#امام_رئوف
کتاب«امام رئوف» نوشته«حجت الاسلام ابوالفضل هادی منش»برگزیده ای از سیره امام رضا (ع) با رویکرد به سه عنصر حدیث، سیره و کرامات مشتمل بر 60 صفحه از سوی انتشارات بهار دلها منتشر شده است.
سیره امام رضا (ع)، مقدمه، سجایای اخلاقی، دریای بخشش، امام از نگاه خود، راهبر بینا، افتادگی امام، خیرخواه نیکان، اصلاح و پیوند و... عناوین بخش نخست کتاب است. بخش دوم کتاب با عنوان «گلبرگی از کرامات» شامل عناوین اطاعت باد، برکه شیران، مرد نقابدار، میلاد نور، تابوت عهد، خرید کنیز، اجابت دعا و...است. بخش سوم کتاب «برگی از دفتر آفتاب» نام دارد.
این کتاب دهمینجلد از مجموعه کتاب های سیره معصومین،بهترین سبک زندگی است.
#شهادت_امام_رضا
@Bagheria_Neighborhood_Library
#بخشی_از_کتاب_امام_رئوف
امام(ع)چنان رفتار میکردند که اگر کسی او را نمی شناخت، متوجه نمی شد که او علی ابن موسی الرضا(ع) است زیرا که او بسیار خاکسار و متواضع بود تا جایی که نوشته اند:
«روزی مردی که امام رضا(ع)را نمی شناخت در حمام از ایشان خواست تا پشت او کیسه بکشد و در استحمام یاری اش نماید. او به راحتی به امام گفت: ای مرد پشت ام را کیسه بکش.
امام پذیرفت و مشغول به کیسه شدن او شد. کسانی که آن حضرت را می شناختند، پیش آمدند و به مرد گفتند که ایشان امام شیعیان هستند. مرد به شدت شرمنده شد و عذرخواهی کرد ولی امام (ع) از وی دلجویی کرد و با کمال تواضع به شست و شوی او ادامه داد.
#کتابخانه_محله_باقریه
@Bagheria_Neighborhood_Library
📚#معرفی_کتاب_مسافران_شب_برفی
این داستان بر اساس یکی از کرامات امام رضا علیه السلام نوشته شده که در کتاب دارالسلام، نوشته محدث نوری، نقل شده است. در این ماجرا که بیش از سیصد سال پیش اتفاق افتاده است امام به زائرانی از بحرین، کمک می نماید تا راهشان را در یک شب برفی پیدا کنند.
🖋#بخشی_از_کتاب_مسافران_شب_برفی
ماه از پشت ابرها آه کشید و گفت : حیف که من هم نمیتوانم راه را برایشان روشن کنم ! ابر ها نمی گذارند. ولی امام خیلی مهربان اند . حتما به آنها کمک میکنند.
نوردانه پرسید : آخه چطوری؟
ماه گفت: این را اصلا نمی دانم . باید دعا کنیم و صبر کنیم تا ببینیم چه میشود.
#کتابخانه_محله_باقریه
@Bagheria_Neighborhood_Library
1_1097196306.pdf
حجم:
17.19M
کتاب #دختر_باید_خانوم_باشه😌
🖊به قلم اقای رضا اخوی
🦋😍این کتاب پره از متن های کوچیک📝و جذاب✨برای دختر خانمای گل🧕🏻
این کتاب در بخش های مختلفی ازجمله فرشته و مترسک، الماس، بلغور عشق، غرولند، دماغ سوخته و … با مطالب کوتاه🔖و خواندنی به همراه تصاویر زیبا 🏞🌅چاپ شده.
اگر به تربیت👨👩👧👦 نسل مهدوی و مسئله عفاف و حجاب علاقه مندید پیشنهاد میکنم حتما این کتاب رو مطالعه کنید🤩پشیمون نمیشید 😇
@Bagheria_Neighborhood_Library
#پا_به_پای_شهدا
بخشی از کتاب
اگر شبهه ای در غدای بچه ها باشد، در عملیات به ما ضربه می زند.
شهید خرازی برنامه غذایی رزمندگان را به غم اشتغال فراوانی که داشت، از لحاظ پاکی مورد بررسی قرار میداد و از لحاظ مسائل شرعی در تهیه آن، دقت زیاد به خرج میداد و به مسئولان آشپزخانه می گفت:
_دقت کنید غذایی که به بچه ها می دهید پاک و مطهر باشد، چون اگر کوچکترین شبهه ای در آن باشد، در طول عملیات به ما ضربه خواهد زد.
ایشان از این جنبه حتی در مسافرتها و ماموریتها ، غذاخوری های بین راه را شناسایی کرده بود و غذای بعضی از آنها راه شبهه ناک می دانست.
#کتابخانه_محله_باقریه
✅#موجود_در_کتابخانه
@Bagheria_Neighborhood_Library
کتابخانه محله باقریه
#آخرین_برگزیده سیره و سخن پیامبر اکرم (ص) و خاندان پاک او سرمایه فکرى و اعتقادى شیعه است، پیشوایان
🦋🌺🍁همراهان محترم 🦋🌺🍁
✅ ✨مجموعه کتاب سیره معصومین(ع)، بهترین الگوی زندگی در #کتابخانه_محله_باقریه
موجود هست 😊
#بی_نمازها_خوشبخت_ترند؟!
بینمازها خوشبختترند!؟ مجموعه داستانهایی 🧕🏻دخترانه با موضوع نماز، حجاب و شعار دینی
📿و فضیلت های آن از سوی ستاد اقامه نماز برای نوجوانان منتشر شده است.
💎خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
همه نوجوانان به ویژه دختران مخاطبان این کتاباند.🤩
🖋بخشی از کتاب:
دوست دارم آسمان همین الان روی سرم آوار شود! دیشب تا خود صبح چرت زدم و درس خواندم؛ اما چه فایده؟ چه فایده که امروز جای نمره بیست، یک هفده خوشآبورنگ نصیبم شد.
آخه هفده هم شد نمره؟ خدا با من لج افتاده! وگرنه هیچ دلیلی ندارد که نمرهام کم شود. محیا سری برای خانم اسدی تکان میدهد و لبخندزنان میآید سمت من. از لبخندش حالم بد میشود؛ باید هم لبخند بزند؛ باید هم در دلش عروسی بگیرد. امروز بهترین نمرهٔ کلاس را گرفته است.
_ کوثر، نمیخوای جمع کنی بریم؟
کتابها را میاندازم داخل کوله؛ نگاهم را از چشمان خندانش میگیرم؛ چادرم را روی سر مرتب میکنم و میگویم: «بریم».
از در مدرسه پایمان را بیرون نگذاشتهایم که ماشینِ بابا را میبینم؛ از دود اگزوزش لجم میگیرد؛ میخواهم زودتر محیا را راهی کنم؛ نمیخواهم ماشین پتپتیمان را ببیند و در خلوت به ریشمان بخندد؛ اما صدای بابا اجازه نمیدهد: «سلام بر دختران باهوش کلاسِ اول متوسطهٔ مدرسهٔ شهید رجایی».
محیا ریسه میرود از خنده، و من بهسختی لبخند میزنم. بابا نگاهی به من میاندازد....
#کتابخانه_محله_باقریه
✅#موجود_در_اپلیکیشن_طاقچه
@Bagheria_Neighborhood_Library