eitaa logo
فرشتگان سرزمین من الیگودرز 💖
242 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.4هزار ویدیو
88 فایل
"بــسم‌اللهـ‌النور✨" خدا گفت تو ریحانه خلقتی . . .✨🙂 کنارهم‌جمع‌شدیم تاحماسه‌ای‌بزرگ‌خلق‌کنیم حماسه‌ای‌ازجنس‌دختـــران😍✨ #فرشتگان_سرزمین_من جهت ارتباط با ما👇 @Zah7482
مشاهده در ایتا
دانلود
ادمین پست و تب میخوام برای کانال زیر هرکی میشه بیاد پیوی. ایدی کانال @majaziclass . ایدی من @mohammad_006
قلب ما بھ عشق توست که دلتنگ می‌زند .. :)💔
🏴خوشا به حال هر آنکس که مبتلای رضاست 🏴تمام دار و ندار من از دعای رضاست 🏴🕊️ای عصمت هشتم به تو از دور سلام @BOYE_PELAK
💛•| ♡امن‌تر از حرمت نیست، همان بهتر که ♡کودکِ گمشده در صحن تو پیدا نشود السَّلامُ عَلَیکَ یا غَریبَ الغُرَباء 🌱 💌 ـــــــــــــــــــــــــ|...🔆.|ـــــــــ @BOYE_PELAK
💍 همسر شهید روح‌ُاللّٰہ قربانے:↓ وقتے روح‌اللّٰہ شهید شد چند وقت بعد کہ خیلے دلم براےِ روح‌اللّٰہ تنگ شدهـ بود🥀 بہ خونہ ‌خودمون رفتم وقتے کتابے کہ روحُ‌اللّٰہ بہ منـ هدیہ داده‌بود را بآز کَردم دیدم کہ روح‌اللّٰہ روے برگ گل رُز برام نوشـتہ بود: مَن دلتنگ نباش⊰ @BOYE_PELAK
پخش زنده از تمام نقاط حرم مطهر امام رضا علیه السلام ❤️گنبد و بارگاه 🕌 b2n.ir/716010?eitaafly ❤️ ضریح مطهر🕌 b2n.ir/780435?eitaafly ❤️ صحن انقلاب🕌 b2n.ir/840352?eitaafly ❤️ صحن جامع رضوی🕌 b2n.ir/941603?eitaafly ❤️ صحن آزادی🕌 b2n.ir/024062?eitaafly ❤️ صحن گوهرشاد🕌 b2n.ir/460076?eitaafly زیارت_از_راه_دور_قبول @BOYE_PELAK
پیری گفت:دو ظرف داریم اولی از طلا و داخلش زهر و دومی کاسه ی گلی و داخلش آب از کدام مینوشید؟همه گفتند : دومی گفت : حکایت ادمها هم مثل این ظرفهاست انسان بودن به اخلاق است نه به صورت 🤍 ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ @BOYE_PELAK
فرشتگان سرزمین من الیگودرز 💖
|‌|🖤😔 /همہ‌داننــد کہ ایࢪان سرو سامــان دارد/ /تکیــہ‌بر پرچــم سلطاں خࢪاسان دارد/ الســلام‌‌علیــکــ‌یا‌شمــس‌الشمــوس✋🏼🖤 ••• ••●❥🍃🌸✦🌸🍃❥●•• 🖤@BOYE_PELAK
༻༺ اگرچه گریه نمودم دو ماه با غمتان مرا ببخش نمردم پس از محرمتان لباس مشکی من یادگاری زهراست چگونه دل کنم از آن؟ چگونه از غمتان؟ @BOYE_PELAK
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🍃 . یڪ آقایی با صدای بلند فریاد زد : سپاه قدس انتقام انتقام همه پشت سرش تکرار کردند ... _حسین حسین شعار ماست شهادت افتخار ماست... _نه سازش نه تسلیم انتقام انتقام ... همه ے مردم با تمام وجود تکرار میڪردند . _سلام ! به سمت عقب برگشتم احسان و زن عمو و فاطمه پشت به من ایستاده بود و مشغول صحبت با خاله و مامان بود . زیر لب سلام ڪردم . حنا را بغل ڪرد و گونه اش را بوسید . حنا زیاد باهاش احساس راحتی نمیڪرد براے همین دستش را به سمت من دراز ڪرد بغلش ڪردم از دست احسان دلگیر بودم . مامان و خاله باهم پچ پچ ڪردند . زن عمو گونه ام را بوسید . ریحانه با تعجب به لباس ارتشی آرتین نگاه میڪرد و دست به لباس خودش میڪشید ... حنا با دستانش بازی میڪرد و هر از گاهی همراه جمعیت جیغ میڪشید . _آقا احسان چند لحظه تشریف میارید ! سری تکان داد و برگشت : بله؟ _پسر عمو درسته قبلا یه حسی بینمون بوده اما حالا نیست ... من جز امیر نمیتونم به هیچ مردی فکر ڪنم ؛ میدونید ڪه دوست ندارم کسی بهم ترحم بڪنه ... پس لطفا دیگه این موضوع روتکرار نکنید و این موضوع آزارم میده .. سرش را بلند ڪرد و به حنا خیره شد : دختر عمو ؛ مطمئن باشید دیگه همچین بحثی پیش نمیاد من ترحم نمیکنم ... ریحانه و حنا عین آرتینن برام ... کاری داشتید رو من حساب ڪنید . سرے تڪان دادم یاعلی گفت و به سمت خاله و مامان و .. رفت . حنا با دیدن ریحانه جیغی ڪشید و دستانش را بهم زد ... لبخندی زدم و گونه اش را بوسیدم . دل کندن از سردار و مراسم وداع خیلی سخت بود ... راه سردار سلیمانی ادامه داشت ... حالا بیشتر باید پاے این آرمان ها ماند .... پاے رهبر ... پاے ایران و ایرانی ... با رفتن سردار بغض ها شکست و یڪ بار دیگه ایران عزادار شد اما یادمان نرود سردار و شهدا برای چی رفتند .. نگاهی به خاله لیلا انداختم ڪه آرام اشڪ میریخت حالش را میفهمیدم ... باز هم یاد پسرش افتاده بود ... کنارش نشستم : مامان یادتون نره امیر برای چی و برای کی رفت .. سرش را تڪان داد . ایستادم دست ریحانه را گرفتم و گونه ے حنا را بوسیدم و زیر لب زمزمه ڪردم : امیر ڪه هیچی برای اهل بیت خودمو و پچه هامو هم فدا میکنم .... نگاه آخرم را تابوت دوختم : تا به حال فکر میکردم که شما فتح الفتوح کردی ولی تشییع جنازه ات به ما فهماند که تو فتح القلوب کردی... شهادتت مبارڪ ... . ✍🏻نویسنده:میم‌تاج‌افروز @BOYE_PELAK ←ڪپے تنها با ذڪر نام نویسنده و منبع مورد رضایت است→