✨﷽✨
✅حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
✍یکی از کارمندان شهرداری ارومیه می گفت:تازه ازدواج کرده بودم و با مدرک دیپلم دنبال کار می گشتم.
از پله های شهرداری می رفتم بالا که یکی از کارکنان شهرداری را دیدم و ازش پرسیدم آیا اینجا برای من کار هست؟تازه ازدواج کردم و دیپلم دارم.
یه کاغذ از جیبش درآورد و یه امضاء کرد و داد دستم گفت بده فلانی، اتاق فلان.
رفتم و کاغذ را دادم دستش و امضاء را که دید گفت چی می خوای؟
گفتم :کار
گفت : فردا بیا سرکار
باورم نمی شد
فردا رفتم مشغول شدم .
بعد از چند روز فهمیدم اون آقایی که امضاء داد رئیس شهرداری بود.
چند ماه کارآموز بودم بعد یکی از کارمندان که بازنشست شده بود من جای اون مشغول شدم.
شش ماه بعد رئیس شهرداری استعفاء کرد و رفت جبهه.
بعد از اینکه در جبهه شهید شد یکی از همکاران گفت :توی اون مدتی که کارآموز بودی و منتظر بودیم که یک نفر بازنشسته بشه تا شما را جایگزین کنیم، حقوقت از حقوق رئیس شهرداری کسر و پرداخت می شد. یعنی از حقوق شهید باکری
این درخواست خود شهید بود.
کجایند مردان بی ادعا
اما الان مسئولان ما......
کمبود هزینه ها و بودجه را از طریق جیب مردم و قبض ها جبران می کنند اما حاضر به کسر مقدار ناچیزی از حقوق های نجومی خود نیستند.
برخی از مسؤولین حقوق های نجومی می گیرند و خود را سهام دار انقلاب می دانند و حقوقشان را با قدم زدن در خیابانهای شیک غرب خرج می کنند.
@Rahee_saadat
🔴 ترک عمدی نماز
✍ترک عمدی نماز از گناهان کبیره بوده و سبب خروج شخص از ذمهی خداوند و رسول او میشود. امام کاظم(ع) فرمود: عمرو بن عبید از امام صادق(ع) در مورد گناهان کبیره پرسید. امام(ع) نیز برخی از گناهان را برشمرد و فرمود: «ترک نماز از روی عمد یا ترک یکی از آن مواردی که خداوند واجب کرده است جزو گناهان کبیره است؛ زیرا که رسول خدا(ص)فرمود: «مَنْ تَرَک الصَّلَاةَ مُتَعَمِّداً فَقَدْ بَرِئَ مِنْ ذِمَّةِ اللَّهِ وَ ذِمَّةِ رَسُولِ اللَّهِ ص»؛ هر کس نماز را عمدا ترک کند از ذمّه خدا و رسول و امانشان بیزاری جسته است.
📚کافی، ج 2، ص 287
@Rahee_saadat
✨﷽✨
🌼هر چه فکر میکنم، جوابی برای خدا ندارم!
✍ پنج شش ماه قبل از رحلت والد ما، آقای قرائتی به ديدار ایشان آمدند و پرسيدند: حالتان چطور است؟ فرمودند دو سه شب هست موقع خواب يک مطلبی ذهن من را مشغول میکند و تا صبح راجع به آن فکر میکنم و خوابم نمیبرد. آقای قرائتی گفتند چه موضوعی؟ فرمودند اين فکر که اگر من بميرم و خدا از من بپرسد تو برای اسلام چه کردی؟ جوابی ندارم بدهم. آقای قرائتی گفت: چهطور شما جواب ندارید؟ با اينکه این همه کتاب نوشتید و این همه شاگرد تربیت کردید، اين همه به حوزه و انقلاب خدمت کرديد. ایشان به آقای قرائتی گفتند: نه، من هر چه فکر میکنم جوابی برای خدا ندارم. آقای قرائتی گفت اگر شما نتوانید جواب بدهید پس ما چه؟ فرمودند من حساب میکنم اگر خدا بفرمايد تو یک مدّتی مسئولیت مرجعیت بر عهدهات بود، میتوانستی فلان جا برای اسلام فریاد بزنی و نزدی، من چه جوابی دارم بدهم و همینطور اشک از چشمش جاری میشد.
‼ این است که آدم باید آیندهنگر باشد. واقعاً ما آماده هستیم تا موقع مرگ، هر سؤالی را از ما کنند جواب بدهیم؟ یا به قول معروف کمیت خیلی از ما لَنگ است؟!
📚راوی: آیت الله محمدجواد فاضل لنکرانی
@Rahee_saadat
✨﷽✨
⚜ حکایتهای پندآموز⚜
«پاداش دسته گل اهدایی»
✍یکی از کنیزان امام حسین علیه السلام خدمت حضرت رسید، سلام کرد و دسته گلی تقدیم آن حضرت نمود. حضرت هدیه آن کنیز را پذیرفت و در مقابل به او فرمود: تو را در راه خدا آزاد کردم.
انس که ناظر این برخورد انسانی بود از آن حضرت با شگفتی پرسید: چگونه در مقابل یک دسته گل بی ارزش او را آزاد کردی؟!چون ارزش مادی یک کنیز به صدها دینار طلا می رسید.
حضرت با تبسمی حاکی از رضایت خاطر بود فرمود: خداوند اینگونه ما را ادب کرده، چون در قرآن کریم می فرماید: وَإِذَا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا
👈🏻اگر کسی به شما نیکی کرد او را نیکی و با رفتار شایسته تری پاسخ دهید.
📖سوره نساء آیه۸۶
و من فکر کردم، از هدیه این کنیز بهتر این است که در راه خدا آزادش کنم.
📚 بحار جلد۴۴ صفحه۱۹۴
@Rahee_saadat
🔴اﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺷﻴــﻄﺎﻥ...
✍ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥﻧﻔﺮﻱ ﻛﻪ ﻣﺮﻳﺪﺷﻴﻄﺎﻥ ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ، ﺍﻓﺮﺍﺩﻱﻫﻢﻫﺴﺘﻨﺪﻛﻪﺷﻴﻄﺎﻥ ﺣﺮﻳﻔﺸﺎﻥ ﻧﻤﻲﺷﻮﺩ.
ﻋﺎﺑﺪﻱﭘﺮﻫﻴﺰﮔﺎﺭ ﺑﻮﺩ ﻛﻪﺷﻴﻄﺎﻥ ﻫﺮﭼﻪ ﻣﻲﻛﻮﺷﻴﺪ ﻧﻤﻲﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﻓﺮﻳﺒﺶ ﺩﻫﺪ. آﺧــﺮ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﺑﻪ ﺍﺳﻢ ﻋﺒـــﺎﺩﺕ ﮔﻮﻟﺶ ﺑﺰﻧﺪ... ﺩﺭ ﻧﻴﻤﻪﺷﺐ ﻭ ﺳﺤﺮﮔﺎﻫﻲ ﺑﺎﻻﻱ ﺳﺮﺍﻭ ﺭﻓﺖﻭ ﮔﻔﺖﺑﺮﺧﻴﺰ ﻛﻪ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻧﻤﺎﺯﺍﺳﺖ.. ﻋﺎﺑﺪ ﺍﻭﺭﺍ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻭ ﺳﺮ ﺭﺍ ﺯﻳﺮ ﻟﺤﺎﻑ ﺑﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺑﻪ ﻧﻤــﺎﺯﻱ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﻛﻨﻲ ﻧﻴﺎﺯ ﻧﺪﺍﺭﻡ....!!
ﻓﺮﻋـــﻮﻥ ﺩﻋــﻮﻱ ﺧـﺪﺍﻳﻲ ﻣﻲڪﺮﺩ... ﺭﻭﺯﻱ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ڪﻮﺑﻴﺪ. ﻓﺮﻋــﻮﻥ ﮔﻔﺖ ڪﻴﺴﺖ ڪﻮﺑﻨﺪﻩ ﺩﺭ؟ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﺧﻨﺪﻳﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: تیغ ﺩﺭ ﺭیشه ﺧــﺪﺍﻳﻲ ﻛﻪ نمــےﺩﺍﻧــﺪ ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺵ ڪﯿﺴﺖ...!
@Rahee_saadat
❣● ســـیـاحـــتـــــــــــــــــ
غـــربــــــــــــــــــ ●❣
※◽◆🔘◆◽※
قسمت ⏪ 〖 15〗
🔰 در شهر «محبّت»
رسیدیم به منزلگاه و هر کدام در حجرهای از قصور عالیه (کاخهای بلند) که از خشتهای طلا و نقره ساخته بودند، منزل نمودیم. اثاث هر منزل از هر حیث مکمّل بود و نظافت و نقوش و ظرافت آنها چشمها را خیره و عقلها را حیران میساخت و خدمه اش بسیار خوشصورت و خوشاندام و خوشلباس و در اطراف برای خدمتگزاری در گردش و طواف بودند، که:
✨ وَیَطُوفُ عَلَیْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ، إِذا رَأَیْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً، وَإِذا رَأَیْتَ ثَمَّ رَأَیْتَ نَعِیماً وَمُلْکاً کَبِیراً؛
⇦ و بر گِرد بهشتیان برای پذیرایی نوجوانانی که زیبایی شان جاودانه است، میگردند که هرگاه آنان را ببینی، گمان میکنی مروارید پراکندهاند و هنگامی که به آنجا بنگری [سرزمینی از] نعمت و کشوری پهناور میبینی.
⚡️ من از کسانی که خدمت مرا میکردند، خجالت میکشیدم. نظرم به آیینه بزرگی افتاد، خود را به مراتب اجمل و ابهی و اجلّ (زیباتر و پر فروغتر و باعظمت تر) از آنها دیدم. در آن هنگام سکینه و وقار و بزرگواری مرا فرا گرفت و به جلال خود متّکی شدم.
گویا شب شد، چراغ برق های هزار شمعی از سر شاخههای درختان روشن شد و از میان برگهای درختان به قدری چراغ برق روشن گردید که حدّ و حصر نداشت و تمام باغات قصور عالیه را از روز روشنتر کرده بود.
از روی تعجّب با خود گفتم: خدایا! این چه کارخانهای است که این همه چراغ روشن نموده است!
شنیدم کسی تلاوت نمود:
✨ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکوةٍ فِیها مِصْباحٌ، المِصْباحُ فِی زُجاجَةٍ، الزُّجاجَةُ کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَکَةٍ زَیْتُونَةٍ لا شَرْقِیَّةٍ وَلا غَرْبِیَّةٍ، یَکادُ زَیْتُها یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ، نُورٌ عَلی نُورٍ؛
⇦ مَثَل نور خداوند، همانند چراغدانی است که چراغی در آن نهاده باشند و آن چراغ در بلوری است و آن بلور مانند ستاره درخشان باشد که از درخت پربرکت زیتون افروخته شود، نه شرقی است و نه غربی [و در کمال اعتدال است]به گونهای که نزدیک است روغن آن بدون تماس با آتش [و بدینسان] روشنی بر روشنی است.
🔺فهمیدم که این انوار از شجره آل محمّدعلیهم السلام است و این شهر و منزلگاه مسافرین را «شهر محبّت» میگفتند و محبّین اهل بیتعلیهم السلام، آنهایی که محبّتشان به سر حدّ عشق رسیده، اینجا منزل میکنند و سَکَنه (ساکنان) و مسافرین در این شهر و قصور عالیه «ضاحِکَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ» ؛ خندان و خوشحال. بودند و به ذکر حمد حقّ و درود و مدح ولیّ مطلق (امیر المؤمنین علیعلیه السلام) اشتغال داشتند، و اصوات آنها بسیار جاذب و دلربا بود، و ما با حال امنیت وکمال مسرّت بودیم و در سر درِ این شهر به خطّ جلی نوشته بودند:
💫حبّ علیّ حسنة لا یضرّ معه سیّئة💫
🍁 دوستی علیعلیه السلام حسنهای است که با وجود آن هیچ گناهی به انسان ضرر نمیرساند.
◁◁
ادامه دارد...💎💎
📕 سیاحت غرب
#سیاحت_غرب #زندگی_پس_از_مرگ
@Rahee_saadat
✨﷽✨
🌼دلم يک عيد قديمی ميخواهد!
✍اسفند ماه، وقتی آخرين روز مدرسه تمام شود و با هیجان به سوی خانه ی تمیز و پر از شیرینی و آجیل بروم. خانه ایی که از چندین روز قبل با غرغرهای مادر تمیز شده و غبارهای سال گذشته از آن زدوده شده و از در و دیوارش بوی تمیزی به مشام میرسد و منتظر ورود خاله و عمه و دایی و عمو و کلی سر و صدا و شادیست. با خوشحالی با خواهرهایم تخم مرغها را رنگ کنم و در جدال بر سر زیبایی تخم مرغهایم، پدر و مادرم را به داوری دعوت کنم و بشنوم که "همه تخم مرغها به نوعی زیبایند" و راضی و ناراضی از این قضاوت به جدال بر سر چیدن سفره هفت سین بپردازم.
با ذوق به پيراهن سفيد با آستين های پف پفی و سارافون چهارخانه ی خريده شده ام در اینه نگاه کنم و كفشهای بندی قرمزم كه دلم برايشان غنج میرود و با امیدواری چشم به قرانی بدوزم که عیدی امسال لابلای ورقهایش جا خوش کرده و به حساب و کتاب و پیش بینی مبلغ عیدی امسالم بپردازم و رویا پردازی که با انها چکار کنم و چه کیفی داشت وقتی مبلغ عیدیت از بقیه بالاتر بود.
روز اول عید لباس نو پوشیده به خانه ی پدر و مادربزرگ بروم که بوی نان پنجره ای و قطاب و شیرینی نخودچی از سر کوچه بیاید. چقدر این مهمانی رفتن هیجان داشت گویی برای بار اول است که به خانه شان میرویم.
دلم شمعدانی های سرخ كنار حوض مان را ميخواهد؛ بنفشه ها و اطلسی ها.... و "مادرم" که به صدا كردنِ مهربانانه ی پدرم پاسخ میدهد. دلم تماشا ميخواهد؛ وقتی که همگی لباس نو پوشیده به خانه ما می آمدند دلم خنده های جوان مادرم را ميخواهد، وقتی هزار بار زيباتر ميشد.
دلم يک عيد قديمی ميخواهد يک عيد واقعی كه در آن تمام مردم شهر بی وقفه شاد باشند، نه كسی عزادار باشد و نه بيم بيماری تن شهر را بلرزاند؛ عيدی كه دنيا ما را قرنطينه نكند. دلم، يک عيد قديمی ميخواهد بدون ماسک، بدون درد، بدون اينهمه رنج و دلهره... دلم روز اخر اسفند را میخواهد که از مدرسه بسوی خانه بدوم و بدوم و....
@Rahee_saadat
🕌نماز روز آخر ماه رجب
روایت شده که پیامبر اکرم صلیالله علیه وآله در بیان نماز روز آخر ماه رجب می فرمایند:
هر کس در آخر ماه رجب 10 رکعت نماز بخواند که در هر رکعت؛ سوره حمد را یکمرتبه و سوره توحید را سه مرتبه و سوره کافرون را سه مرتبه باشد، و پس از سلام نماز دستهایش را به سوی آسمان بلند کند و بگوید:
«لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لاشَرِیکَ لَهُ لَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ یُحْیِی وَ یُمِیتُ وَ هُوَ حَیٌّ لا یَمُوتُ بِیَدِهِ الْخَیْرُ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ، وَ صَلَّی اللَّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ، وَ لا حَوْلَ وَ لاقُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ»
سپس دستهایش را به روی صورت بکشد و حاجتش را از خداوند بخواهد، دعای او مستجاب شود و خداوند بین او و #جهنم هفت گودال فاصله بیاندازد که اندازه هر گودال به اندازه فاصله آسمان تا زمین است و در به ازای هر رکعت، هزار رکعت برایش نوشته شود و برای او گذر از #صراط و دوری از جهنم تضمین شود.
🔹إقبال الأعمال، ج۳
■⇨ @Rahee_saadat
#نماز #روز_آخر #ماه_رجب
✨﷽✨
🔆پندانه
🔴 یاد خداوند متعال
✍يه فلج قطع نخاعى از خواب كه بيدار میشه منتظره يک نفر بيدار بشه، سرش منت بذاره و ببرتش دستشويى و حمام و كاراى ديگش رو انجام بده. میدونى آرزوش چيه؟ فقط يک بار ديگه خودش بتونه راه بره و كارهاش رو انجام بده ... يه نابينا از خواب كه بيدار ميشه، روشنايى رو نمیبينه، خورشيد رو نمیبينه، صبح رو نمیبينه. میدونى آرزوش چيه؟ فقط يک بار فقط يک روز بتونه نزديكاش و عزيزاش و آسمون و و زندگى رو با چشماش ببينه ...
يه بيمار سرطانى دلش میخواد خوب بشه و بدون شيمى درمانى و مسكنهاى قوى زندگى كنه و درد نكشه ...يه كر و لال آرزوشه بشنوه بتونه با زبونش حرف بزنه... يه بيمار تنفسى دلش میخواد امروز رو بتونه بدون كپسول اكسيژن نفس بكشه... يه معتاد در عذاب، آرزوى بيست و چهار ساعت پاكى رو داره ...الان مشكلت چيه دوست من؟ دستت رو ببر بالا و از ته قلبت شكرگزارى كن که از قدیم گفتن:
▫️شکر نعمت، نعمتت افزون کند
▪️کفر نعمت، از کفت بیرون کند
💪 با تمام وجودت از نعمتهایی كه خدا بهت داده استفاده كن. تو خيلى خيلى خيلى خوشبختى، غر نزن، نا شكرى نكن. آسونا رو خودت حل كن
سختاشم خدا
🔷ﺧﺪﺍﯾﺎ!
🔹ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﺩﺍﺩﯼ ﺗﺸﮑﺮ!
🔹ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﺩﯼ ﺗﻔﮑﺮ!
🔹ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﮔﺮﻓﺘﯽ ﺗﺬﮐﺮ!
🔶 ﮐﻪ:
🔸ﺩﺍﺩﻩاﺕ ﻧﻌﻤﺖ!
🔸ﻧﺪﺍﺩﻩﺍﺕ ﺣﮑﻤﺖ!
🔸ﻭ ﮔﺮﻓﺘﻪﺍﺕ ﻋﺒﺮﺕ ﺍﺳﺖ!
@Rahee_saadat
✨﷽✨
🌸 شرط رسیدن به خدا 🌸
✍امام رضا (ع) فرمود: اگر کسي ميخواهد به «لا اله الا الله» و توحيد برسد، «و أنا من شروطها» شرط رسيدن به توحيد من هستم. شرط رسيدن به توحيد و قرب خدا ولي خداست، معصوم است. اينکه شما زيارت ميآييد، اين زيارت در اقع دست شما را در دست ولي خدا گذاشتن است. اين زيارت باعث ميشود ولايت شما تقويت شود.
زيارت مثل روضه گوش دادن و اشک ريختن براي اهلبيت و سينه زني کردن و اظهار ارادت کردن، اين امور ولو مستحب است اما صدها واجب را همين مستحبات نگه داشته است. فکر نکنيد زيارت يک مستحب معمولي است مثل باقي مستحبات، ابداً! زيارت جزء تولي و تبري هست که به بقيه اعمال ارزش ميدهد. شما نماز ميخوانيد. روزه ميگيريد، حج هم ميرويد، انفاق ميکنيد و صدقه ميدهيد، قرآن ميخوانيد و کار خير هم ميکنيد، بلا تشبيه خوارج هم قرآن ميخواندند. نماز ميخواندند. روزه ميگرفتند و حج هم ميرفتند. پس از جهت انجام عمل هم شما اعمال را انجام ميدهي و هم خوارج انجام ميدادند. معاويه هم انجام ميداد. اما جهت شما به سمت خداست و او پشت به خداست. چرا؟ چون شما با اين اعمالي که انجام ميدهي، نماز و روزه و قرآن و کارهاي خير که انجام ميدهيد زير سايه معصوم يعني يک رهبر الهي هست که شما را هدايت ميکند و رشد ميدهد و به سمت خدا ميبرد.
آن کسي که ولي خدا بالاي سرش هست، اين اعمالش جهت دارد و جهتش به سمت خداست. تولي و تبري، ولايت، در واقع ولي خدا جهت به ما ميدهد. شما که اينجا براي زيارت ميآييد، براي اينکه آن جهتگيري شما در زندگي درست باشد. براي اينکه بدانيد به سمت خدا برويد. و الا اعمال مثل غذا است. شما وقتي غذايي ميخوريد، مواد غذايي وارد بدن ميشود. ويتامين، پروتئين، کلسيم، آهن، مواد غذايي ميخوريد بدن قوي ميشود. اين بدن قوي هم ميتواند کار خوب انجام بدهد، هم ميتواند کار بد انجام بدهد. غذا فقط بدن را قوي ميکند اما جهتگيري را نشان نميدهد که اين بدن کارهايي که انجام داده به سمت کار خوب باشد يا بد باشد.
📚از بیانات حجت الاسلام عالی
@Rahee_saadat
✍امام صادق علیه السلام:
مؤمن، همواره به خانواده اش، احکام و معارف دینی و ادب و رفتار شایسته را به ارث میدهد تا در نتیجه تمام اعضای خانواده اش را وارد بهشت سازد، به گونه ای که جای هیچ کدام از اعضاء خانواده از کوچک و بزرگ و کارگر منزل و حتی همسایه، در بهشت خالی نباشد. درمقابل بنده نافرمان و معصیت کارِ خدا برای خانواده اش رفتار و ادب ناشایست به ارث میگذارد و در نتیجه تمام اعضای خانواده اش را جهنمی میسازد، به گونه ای که جهنم از وجود هیچ کدامشان از کوچک و بزرگ و خادم و همسایه خالی نمی باشد.
📚مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص ۲۰۱
@Rahee_saadat