK
🔴به خاطر حضور من کسی انصراف ندهد/امکان مالی برای تبلیغات ندارم آیت الله رئیسی: 🔹حضور بنده در عرصه انتخابات به صورت مستقل است 🔹هرکسی احساس تکلیف کرده است که در میدان حضور پیدا کند حضور خود را ادامه بدهد 🔹من خود را رقیب فساد، اشرافیگری و ناکارامدی می‌دانم 🔹بانیان و شرکای وضع موجود نمی‌توانند تحول ایجاد کنند 🔹مردم عزیز خانه خود را ستاد انتخاباتی کنند، من امکان مالی برای خرج ندارم؛ ستادهای مردمی و خودجوش تشکیل شود @BOYE_PELAK
فرشتگان سرزمین من الیگودرز 💖
🔴به خاطر حضور من کسی انصراف ندهد/امکان مالی برای تبلیغات ندارم آیت الله رئیسی: 🔹حضور بنده در عرصه ا
این هشتک به عرش فلک برسه☄☄ لطفا همکاری کنید🔥🔥
مادرڪوچہ‌هاےِ‌زمانہ‌مان بریارے‌امامِ‌غائب‌مان سیلی‌ڪہ‌هیچ‌غصہ‌هم‌نخورده‌ایم....؟:)💔 •○●بوے پلاڪ●○•
گم شده هویتم بس ڪه گنهڪارشدم المثناےمراباڪرمت صادرڪن💚 🌱 •○●بوی پلاک●○•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. . . -احسان دیگه. باباش کارخونه داره . -اها اها اون تیره برقه خب چی؟؟ . -فک کنم از تو خوشش اومده. خواهرش شمارتو از من میخواست . -ندادی که بهش؟! . -نه...گفتم اول باهات مشورت کنم . -افرین که هنوز یه ذره عقله رو داری . -ولی پسره خوبیه هاخوش به حالت . -خوش به حال مامانش . -ااااا ریحانه چرا ندیده و نسنجیده رد میکنی . -اگه خوشت اومده میخوای برا تو بگیرمش؟! . -اصلا با تو نمیشه حرف زد...فعلا کاری نداری؟! . -نه..خدافظ . . بعد قطع کردن با خودم فکر میکردم این همه پسر دور و برم و تو دانشگاه میخوان با من باشن و من محل نمیکنمشون اونوقت گیر الکی دادم به این پسره بی ریخت و مغرور (زیادم بی ریخت نبودا) . شاید همین مغرور بودنش من رو جذب کرده.. . دلم میخواد یه بار به جای خواهر بهم بگه ریحانه خانم . تو همین فکرا بودم دیدم که صدای ضعیفی از اونور میومد.که سمانه داره هی میگه ریحانه ریحانه. . سرم داغ شد.ای نامرد.نکنه لوداده که بهم نماز یاد داده و هیچی بلد نیستم . یهو دیدم سمانه اومد تو.ریحانه پاشو بیا اونور . -من؟!چرا؟! . -بیا دیگه. حرفم نزن . باشه. باشه..الان میام. وارد اطاق شدم که دیدم همه دور میز نشستن.زهرا اول از همه بهم سلام کرد و بعدش هم اقا سید همونجور که سرش پایین بود گفت:سلام خواهرم. سفر خوش گذشت؟! کم و کسری ندارید که؟! . نه. اکیه همه چی..الان منو از اونور اوردید اینور که همینو بپرسید؟! . که اقا سید گفت بله کار خاصی نبود میتونید بفرمایید. . که سمانه پرید وسط حرفش: . نه بابا،این چیه. کار دیگه داریم. . سید:لا اله الا الله... . زهرا:سمانه جان اصرار نکن . ریحانه:میتونم بپرسم قضیه چیه؟؟ . که سمانه سریع جواب داد هیچی مسول تدارکات خواهران دست تنهاست و یه کمک میخواد و من تو رو پیشنهاد دادم ولی اینا مخالفت میکنن. . یه لحظه مکث کردم که اقا سید گفت ببخشید خواهرم .من گفتم که بهتون نگن . . دوستان، ایشون مهمان ما هستن نباید بهشون همچین چیزی میگفتید..از اول گفتم که ایشون نمیتونن. . نمیخواستم قبول کنم ولی این حرف اقا سید که گفت ایشون نمیتونن خیلی عصبیم کرد و اگه قبول نمیکردم حس ضعیف بودن بهم دست میداد. . اب دهنمو قورت دادم و بااینکه نمیدونستم کارم چیه گفتم قبول میکنم . سمانه لبخندی زد و روبه زهرا گفت:دیدین گفتم. . اقا سید بهم گفت مطمئنید شما؟!کار سختی هستا. . تو چشماش نگاه کردم و با حرص گفتم بله آقای فرمانده پایگاه . .