✨﷽✨
🌼داستان کوتاه "خصوصیات ذاتی"
✍روزی در دُر گرانبهای پادشاه لکه سیاهی مشاهده شد هر کاری درباریان کردند نتوانستد رفع لکه کنند هر جایی وزیر مراجعه کرد کسی علت را نتوانست پیدا کند تا مرد فقیری گفت من میدانم چرا دُر سیاه شده، پس مرد فقیر را پیش پادشاه بردند او به پادشاه گفت در دُر گرانبهای شما کرمی هست که دارد از آن میخورد پادشاه به او خندید و گفت ای مردک مگر میشود در دُر کرم زندگی کند ولی مرد فقیر گفت ای پادشاه من یقین دارم کرمی در آن وجود دارد پادشاه گفت اگر نبود گردنت را میزنم و مرد بیچاره پذیرفت وقتی دُر را شکافتند دیدند کرمی زیر قسمت سیاهی رنگ وجود دارد پادشاه از دانایی مرد فقیر خوشش آمد و دستور داد اورا در گوشه ای از آشپزخانه جا دهند و مقداری از پس مانده غذاها نیز به او دادند.
روز بعد پادشاه سوا بر اسب شد و رو به مرد فقیر کرد و گفت این بهترین اسب من است نظر تو چیست، مرد فقیر گفت بهترین در تند دویدن هست ولی یک ایرادی نیز دارد پادشاه گفت چه ایرادی فقیر گفت در اوج دویدن اگر هم باشد وقتی رودخانه را دید به درون رودخانه میپرد پادشاه باورش نشد و برای امتحان اسب و صحت ادعای مرد فقیر سوار بر اسب از کنار رودخانه ای گذشت که اسب سریع خودش را درون آب انداخت پادشاه از دانایی مرد فقیر متعجب شد و یک شب دیگر نیز او را در محل قبلی با پس مانده غذا جا داد.
روز بعد خواست تا او را بیاورند، وقتی نزد پادشاه آمد پادشاه از او سوال کرد ای مرد دیگر چه میدانی مرد که به شدت میترسید با ترس گفت میدانم که تو شاهزاده نیستی پادشاه به خشم آمد و او را به زندان افکند ولی چون دو مورد قبل را درست جواب داده بود پادشاه را در پی کشف واقعیت وا داشت و پادشاه نزد مادرش رفت و گفت ای مادر راستش را بگو من کیستم این درست است که شاهزاده نیستم مادرش بعد کمی طفره رفتن گفت حقیقت دارد پسرم چون من و شاه بیبهره از داشتن بچه بودیم و از به تخت نشستن برادرزادههای شاه هراس داشتیم وقتی یکی از خادمان دربار تو را به دنیا آورد تو را از او گرفتیم و گفتیم ما بچه دار شدیم و بدین طریق راز شاهزاده نبودن پادشاه مشخص شد.
پادشاه بار دیگر مرد فقیر را خواست ولی این مرتبه برای چگونگی پی بردن به این وقایع بود و به مرد فقر گفت چطور آن دُر و اسب و شاهزاده نبودن مرا فهمیدی مرد فقیر گفت دُر را از آنجایی که هر چیزی تا از درون خودش خراب نشود از بین نمیرود را فهمیدم و اسب را چون پاهایش پشمی بود و کُرک داشتند فهمیدم که این اسب در زمان کُره ای چون اسب ها و گاومیشها یک جا چرا میکردن با گاومیشی اُنس گرفته و از شیر گاومیش خورده بود و به همین خاطر از آب خوشش میآید سپس پادشاه گفت اصالت مرا چگونه فهمیدی، مرد فقیر گفت موضوع اسب و دُر که برایت مهم بودند را گفته بودم ولی تو دو شب مرا در گوشه ای از آشپزخانه جا دادی و پاداشی به من ندادی و این کار دور از کرامت یک شاهزاده بود و من هم فهمیدم تو شاهزاده نیستی.
"آری اکثر خصایص ذاتی است یعنی در خون طرف باید باشد."
@Rahee_saadat
✍ پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله):
شش چيز است كه زیباست و برای شش كس زیباتر: عدل زیباست اما برای اميران زیباتر و صبر زیباست اما برای فقرا زیباتر و ورع زیباست اما برای علما زیباتر و سخاوت زیباست اما برای توانگران زیباتر و توبه زیباست اما برای جوانان زیباتر و حيا زیباست اما برای زنان زیباتر و اما اميرى كه عدل ندارد،مانند ابرى است كه باران ندارد و فقيرى كه صبر ندارد، مانند چراغى است كه نور ندارد و عالمى كه ورع ندارد مانند درختى است كه ميوه ندارد و توانگرى كه سخاوت ندارد،مانند زمينى است كه گياه ندارد و جوانى كه توبه ندارد مانند رودى است كه آب ندارد و زنى كه حيا ندارد مانند غذايى است كه نمك ندارد.
📚 إرشاد القلوب , جلد۱ , صفحه۱۹۳
📚نهج الفصاحه،صفحه ۵۷۸
@Rahee_saadat
✨﷽✨
🌻 دلایل تـــرس از مــرگ 🌻
❶⇦ ناآگاهی از حقیقت مرگ
✨از عوامل مهم ترس از مرگ آن است که انسان از حقیقت مرگ، که انتقال از سرای فانی به سرای باقی است، غافل باشد و چنین پندارد که با مرگ هستی او پایان می پذیرد. طبیعی است که چنین انسانی که به صورت فطری خواستار بقا و زندگی جاودان است، از فرا رسیدن مرگ در هراس خواهد بود. تعالیم اسلام با تشریح حقیقت مرگ به مبارزه با این عامل برمی خیزد. اسلام مرگ را تولدی تازه معرفی می کند که از رهگذر آن، انسان عالم فانی و گذرا را ترک می گوید و به جهانی باقی و جاودان گام می نهد.
❷⇦ دلبستگی شدید به دنیا
✨ به گونه ای که از آخرت خویش کاملا غافل گردد و حیات دنیوی را هدف نهایی خود قرار دهد. چنین انسانی برای بهره مندن شدن هرچه بیشتر از لذایذ دنیوی، به دنبال زندگی ابدی در این دنیاست و همواره از فرا رسیدن مرگ خویش در نگرانی و اضطراب به سر مےبرد، زیرا چنین می پندارد که مرگ پایان بخش تمام لذت ها و کامیابی های اوست و او را از علایق و دلبستگی هایش، برای همیشه جدا می سازد. قرآن کریم دنیا را با تمام نعمت هایش ناچیز، و آخرت را برتر و بهتر معرفی می کند:
«قُلْ مَتاعُ الدُّنْیا قَلِیلٌ وَ الْآخِرَةُ خَیْرٌ لِمَنِ اتَّقی» (نساء 77)؛ «به آنها بگو سرمایه زندگی دنیا ناچیز است و سرای آخرت برای كسی كه پرهیزكار باشد بهتر است.»
❸⇦ ترس از حسابرسی اعمال
✨یکی دیگر از علل ترس از مرگ، بیم از حسابرسی اعمال است. این عامل به آن گروه از انسانها اختصاص دارد که از یک سو به معاد اعتقاد دارند و از سوی دیگر از اعمال خویش راضی نیستند
📚از بیانات حجت الاسلام عالی
@Rahee_saadat
✨﷽✨
✍هشام جوانی بود از یاران امام صادق علیه السلام، روزی به بصره رفت تا در کلاس مردی که به امامت اعتقادی نداشت شرکت کند.
بعد از کلاس هشام از مرد پرسید: آیا تو چشم داری؟ مرد گفت این چه سوال احمقانه ای است چرا از چیزی که می بینی می پرسی؟ گفت: سوالات من همینطور است. گفت خیلی خب بپرس. هشام از مرد پرسید: آیا تو چشم، بینی و زبان و گوش داری؟ مرد گفت آری دارم. گفت با آنها چه می کنی؟ مرد وظایف همه اعضایش را یکی یکی گفت. بعد پرسید: عقل هم داری. گفت آری. پرسید وظیفه اش چیست؟ گفت او هر چه که بر حواسم می گذرد را می گیرد و صحیح و باطلش را مشخص می کند.
پرسید آیا وقتی اعضای بدن سالم هستند هم به عقل نیاز است؟ گفت: بله چون اگر اعضا در وظایفشان دچار تردید شوند به عقل رجوع می کنند. پرسید پس خداوند عقل را برای رفع تردید اعضا قرار داده است. گفت درست است. پرسید: چطور خداوند برای اداره اعضای بدن تو رهبر و پیشوایی گذاشته اما این همه انسان را بدون امام آفریده تا در شک و حیرت بمانند.
💥اما مرد دیگر جوابی نداشت که بدهد.
📚اصول کافی؛باب الاضطرار الی الحجه
حدیث ۳،ج۱
@Rahee_saadat
#داستانڪ
✍خدایی که سختی های تو را میبیند، تلاش تو را هم میبیند... بیخیال نشو!
دختر زیبای شاه عباس ، فرار کرده بود و در کوچه و خیابان میگذشت تا شب به حجره یک طلبه پناه برد ... به او گفت از خانواده مهمیست که اگر به او پناه ندهد ، بیچاره اش میکند... آقا محمد باقر هم ناگزیر به او پناه داد... دختر زیبای شاه ، شب در حجره خوابید... اما محمد باقر تا صبح نخوابید و دانه دانه انگشتانش را روی چراغ میسوزاند تا مبادا مغلوب وسوسه هایش شود ... صبح شد ، دختر و طلبه را گرفتند و به دربار بردند... شاه گفت وسوسه نشدی؟ طلبه انگشتان سوخته اش را نشان داد ... شاه از تقوای طلبه خوشش آمد و به دخترش پیشنهاد ازدواج با او را داد و دختر قبول کرد! و محمد باقر استرآبادی، شد محمد باقر میرداماد، استاد ملاصدرا و داماد شاه ایران!
همیشه نهایتِ تلاشتو بکن!!
تا نتیجه ی شیرینشو ببینی
@Rahee_saadat
✨﷽✨
🌻گل آفتاب گردان رو به نور می چرخد و آدمی رو به خدا . ما همه آفتابگردانیم.اگر آفتابگردان به خاک خیره شود و به تیرگی،دیگر آفتابگردان نیست. آفتابگردان کاشف معدن صبح است و با سیاهی نسبت ندارد.
✍اینها را گل آفتابگردان به من گفت و من تماشایش میکردم که خورشید کوچکی بود در زمین و هر گلبرگش شعلهای بود و دایرهای داغ در دلش میسوخت. آفتابگردان به من گفت: وقتی دهقان بذر آفتابگردان را میکارد، مطمئن است که او خورشید را پیدا خواهد کرد. آفتابگردان هیچ وقت چیزی را با خورشید اشتباه نمیگیرد؛ اما انسان همه چیز را با خدا اشتباه میگیرد. آفتابگردان راهش را بلد است و کارش را میداند. او جز دوست داشتن آفتاب و فهمیدن خورشید، کاری ندارد. او همه زندگیاش را وقف نور میکند، در نور به دنیا میآید و در نور میمیرد. نور میخورد و نور میزاید. دلخوشی آفتابگردان تنها آفتاب است. آفتابگردان با آفتاب آمیخته است و انسان با خدا بدون آفتاب، آفتابگردان میمیرد؛ بدون خدا، انسان. آفتابگردان گفت: روزی که آفتابگردان به آفتاب بپیوندد، دیگر آفتابگردانی نخواهد ماند و روزی که تو به خدا برسی، دیگر «تویی» نمیماند. و گفت من فاصلههایم را با نور پر میکنم، تو فاصلهها را چگونه پُر میکنی؟ آفتابگردان این را گفت و خاموش شد. گفتوگوی من و آفتابگردان ناتمام ماند. زیرا که او در آفتاب غرق شده بود.
جلو رفتم بوییدمش، بوی خورشید میداد. تب داشت و عاشق بود. خداحافظی کردم، داشتم میرفتم که نسیمی رد شد و گفت: نام آفتابگردان همه را به یاد آفتاب میاندازد، نام انسان آیا کسی را به یاد خدا خواهد انداخت؟ آن وقت بود که شرمنده از خدا رو به آفتاب گریست
@Rahee_saadat
✨﷽✨
✅لباس آراسته برای احترام به چشم مردم، نه برای خودنمایی!
✍امیرالمؤمنین(ع) در مقام بیان دومین ویژگی اهل تقوا، به لباس متقین اشاره میکند: «مَلْبَسُهُمُ الِاقْتِصَادُ؛ لباسشان میانه است.» اینکه امیرالمؤمنین(ع) در ابتدای این خطبه به لباس اشاره میکنند، نشان از اهمیت جایگاه لباس دارد. لباس یکی از امکاناتی است که مؤمن میتواند با این امکان بزرگ، به خود و دین خود خدمت کند. لباس مسألهای نیست که صرفاً برای تفریح، تفنّن یا تزئین باشد، لباس کاربردهای مختلفی دارد. چون کاربردهای لباس، هم از نظر ظاهر لباس و هم از نظر نیّتی که انسان هنگام پوشیدن لباس دارد، متفاوت است، در رأس فضائل اهل تقوا مطرح میشود.
ما باید با ظاهری آراسته همدیگر را ملاقات کنیم. حضرت امام(ره) به آراستگی ظاهر و پوشش بسیار اهمیت میدادند. حضرت امام(ره) اهل تظاهر نبودند، ولی برایشان مهم بود که دیگران ایشان را آراسته ببینند. حتی لباسهای داخل خانه را که معمولاً کسی اتو نمیکند، ایشان اتو میکردند. این خیلی مهم است که ما وقتی به همدیگر میرسیم، خودمان را برای همدیگر تزئین کنیم. باید برای چشم مردم احترام قائل باشیم.
📕بخشی از کتاب باران خوبیها
@Rahee_saadat
امیرالمؤمنین 【ع】 :
كسى كه زبانش شيرين باشد،
برادرانش زياد شوند
مَن عَذُبَ لِسانُهُ كَثُرَ إخوانُهُ
📚 غررالحكم ، حدیث۷۷۶۱
به جای زهر، عسل به کام هم بریزیم!
وقتی به هم میرسیم به جای اینکه بگوییم:
" چقدر پیر شده ای "
بگوییم " دلم برایت تنگ شده بود "
" صورتت چروک برداشته "
بگوییم " از با تو بودن لذت میبرم "
" چاق شده ای "
بگوییم " تو دوست خوبی هستی "
" لاغر و ضعیف شده ای "
بگوییم " دوست دارم تو را بیشتر ببینم "
همه ما از گرفتن انرژی منفی بیزاریم، پس اگر انتظار دریافت انرژی مثبت داریم باید همان نیرو را بدهیم تا همان را پس بگیریم.
به ما چه که فلانی چرا بچه دار نمیشود.
به ما چه که چرا فلانی لباس های جدید
نمی خرد.
به ما چه که فلانی
چرا هنوز همان ماشین را دارد.
به ما چه که فلانی از همسرش جدا شده.
همه ما خط قرمزهایی داریم که دوست نداریم کسی از آنها رد شود. پس از خط قرمزهای دیگران رد نشویم
@Rahee_saadat
✾✾🔹✾✾🔹✾✾🔹✾✾🔹✾✾🔹✾✾
#زیارت_ناحیه_مقدسه
#بند_پانزدهم
⚫️ تَحُوطُ الْهُدى وَ تَنْصُرُهُ ، وَ تَبْسُطُ الْعَدْلَ وَ تَنْشُرُهُ ، وَ تَنْصُرُ الدّینَ وَ تُظْهِرُهُ ، وَ تَکُفُّ الْعابِثَ وَ تَزْجُرُهُ ، وَ تَأْخُذُ لِلدَّنِىِّ مِنَ الشَّریفِ ، وَ تُساوی فِى الْحُکْمِ بَیْنَ الْقَوِىِّ وَ الضَّعیفِ ، کُنْتَ رَبیعَ الاَْیْتامِ ، وَ عِصْمَةَ الاَْ نامِ ، وَ عِزَّ الاِْسْلامِ ، وَ مَعْدِنَ الاَْحْکامِ ، وَ حَلیفَ الاِْنْعامِ ،
⚫️ (طریقِ) هدایت را حفظ نموده یارى مینمودى، عدل و داد را گسترش داده و وسعت مى بخشیدى، دین و آئینِ الهى رایارى نموده آشکارمى نمودى، یاوه گویان را (ازادامه راه) بازداشته جلوگیرى میکردى، حقّ ضعیف را از قوى باز میستاندى، در قضاوت و داورى بین ضعیف و قوى برابر حُکم مینمودى، تو بهار ِسر سبز ِیتیمان بودى، نگاهبان و حافظ مردم بودى، مایه عـزّت و سرافرازى اسلام، معدنِ احکام الهى، هم پیمان نیکى و احسان بودى،
🌹 @Rahee_saadat
✾✾🔹✾✾🔹✾✾🔹✾✾🔹✾✾🔹✾✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بر شادی پیغمبر و زهراصلوات💚
بر آینه ی علیِ اَعلی صلوات💚
هم مولد اصغر است و هم روز جواد💚
بر کرببلا وکاظمین یکجا صلوات 💚
🌸اللّهُمَّصَلِّعَلي
🌸مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد
🌸وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
❤️⇨ @Rahee_saadat
🌸🍃🌸🍃🌸
دهم رجب المرجب💕
ولادت باسعادت کوچک ترین یاور کربلایی💚
و بزرگ ترین باب الحوائج الی الله❤️
شش ماهه حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام)😍
💞حضرت علی اصغر(ع)فرخنده باد💞
❤️⇨ @Rahee_saadat
✨﷽✨
#پندانه
🔴 پادشاه و بذر گل
✍پادشاهی تصمیم گرفت پسرش را جای خود بر تخت بنشاند اما بر اساس قوانین کشور، پادشاه میبایست متاهل باشد. پدر دستور داد یکصد دختر زیبا جمع کنند تا برای پسرش همسری انتخاب کند.
آنگاه همه دخترها را در سالنی جمع کرد و به هر کدام از آنها بذر کوچکی داد و گفت: طی سه ماه آینده که بهار است، هر کس با این بذر زیباترین گل را پرورش دهد عروس من خواهد شد. دختران از روز بعد دست به کار شدند، در میان آنها دختر فقیری بود که در روستا زندگی میکرد. او با مشورت کشاورزان روستایش بذر را در گلدان کاشت اما در پایان ۹۰ روز هیچ گلی سبز نشد. خیلیها گفتند که دیگر به جلسه نهایی نرو، اما او گفت: نمیخواهم که هم ناموفق محسوب شوم و هم ترسو!
روز موعود پادشاه دید که ۹۹ دختر هر کدام با گلهایی زیبا آمدند، سپس از دختر روستایی دلیل را پرسید و جواب را عیناً شنید. آنگاه رو به همه گفت: عروس من این دختر است!
قصد من این بود که صادقترین دختر را بيابم! تمام بذر گلهایی که به شما داده بودم عقیم و نابارور بود اما همه شما نیرنگ زدید و گلهایی دیگر آوردید، جز این دختر که حقیقت را آورد.
🔆 زیباترین منش انسان راستگویی است.
@Rahee_saadat
بکگراند | 𝖣𝗂𝗌𝗇𝖾𝗒🌸 •
💠 مهربان خدای من
می شود این روزها، در بازار داغ بنده نوازیت
من هم بشوم مشتری ات
و تنها تو شوی خریدار همیشگیم
مدتهاست دلم را خوش کرده ام به این آیه بر پرده ی کعبه ات
نَبِّئْ عِبَادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِیمُ
و من
هنوز و تا همیشه
به همین یک آیه دلخوشم
به بندگانم خبر ده که منم آمرزنده مهربان
@Rahee_saadat
🌟چه کسی در قیامت حسرت نمی خورد؟
از امام صادق علیه السلام پرسیدند:
روز حسرت، کدام روز است که خدا می فرماید:
((بترسان ایشان را از روز حسرت.))سوره مریم آیه39
حضرت جواب دادند:
آن روز قیامت است که حتی نیکوکاران هم حسرت می خوردند که چرا بیشتر نیکی نکردند.
پرسیدند: آیا کسی هست که در آن روز حسرت نداشته باشد؟
حضرت فرمودند:
آری، کسی که در این دنیا مدام بر رسول خدا صلوات فرستاده باشد.
📘وسائل الشیعه/ج7/ص 198.
@Rahee_saadat
💠پيامبر خدا (ص):
🔷سه #گناه است كه كيفرشان در همين دنيا مى رسد و به آخرت نمى افتد:
- #آزردن پدر و مادر
- #زورگويى و ستم به مردم،
- #ناسپاسى نسبت به خوبيهاى ديگران
📚الأمالي المفيد
@Rahee_saadat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 از نورَت جهان زیبا شد
روشن دیده بابا شد
🌺 آمدی و بار دیگر
«انا اعطینا» معنا شد
🌺 السلام ای ماهِ ماهِ خدا
السلام ای مهرِ جود و سخا
🌺 السلام ای آبروی جهان
السلام ای آرزوی رضا
💐 میلاد حضرت جواد الائمه(ع) مبارک باد 💐
@Rahee_saadat
✨﷽✨
💠 عبادت هاى باطل 💠
✍هیچ چیز و هیچ كس جز خدا، لایق پرستش نیست. زیرا این معبودهاى باطل، یا وجود خارجى ندارند و ساخته ذهن اند، یا موجوداتى بى خاصیّت و ناتوانند، یا اگر كارآیى دارند، موقت و محدود و همراه با منّت ها و هوس ها و تحقیرهاست. پس در هر سه صورت، شایسته نیستند كه انسان، طوق بندگى آنها را به گردن اندازد. انسان در برابر هیچ مخلوقى، به قیمت نافرمانى خداوند، نباید اطاعت و پرستش و فرمانبردارى كند.
امام جواد علیه السلام مى فرماید: «مَنْ اَصْغى اِلى ناطِقٍ فَقَد عَبَدهُ» (تحف العقول، ص 456) هر كس به سخن كسى گوش دهد. او را پرستیده است! پس اگر گوینده حق بگوید، بنده حقیم و اگر باطل بگوید، باطل را پرستیده ایم. و امام صادق علیه السلام در حدیثى فرموده است: «مَنْ اَطاعَ مَخلُوقاً فى مَعْصِیَةِ الْخالِقِ فَقَدْ عَبَدهُ» (نورالثقلین، ج3، ص357) هر كس با اطاعت از مخلوقى، خالق را نافرمانى كند، آن مخلوق را پرستیده است.
👈🏼 پس عبادت باطل، تنها به پرستش سنگ و چوب و خورشید و ستاره منحصر نیست. دل و جان سپردن به هر فكر و سخن و قدرت و حكومتِ غیر الهى، عبادت كردن ناروا است، حتى پذیرش فرهنگ ضدّ الهى هم، از عبادت هاى باطل بشمار مى رود.
📚 کتاب پرتوی از اسرار نماز، محسن قرائتی
🌸میلاد امام جواد (ع) مبارک باد🌸
@Rahee_saadat
✨﷽✨
❤️ میلاد امام جواد علیه السلام مبارک باد ❤️
❶ امام جواد عليه السلام :
مؤمن به سه چیز محتاج است: 1 ـ توفيق الهى، كه كارها را بخوبى به پيش ببرد. 2 ـ واعظ درونى كه هرلحظه او را پند و انذار دهد. 3 ـ پذيرش نصحيت كسى كه او را پند مى دهد.
📚تحف العقول، ص ۷۲۶
❷ امام جواد عليه السلام فرمود:
سه چيز است كه اگر در كسى باشد سبب خوشنودى خداست: * زياد استغفار كردن * و همنشينى خوب * زياد صدقه دادن و سه چيز است كه هركس دارا باشد پشيمان نمى شود : * پرهيز از عجله و شتاب * مشورت در كارها * توكل بر خدا وقتى تصميم به انجام كارى گرفت.
📚الفصول المهمه
❸ امام جواد عليه السلام فرمود:
از رفاقت با تبهكار بپرهيز كه مانند شمشير، ظاهرى خوب واثرى زشت دارد.
📚بحار، ج ۱۷، ص ۲۱۴
❹ امام جواد عليه السلام فرمود:
هر كس بدون آگاهى كار كند، بيش از آنكه درست كند، خراب مى كند.
📚بحار ج۷۸ ص۳۴۶
@Rahee_saadat
✨﷽✨
🌼با عمل خود، مردم را دعوت كنید
✍استاد قرائتی: گروهى نزد پیامبر اكرم(ص) آمدند و گفتند: تا ما به همه احكام عمل نكنیم، امر به معروف نمى كنیم. حضرت فرمود: امر به معروف كنید؛ گرچه به همه آنچه مى گویید، عمل نمى كنید و نهى از منكر كنید گرچه از همه منكرات دورى نمى كنید.
سؤال: اگر مردم مخالفت كردند، چه كنیم؟
پاسخ: اولاً سنت و برنامه خداوند بر آزاد گذاشتن مردم است. لذا پیامبر مى فرماید: من وكیل شما نیستم. بنابراین، معناى تذكر شما، قبول حتمى مردم نیست. ثانیاً باید به مردم فرصت داد. زیرا كسانى كه مدت ها در راهى رفته اند، یكدفعه نمى توانند از راه خود دست بردارند. ثالثاً گاهى باید صبر كنیم تا حساسیت طرف از بین برود، درست مثل دندانپزشكى كه اگر دندان درد كند، آن را نمى كشد.
💥رابعاً ممكن است اگر شیوه را عوض كنیم، او بپذیرد.و فراموش نكنیم كه اگر مردم اعتنایى نكنند، پاداش ما در نزد خداوند محفوظ است.
📚 کتاب ده درس امر به معروف و نهی از منکر
@Rahee_saadat
امام على عليه السلام:
علمى كه اصلاحت نكند، گمراهى است
عِلمٌ لا يُصلِحُكَ ضَلالٌ
غررالحكم حدیث6294
@Rahee_saadat
✨﷽✨
📚#داستانی_بسیار_جالب_و_زیبا
✍مردی ثروتمند که زن و فرزند نداشت تمام کارگرانی که پیش او کار می کردند برای صرف شام دعوت کرد.
و جلوی آن ها یک نسخه قرآن مجید و مبلغی از پول گذاشت و هنگامی که از صرف شام فارغ شدند از آنها پرسید قرآن را انتخاب میکنید یا آن مبلغ پولی که همراه آن گذاشته شده است. اول از *نگهبان* شروع کرد پس گفت: انتخاب کنید؟ نگهبان بدون اینکه خجالت بکشد جواب داد: آرزو دارم که قرآن را انتخاب کنم ولی تلاوت قرآن را بلد نیستم لذا مال را میگیرم چرا که فائده آن با توجه به وضعیت من بیشتر هست و مال را انتخاب کرد.
بعداً از *کشاورزی* که پیش او کار میکرد، سوال کرد. گفت اختیار کن!؟ کشاورز گفت: زن من خیلی مریض است و نیاز به مال دارم تا او را معالجه کنم اگر مریضی او نبود قطعا قرآن را انتخاب میکردم ولی فعلا مال را انتخاب میکنم. بعد از آن سوال از *آشپز* بود که آیا قرآن یا مال را انتخاب می کنید. پس آشپز گفت: من تلاوت را خیلی دوست دارم ولی من پیوسته در کار هستم وقتی برای قرائت قرآن ندارم بنابر این پول را بر می گزینم. و در سری آخر از *پسری* که مسئول حیوانات بود پرسید این پسر خیلی فقیر بود پس گفت: من به طور قطعی می دانم که تو حتما مال را انتخاب می کنید تا اینکه غذا بخری یا اینکه به جای این کفش پاره پاره خود کفش جدیدی بخری.
پس آن پسر جواب صحیح داد: درسته من نیاز شدیدی دارم که کفش نو خرید کنم یا اینکه مرغی بخرم تا همراه مادرم میل کنم ولی من قرآن را انتخاب می کنم چرا که مادرم گفته است: *یک کلمه از جانب الله سبحانه و تعالی ارزشمندتر از هر چیز است و مزه و طعم آن از عسل هم شیرین تر است* قرآن را گرفت و بعد از اینکه قرآن را گشود در آن دو کیسه دید در اولین کیسه مبلغی ده برابری آن مبلغی بود که بر میز غذا بود، وجود داشت و کیسه دوم یک وثیقه بود که در او نوشته بود: *به زودی این مرد غنی را وارث میشود* پس آن مرد ثروتمند گفت: *هر کسی گمانش نسبت به الله خوب باشد پس الله او را ناامید نمی کند.*
@Rahee_saadat
✨﷽✨
✍آیت الله فاطمی نیا :
شخصی گرفتاري و مشکل مهمی برایش پیداشده بود. کسی به او عملی یاد داده بود که چهل روزانجام دهد تا مشکلش حل شود. عمل را انجام میدهد و چهل روز تمام میشود اما مشكل برطرف نميشود.
میگوید : روزی اضطرابی دردلم افتاد و از منزل خارج شدم، پیرمردی به من رسید و گفت: آن مرد را میبینی (اشاره کرد به پیرمردی که عبا به دوش داشت و عرقچین سفیدی بر سر) ؛ گفت : مشکلت به دست او حل ميشود! (بعدا معلوم شد که آن شخص آقاشیخ رجبعلی خیاط است) آقاشیخ رجبعلی آدم خاصی بود، خدابه او عنایت کرده بود.مجتهدین خدمت او زانو میزدند و التماس میکردند نظری به آنها بکند!
میگوید: خودم را باسرعت به شیخ رساندم و مشکلم را گفتم! تا سخنم تمام شد گفت : چهار سال است که شوهر خواهرت مرده و تو یک سری به خواهرت نزده ای! توقع داری مشکلت حل شود!؟ میگوید: رفتم به خانه ی خواهرم ، بچه هایش گریه کردند و گله کردند؛ بالاخره راضیشان کردم و خوشحال شدند و رفتم.
☀️ فردا صبح اول وقت مشکلم حل شد.
@Rahee_saadat
🔴اﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺷﻴـﻄﺎﻥ...
ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥﻧﻔﺮﻱ ﻛﻪ ﻣﺮﻳﺪﺷﻴﻄﺎﻥ ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ، ﺍﻓﺮﺍﺩﻱﻫﻢﻫﺴﺘﻨﺪﻛﻪﺷﻴﻄﺎﻥ ﺣﺮﻳﻔﺸﺎﻥ ﻧﻤﻲﺷﻮﺩ. ﻋﺎﺑﺪﻱ ﭘﺮﻫﻴﺰﮔﺎﺭ ﺑﻮﺩ ﻛﻪﺷﻴﻄﺎﻥ ﻫﺮﭼﻪ ﻣﻲﻛﻮﺷﻴﺪ ﻧﻤﻲﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﻓﺮﻳﺒﺶ ﺩﻫﺪ. آﺧـﺮ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﺑﻪ ﺍﺳﻢ ﻋﺒـﺎﺩﺕ ﮔﻮﻟﺶ ﺑﺰﻧﺪ...
ﺩﺭ ﻧﻴﻤﻪﺷﺐ ﻭ ﺳﺤﺮﮔﺎﻫﻲ ﺑﺎﻻﻱ ﺳﺮﺍﻭ ﺭﻓﺖﻭ ﮔﻔﺖﺑﺮﺧﻴﺰ ﻛﻪﻫﻨﮕﺎﻡﻧﻤﺎﺯﺍﺳﺖ... ﻋﺎﺑﺪ ﺍﻭﺭﺍ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻭ ﺳﺮ ﺭﺍ ﺯﻳﺮ ﻟﺤﺎﻑ ﺑﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺑﻪ ﻧﻤـﺎﺯﻱ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﻛﻨﻲ ﻧﻴﺎﺯ ﻧﺪﺍﺭﻡ....!! ﻓﺮﻋــﻮﻥ ﺩﻋـﻮﻱ ﺧـﺪﺍﻳﻲ ﻣﻲڪﺮﺩ... ﺭﻭﺯﻱ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ڪﻮﺑﻴﺪ. ﻓﺮﻋـﻮﻥ ﮔﻔﺖ ڪﻴﺴﺖ ڪﻮﺑﻨﺪﻩ ﺩﺭ؟ﺷﻴﻄﺎﻥ ﺧﻨﺪﻳﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: تیغ ﺩﺭ ﺭیشه ﺧـﺪﺍﻳﻲ ﻛﻪ نمـےﺩﺍﻧــﺪ ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺵ ڪﯿﺴﺖ...!!!!
@Rahee_saadat
✨﷽✨
🌼خداوند میگه من میزان رضایتم از بندم به میزان رضایت اوست از من هرچقدر راضی تر هست یعنی رفیق تر و خدا شناس تر است
✍چقدر خوبه که انسان در این دنیا از خدا راضی باشه و وقتی هم آخرتش میرسه خدا از او راضی هست . کسی که همیشه تو زندگی غر میزنه زودرنجی و بداخلاقی و عصبانیت ... این فشار قبر زیادی خواهد داشت چون دائما به نفس خودش فشار آورده .
همیشه حسرت چیزهایی داره که نداره از کانون شادی و آرامش دورتر میشه به همه چیزهای پراکنده نزدیک میشه اضطرابش بیشتر میشه سختگیری دارن برای همه چی ...
وقتی ندونی کی هستی بجای کمالات اصلی و درونی که شادی و آرامش تولید میکنه سراغ چیزهایی میری که هرچقدر بدستشون بیاری حجم اضطراب وبیماری بیشتر میشه .
رمز آرامش ما در رضا و یقین ... هست
هرچه ساده تر باشی و ساده بگیری
شیرین تری هرچه به خودت و دیگران سخت بگیری اضطرابت میره بالا.
@Rahee_saadat
✨﷽✨
✅بخونید آرامش میده
✍اگر از خودخواهی کسی به تنگ آمده ای، او را خوار مساز؛ بهترین راه آن است که چند روزی رهایش کنی.
گاهی شاپرکی را از تار عنکبوت میگیری تا خیلی آرام رهایش کنی،شاپرک میان دستانت له میشود....
نیت تو کجا و سرنوشت کجا
هنگامی که افسرده ای ،بدان جایی در اعماق وجودت ،حضور " خدا " را فراموش کرده ای...
لحظه ها ،
تنها مهاجرانی هستند
که هر گز بر نمی گردند
هرگز !
ﮔﻼﯾـﻪ ﻫﺎ ﻋﯿﺒﯽ ﻧـﺪﺍﺭد ... اما ﮐﻨــــﺎﯾﻪ ﻫــﺎ ﻭﯾـــ ــﺮﺍﻥ ﻣﯿـکند
سه چیز را نگه دار:
گرسنگیت را سر سفره دیگران
زبانت را در جمع
و چشمت را در خانه دوست . .
عاشــق طرز فکر آدمهـــا نشویــد
آدمهـــا زیــبا فکـــر میکنند
زیـــبا حرف میزنند
امـــا زیــبا زندگـــی نمیکنند.
مراقب باش
بعضی حرف ها فقط قابل بخشش هستند
نه فراموش شدن !
آرزوهایت را کنار نگذار
دنیا بالاخره مجبور می شود با دلت کنار بیاید !
@Rahee_saadat
✅حکایتی زیبا و خواندنی
✍مردی به نزد حلوا فروشی رفت و گفت: مقداری حلوای نسيه به من بده حلوا فروش قدری حلوا برايش در کفه ترازو گذاشت و گفت : امتحان کن ببين خوب است يا نه. مرد گفت:روزه ام، باشد موقع افطار حلوا فروش گفت: هنوز ۱۰ روز به ماه رمضان مانده ؛ چطور است که حالا روزه گرفته ای .مرد گفت: قضای روزه پارسال است.
حلوا فروش حلوايش را از کفه ترازو برداشت و گفت : تو قرض خدا را به يک سال بعد می اندازی قرض من را به اين زودی ها نخواهی داد . من به تو حلوا نمی دهم...!
@Rahee_saadat
✨خیلی زیبا و قابل تامل
⚠️تـاوان دل ســوزاندن👇🏻
♥️•☜ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺻﺎﻟﺤﺎﻥ ﺑﺮﺍﻳﻢ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩ: ﭘﻴﺮﺯﻧﻰ ﺁﻣﺪ ﺧﺪﻣﺖ ﺣﺎﺝ ﺷﻴﺦ ﺭﺟﺐ ﻋﻠﻰ ﺧﻴﺎﻁ ﺗﻬﺮﺍﻧﻰ ﻛﻪ ﺍﻫﻞ ﻣﻜﺎﺷﻔﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺁﻗﺎ ﭘﺴﺮﻡ ﺟﻮﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺮﻳﺾ ﺷﺪﻩ ﻫﺮﭼﻪ ﺣﻜﻴﻢ ﻭ ﺩﻭﺍ ﻛﺮﺩﻩﺍﻡ ﺑﻰ ﻓﺎﻳﺪﻩ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻃﺒﺄ ﺟﻮﺍﺑﺶ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ؛ ﻳﻚ ﻓﻜﺮﻯ بکنید.
♥️•☜ﺷﻴﺦ ﺳﺮﺵ ﺭﺍ ﭘﺎﺋﻴﻦ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻟﺤﻈﺎﺗﻰ ﺗﺎﻣﻞ ﻛﺮﺩ، ﺑﻌﺪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﭘﺴﺮﺕ ﺳﻠﺎّﺥ ﺍﺳﺖ؟
ﮔﻔﺖ: ﺑﻠﻪ. ﺷﻴﺦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺧﻮﺏ ﻧﻤﻰ ﺷﻮﺩ!!
پیرزن ﮔﻔﺖ: ﭼﺮﺍ؟ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺑﺨﺎﻃﺮﺍﻳﻨﻜﻪ ﮔﻮﺳﺎﻟﻪ ﺍﻯ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﻯ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻛﺸﺘﻪ.
ﻭ ﭘﺴﺮ ﺷﻤﺎ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺯﻧﺪﻩ ﻧﻴﺴﺖ،
ﺩﻝ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻩ ﺁﻧﻬﻢ ﺩﻝ ﻳﻚ ﺣﻴﻮﺍﻧﻰ ﻭ ﺁﻧﻬﻢ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺁﻩ ﻛﺸﻴﺪﻩ....
♥️•☜پیرزن ﮔﻔﺖ: ﺁﺷﻴﺦ ﻳﻚ ﻛﺎﺭ ﺑﻜﻦ ﭘﺴﺮﻡ ﻧﻤﻴﺮﺩ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﮔﺮﻳﻪ ﻛﺮﺩ. ﺁﺷﻴﺦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺁﺧﻪ ﻣﻦ ﭼﻪ ﻛﺎﺭﻛﻨﻢ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﻛﻪ ﻧﻴﺴﺖ. ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺩﻝ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻩ ﻭ ﺁﻩ ﺁﻥ ﺣﻴﻮﺍﻥ ﮔﺮﻓﺘﻪ ... ﻭ ﺑﻌﺪ ﺁﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﻫﻢ ﻣﺮﺩ.
♥️•☜ﺑﺒﻴﻨﻴﺪ ﺍﻳﻦ ﺩﻝ ﻳﻚ ﺣﻴﻮﺍﻧﻰ ﺭﺍ ﺳﻮﺯﺍﻧﻴﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺁﻥ ﻭﻗﺖ ﺗﻮ ﺩﻝ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻛﻪ ﺍﺷﺮﻑ ﻛﺎﺋﻨﺎﺕ ﺍﺳﺖ ﻣﻰ ﺭﻧﺠﺎﻧﻰ ﻭﺑﺪﺭﺩ ﻣﻰ ﺁﻭﺭﻯ،
ﻭﺍﻯ ﺑﺤﺎﻝ ﺁﻥ ﺁﺩﻡ ﻫﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﺩﻝ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺴﻮﺯﺍﻧﻨﺪ، ﺟﻮﺍﺏ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﭼﻪ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﺪﻫﻨﺪ. ﺍﻯ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺑﺎﺷﻴﺪ.....
💟⇐از بیانات آیت الله فاطمی نیاء
💠: @Rahee_saadat
༻﷽༺
از حضرت يحيی (ع) نقل شده است که روزی ابليس را ديد و از او پرسيد: آيا تاکنون هيچ به من دست يافتهای؟ گفت: نه، ولی در تو خصلتی است که من آن را دوست دارم.
پرسيد: آن کدام است؟ گفت: تو مرد پُرخوری هستی و وقتی که افطار میکنی، سنگين میشوی و همين سنگينی، تو را مقداری از نماز و شب زندهداری باز میدارد و من به همين خوشحال میشوم.
حضرت يحیی (ع) گفت: حال که چنين است من هم با خدا عهد میبندم تا چندی که زندهام هيچگاه خود را از غذا سير نکنم. ابليس گفت: من نيز با خدا عهد میبندم تا چندی که زندهام نسبت به احدی خيرخواهی نکنم. اين را گفت و از نزد حضرت يحیی (ع) بيرون رفت و ديگر به سراغ او نيامد.
💠 @Rahee_saadat