پسرایـے که میگن
موهاتونو کوتاه نکنین !
مسئولیت شستن،خشک کردن
شونه کردنش و بافتنش رو هم
به عهده میگیرن؟😐😂|:
باوانْـ٬ʙᴀᴠᴀɴ
دست من و آغوش تو، هیهات، که یک عمر
تنها نفسی با تو نشستن هوسم بود
بالله، که بجز یاد تو، گر هیچ کسم هست
حاشا، که بجز عشق تو، گر هیچ کسم بود ..
#شاملو
باوانْـ٬ʙᴀᴠᴀɴ
گاهی از شدت دلتنگی ،
میشود فهمید که جمعه است...
تقویم ها چکاره اند...؟|ꯁ
لیلاکردبچه🥀
‹ ـ🎨' ›
•
.
مگه آدم از این دنیا چی میخواد جز اینکہ سرش بہ یہ کاری گرم باشہ و دلش به یه آدم؟(:
#غزالِگُریزپـٰا
یڪجمعہ و بغض و عصر تهران کافےسٺ
یاد آوری اش در این خیابان کافے سٺ؛
ای مـرگ بیا بهانہ ها را کم کن!
با رفتن او صدای باران کافے سٺ...
#علی_صفری
باوانْـ٬ʙᴀᴠᴀɴ
4.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ارسالے🌱
:ستارھبانو:
باوانـ٬ʙᴀᴠᴀɴ
اے کہ روشن شود از
نوࢪِ تو هر صبح جهان...
روشناۍ دڵ من
حضرٺ خورشید سلام...
༻♥️ @Baavan♥️༺
┄┅┄┅┄ ❥❥❥ ┄┅┄┅┄
🎻•.°
برقصڪمیبہسازم..
بگذاردورتبگردم
آخرمن
قولدورهدنیـــ🌍ــارادادهام
بہایندل(=
باوانْـ٬ʙᴀᴠᴀɴ
آقاۍ دکتر آخرین روز رابطه مون رفتیم همون کافه ای کہ عاشقش بودم، همون میز دنج گوشه سالن .
محو قهوه اے چشماش بودم که دوسه تا رگه طلایی داشت؛ سی امین مژش روهم که شمردم دیدم حواسش پێش من نیست. رد نگاهشو گرفتم و رسیدم به یه دختر چشم آبے که چند تا میز اون ور تر نشسته بود . میشناختمش همکلاسیمون بود از من خوشگل تر نبود ولی دلشو برده بود.
دکتر همونجا فاتحه این رابطرو خوندم؛ میدونین چرا چون مطمئن بودم تا اون موقع حتی رنگ چشای منم نمیدونستا ولی حالا غرق دریاے چشمای اون دختر بود.
دکتر قسم میخورم به حرمت عشقی که روزایی که باهاش بودم داشتم هیچ وقت هیچ چشمی نتونست چشمو بگیره...
الان خیلی گذشته ازون روزا و من فهمیدم دوست داشته شدن خیلی قشنگتر از دوست داشتنہ،چیزی که هیچ وقت نمیخواستم تجربش کنم:)....
# زهرا_ شکاری
باوانـ BAVAN
خوابدیدمآمدی،پیشخودم؛ترسیدم...
حَسبیَالله،برو!قلبفقطجایخداست! :)
#عرفان_دهقانی
باوانْـ٬ʙᴀᴠᴀɴ