eitaa logo
بهار🌱
19.6هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
626 ویدیو
26 فایل
کد شامد1-1-811064-64-0-1 من آسیه‌علی‌کرم هستم‌ودراین‌کانال‌آثار‌من‌رو‌می‌خونید. آثارمن‌👇 بهار فراتر از خسوف سایه و ابریشم خوشه‌های نارس گندم عروس افغان پارازیت(در حال نگارش) راضی به فایل شدنشون و خوندنشون از روی فایل نیستم. تعطیلات‌پارت‌نداریم.
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از پست ویژه💖
‌ زان سوی بهار و زان سوی باران زان سوی درخت و زان سوی جویبار در دورترین فواصل هستی نزدیک ترین مخاطب من باش نه بانگ خروس هست و نه مهتاب نه دمدمهٔ سپیده دم، اما تو آینه دار روشنای صبح در خلوت خالی شب من باش
♥️ قبل ازآنکه وارد معرکه " " شوی، وضوی " "بگیر ، نماز " " بخوان ، که راه نیاز است، در این دیار سرتاسر " "و " ".....
خدااااا گفتی نا امید نباش💞 من روی حرفت حساب کرده ام 💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تلنگر🌸 چه بدانم ، چه ندانم ، شهدا می بینند گاه در حال گناهم شهدا می بینند بی تفاوت شدم و عین خیالم هم نیست بوی نان میدهد آهم ، شهدا می بینند غافلم که همه ی عمر گره خورده به هم تیر شیطان و نگاهم شهدا می بینند از خدا دور شدم ، دور خودم می چرخم مدتی گم شده راهم ، شهدا می بینند مدعی بودم و هستم که شهادت طلبم با همین روی سیاهم ، شهدا می بینند خیلی زود دید می شود خوب باشیم،مثل شهدا
بـعدا؟ بـعدا وجود نداره بـعدا چای سرد میشه بـعدا آدم پیر میشه بـعدا زندگی تموم میشه و آدم حسرت اینو میخوره که کاری و که قبلأ میتونست بکنه انجام نداده پس خیابان را با عشق قدم بزنید شمـا هـرگز به سن و سـالِ الانتان بـرنمی‌گردید
هدایت شده از پست ویژه💖
وصــاݪ: •|‌♥~🌋|• [عجب‌ز‌عشـق ڪه‌هرکسی‌حڪایٺـی دارد از این گـدازه ۍ آتشفشان در فـوراݩ...!↯•°] 🔗
رک بگویم! از همه رنجیده ام! از غریب و آشنا ترسیده ام با مرام و معرفت بیگانه اند من به هر سازی که شد رقصیده ام در زمستانِِ سکوتم بارها با نگاه سردتان لرزیده ام سالها از بس که خوش بین بوده ام هر کلاغی را کبوتر دیده ام وزن احساس شما را بارها با ترازوی خودم سنجیده ام من شما را بارها و بارها لا به لای هر دعا بخشیده ام (فریدون مشیری) 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🌾🍁🌾🌾🍁
در دل نگذشت کز دلم بگذاری یا رخت فتاده در گِلم بگذاری بسیار زدم لاف تو با دشمن و دوست ای وای به من گر خجلم بگذاری
پاییز کوچک من دنیای سازش همه‌ رنگ­‌هاست با یکدیگر تا من نگاه شیفته­‌ام را در خوش‌­ترین زمینه به گردش برم و از درخت­‌های باغ بپرسم خواب کدام رنگ یا بی‌رنگی را می­‌بینند در طیف عارفانه­‌ پاییز
🍂🍁🌾🍂🌾🍁🍂🌾🍁🍂🌾🍁🍂🌾🍁🍂 پشت خرمن‌های گندم، لای بازوهای بید آفتاب زرد، کم‌کم رو نهفت بر سر گیسوی گندم‌زارها بوسه بدرود تابستان شکفت از تو بود ای چشمه جوشان تابستان گرم گر به هرسو، خوشه‌ها جوشید و خرمن‌ها رسید از تو بود از گرمی آغوش تو ... هر گلی خندید و هر برگی دمید... این همه شهد و شکر از سینه پرشور توست در دل ذرات هستی نور توست مستی ما از طلایی خوشه انگور توست... راستی را، بوسه تو، بوسه بدرود بود ؟ بسته شد آغوش تابستان ؟! خدایا .. زود بود! 🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁