【❝❥🌱】
یهموقعاز
گناهاتخجالتنکشیا
مهدیهست؛
جورِتکتکِگناهاتومیکشہ💔:(😔
#آه💔😭
@B_rang_khodaa
آیت الله بهجت:
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود:
منشاء همه گرفتاریهای شما گناه و درمان همه دردها و گرفتاریهای شما استغفار است.
@B_rang_khodaa
رمز موفقیت، شروع کردن است
موفقیت ها با تصمیم ها شروع میشوند زیرا تا تصمیمی اتخاذ نشود تغییری در زندگی رخ نمیدهد.
فاصله نداشتن و داشتن فقط یک خواستن است.
پس بخواه....
@B_rang_khodaa
حق الناس همیشہ پول نیست...
گاهی اشکی است کہ نباید از چشمی در می آوردی ، وآهے است کہ نباید درون سینہ ای مینشاندی.
دعا کن اگر روزی جایی چیزے را شکستی دل نباشد...
@B_rang_khodaa
🍃🌸 نشانه های ظهور در کلام امام مهدی (عج)
✅در برابر فتنههایی که پیش میآید و البته عدهای در این آزمایش و برخورد با فتنهها هلاک میشوند، مقاومت کنید و البته همه اینها از نشانههای حرکت و قیام ما هستند. اوامر و نواهی ما را متروک نگذارید و بدانید که علیرغم کراهت و ناخشنودی کفار و مشرکان، خداوند نور خود را تمام خواهد کرد.
✅....من ولی خدا هستم، سعادت پویندگان راه حق را تضمین میکنم
👈پس سعی کنید اعمال شما طوری باشد که شما را به ما نزدیک سازد و از گناهانی که موجب نارضایتی ما را فراهم نماید بترسید و دوری کنید.
👈امر قیام ما با اجازهی خداوند به طور ناگهانی انجام خواهد شد و دیگر در آن هنگام توبه فایدهای ندارد و سودی نبخشد.
@B_rang_khodaa
کاش این مردم می فهمیدند حالی که پریشان است، آرامش می خواهد نه سرزنش!
@B_rang_khodaa
یکی از مبتلاترین ، خطرناک ترین
بیچاره کننده ترین گناهان👈🏻گناه چشم👀
☑اولین تاثیری که گناه روی اعضاء و جوارح میذاره بوسیله ی چشم 👀
🔸️نگاه مشتاق به نامحرم⛔
🔹️نگاه لذت به ابزار الات لهو و لعب⛔
🔸️نگاه تحقیر امیز به دیگران⛔
🔹️نگاه حسرت امیز به اموال دیگران⛔
ودر عوض
✅اولین راه رسیدن به خدا بوسیله ی چشم👀
🔸️اشک پاک هنگام دعا😢
🔹️نگاه محبت امیز به اطرافیان😍
🔸️قرائت قران و دعا و کسب علم مفید📚
🔹️نگاه شکرانه به طبیعت و مخلوقات خدا🤩
💫تعیین کننده تویی که بوسیله ی چشم💫
کنار خدا باشی😍 یا مقابل خدا
@B_rang_khodaa
ما میگیم: " وَالشِمر و جالِس عَلی صَدرک "
وَلی بچه ها، بعضی وقتا یه کارایی می کنیم، همینجوری سنگینی میکنه رو سینِهی اِمام زَمانِمون(عج)..
#حاج_حسین_یکتا
[ واقعااا سَربازیم یا سَربار..؟! ]
#ناگفته_های_مهدوی
https://eitaa.com/B_rang_khodaa/1771
خطمیزنمیڪےیڪے
دلخواستههاےغیرازظھورترا؛
خسرانزدهاماگرجزشما
ازاجابتخانهےاربابچیزےطلبڪنم...
مھربـانمـولایمـنمھـدےجان🌱
『اللّٰھُمَعجلْلِّوَلیڪَالفࢪَج』
https://eitaa.com/B_rang_khodaa/1771
✨﷽✨
🌼روضه های که قبول نشدن
✍ مرحوم سید علی اکبر کوثری روضه خوان امام خمینی (ره )میگه بعد از اتمام جلسه اومدم از دربمسجد بیام بیرون یکی از دختر بچه های محله اومد جلوم و گفت اقای کوثری برای ماهم روضه میخونی؟
گفتم: دخترم روز عاشوراست و من تا شب مجالس مختلفی وعده کردم و چون قول دادم باید عجله کنم که تاخیری در حضورم نداشته باشم. میگه هر چه اصرار کرده توجهی نکردم تا عبای منو گرفت و با چشمان گریان گفت مگه ما دل نداریم!؟
چه فرقی بین مجلس ما و بزرگترها هست؟
میگه پیش خودم گفتم دل این کودک رو نشکنم و قبول کردم و به دنبالش باعجله رفتم تا رسیدیم. حسینیه ی کوچک و محقری بود که به اندازه سه تا چهار نفر بچه بیشتر داخلش جا نمیشدند.
سر خم کردم و وارد حسینیه ی کوچک روی خاکهای محله نشستم و بچه های قد و نیم قد روی خاک دور و اطرافم نشستند. سلامی محضر ارباب عالم حضرت سیدالشهدا عرضه کردم
السلام علیک یاابا عبدالله...
دو جمله روضه خوندم و یک بیت شعر از آب هم مضایقه کردند کوفیان...
دعایی کردم و اومدم بلند بشم باعجله برم که یکی از بچه ها گفت تا چای روضه رو نخوری امکان نداره بزاریم بری ؛ رفت و تو یکی از استکانهای پلاستیکی بچه گانشون برام چای ریخت، چایی سرد که رنگ خوبی هم نداشت ، با بی میلی و اکراه استکان رو آوردم بالا و برای اینکه بچه ها ناراحت نشن بی سر و صدا از پشت سر ریختم روی زمین و بلند شدم و رفتم...
شام عاشورا (شب شام غریبان امام حسین) خسته و کوفته اومدم منزل و از شدت خستگی فورا به خواب رفتم.
وجود نازنین حضرت زهرا، صدیقه ی کبری در عالم رویا بالای سرم آمدند طوری که متوجه حضور ایشان شدم
به من فرمود؛ آسید علی اکبر مجالس روضه ی امروز قبول نیست. گفتم چرا خانوم جان فرمود؛
نیتت خالص برای ما نبود. برای احترام به صاحبان مجالس و نیات دیگری روضه خواندی فقط یک مجلس بود که از تو قبول شد و ما خودمون در اونجا حضور داشتیم، و اون روضه ای بود که برای اون چند تا بچه ی کوچک دور از ریا و خالص گوشه ی محله خواندی....
آسید علی اکبر ما از تو گله و خورده ای داریم!
گفتم جانم خانوم، بفرمایید چه خطایی ازم سر زده؟
خانوم حضرت زهرا با اشاره فرمودند اون چای من با دست خودم ریخته بودم چرا روی زمین ریختی!!؟
میگه از خواب بیدار شدم و از ان روز فهمیدم که توجه و عنایت اونها به مجالس بااخلاص و بی ریاست و بعد از اون هر مجلس کوچک و بی بضاعتی بود قبول میکردم و اندک صله و پاکتی که از اونها عاید و حاصلم میشد برکتی فراوان داشت و برای همه ی گرفتاری ها و مخارجم کافی بود.
بنازم به بزم محبت که در آن
گدایی و شاهی برابر نشیند...
📚منبع؛ برگرفته از خاطرات مرحوم کوثری
↶【به ما بپیوندید 】↷
____________________
https://eitaa.com/B_rang_khodaa/1771