♥️📚
📚
#عشقینه🌸🍃
#ناحلہ🌺
#قسمت_صدوهشتاد_ودو
#پارت_دوم
°•○●﷽●○•°
روی تختش نشسته بود و زانوهاش و تو بغلش جمع کرده بود
_چیشده حلما جان با من قهری؟
+با عمو محمد قهرم
_چرا عزیزدلم؟عمو محمد که تورو خیلی دوستت داره.
+عمو محمد من و دوست نداره،طهورا رو دوست داره،همه طهورا و دوست دارن.
_چرا این و میگی حلما جون؟ شده تا حالا چیزی برای اون بخره برای تو نخره؟
+نه ولی دیگه من و بغل نمیکنه. فقط طهورا و بغل میکنه.عمو محمد دیگه من و دوست نداره.ببین براش نقاشی کشیده بودم ولی دیگه بهش نمیدم.
_ببینم نقاشیتو
محمدرو کشیده بود که یک دستش تو دست حلما بود و دست دیگه اش تو دست طهورا. کلی شکلات و عروسک هم کنارشون کشیده بود دور نقاشی هم کلی قلب کشیده بود و بالاش نوشت عمو محمد خیلی دوستت داریم
لبخندی زدم و بهش نگاه کردم
یه روسری گل گلی سرش کرده بود.
بغلش کردم و سرش و بوسیدم .
_ببین عزیزم،تو اول ازش دلیل رفتارش و بپرس بعد باهاش قهر کن. من مطمئنم که عمو محمد تو رو خیلی دوست داره. الانم ناراحت شده که باهاش قهر کردی و اومدی تو اتاق.من رو فرستاد که بپرسم چرا حلمای خوشگلمون جوابش رو نمیده. تازه یه چیز خوشگلم برات خریده.
بریمپیش عمو محمد؟
+باشه،بریم.ولی من قهرم!
خندیدم و گفتم:
_باشه
در اتاقش رو باز کردم ومنتظر موندم که بیاد.گره ی روسریش و محکم کرد و اومد کنارم. خیلی دختر ریزه میزه ای بود و بهش میخورد که کوچیک تر باشه.
_نقاشیت و نمیاری؟
+نه
لبخند زدم و چیزی نگفتم.با هم رفتیم و تو هال نشستیم.
محمد که دید حلما نگاش نمیکنه به من نگاه کرد و آروم گفت:
+چیشد؟
حلما با فاصله ی زیادی از ما نشست و زیر چشمی به عروسک تو دست خواهرش نگاه میکرد.
رفتم طرف محمد و به زور آب نبات طهورا رو ازش جدا کردم و آروم طوری که حلما متوجه نشه قضیه رو به محمد گفتم.خیلی ناراحت شده بود.
عروسک و کتابی که برای حلما خریده بود و برداشت و رفت روبه روش نشست.
روی سرش دست کشید و گفت: خوبی عمو ؟کتابات و خریدی؟
حلما:
+خوبم. کتاب هامم خریدم
محمد عروسک خوشگلی که یه چادر گل گلی سرش بود و به حلما داد و گفت:
+ این دختر خانومی که میبینی،همسن شماست.چون نه سالش شده و به سن تکلیف رسیده، حجاب گرفته.از اون جایی که شما دختر خیلی باهوش و زرنگی هستی یه کتاب برات خریدم، حتما بخونش!
حلما کتاب رو از محمد گرفت و نگاش کرد.توش راجع به حجاب نوشته بود و محرم ها و نامحرم ها رو مشخص کرده بود
بہ قلمِ🖊
#غین_میم💙و #فاء_دآل💚
@montazer_shahadat313
تلنـــــگرࢪ🌴
#میگفت↓
میدونی ڪِی
ازچشمِ خدا میوفتی؟!
زمانی ڪه آقا #امامزمان❗️
سرشوبندازه پایینو
ازگناهڪردنتو خجالت بڪشه
ولی تـوانگار نـه انگار..!
✨ رفیــق
نزارڪارت بـه اونجاها برسـه!
#یـارَجـآئـےعِنـدَمُـصیـبَتــے
@montazer_shahadat313
🌸#طنز_جبهه😎
از خوف خدا غش كرده
اگر كسي بيموقع در ميان جمع ميخوابيد، خصوصاً اگر اين شخص بعد از سلام نماز خوابش ميبرد يا مثلاً در مراسم دعاي كميل، دعاي توسل يا زيارت عاشورا كه نوعاً بعد از نماز صبح برگزار ميشد و به گوشهاي ميافتاد و از خود بيخود ميشد و احياناً «خُرخُر» هم ميكرد،
بچهها رو به هم ميكردند و او را به هم نشان ميدادند و به خنده ميگفتند: «نگاه كن، طفلي از خوف خدا غش كرده.»
#مومن_باید_شاد_باشه 😉
@montazer_shahadat313
#حاجحسینیکتا میگفت :
اگهقاطیبشی؛✨
رفیقبشی،دوستبشی
باامامزمانخودمونیبشی؛🌱
بیریشهپیشهبشی،
بیخوردهشیشهبشی،
پشتِرودخونهیچه کنمچهکنمِزندگی؛🌊
رشتهیِدلتدستِآقاباشه...
آقاخودشعبورتمیده...! :)
#صاحبنا♥️✨
@montazer_shahadat313
یا صاحبــ الزمـاݩ...
سوزݩفڪرٺشڪسٺ،رشتہۍطاقٺگسیخٺ...
بسڪہ ز نو دوخٺم چاڪ گریباݩ دلــ 💔
#سہشنبہهاۍدلتنگے
@montazer_shahadat313
○°.
-سوگـند میخوࢪم ڪه شھیداݩ راه عشق
با دسݓ بستھ هم گره از خلق وا ڪنند🌿."!
#شعرݩ_نوݩ "
@montazer_shahadat313
#شرکت_کننده_شماره_دو
سین بزن تا ده روز بعد از عید غدیر
🌸🌸جهت شرکت در این چالش پر جایزه به کانال ما تشریف بیارین🌸🌸
عیدتونم مبارک باد🤓🤓
🦋@mavayeto🦋
#سلام_مولای_من💚
دَردم به جان رسید و ...
و طبیبـ❤️ـم پدید نیست
دارو فروشِ خَسته دلان را ...
دُکان کجاست..؟!
سلام طبیبـ❤️ـ دلها ....
@montazer_shahadat313
-بچه مرشــد
+جووون مرشــد
-حالت چطــوره، ڪیفت ڪوڪه😬
+قربونت مرشــد جان ولے یڪم نامیزونم
-چــرا بچه مــرشــد؟!!
+اخــه ویتــامین هییتم ڪم شده🙁
-آهان ،پس یچے بگــم فول شے
+چےچےشــده میخواے قرص و دارو تجویز ڪنے؟؟😟
همین الان بگما نمیخورم یدونشما
-نه بابا جان ،قرص چیـــه
بخاطرت میخوایم برگزار کنیم یه #دورهمی توپ بذاریــم....😅
+جــددددے، آخ جون چے هست موضوعش😍
-اون دیگــه سوپــرایــزه ،بدو برو به بقیــه خبـــر بده جانمونن😊
+چشم بابا جان🖐
.
.
.
خونـــه دار و بچــه دار📣
کاراتــو بزار کنار و بیا
دورهمے داریـــم چه دورهمے
خانووومے که اون عقب وایسادی به
آقاتونم بگیــد حتما بیاد..
عه خاله قزے نوه هاتم بیار .
خلاصـــه راس ساعت 15
دم در چفیه خونی منتظرتونیم
دیـــر نکنیــدا😍
بباید اینجا👇
@montazer_shahadat313