eitaa logo
باند پرواز 🕊
1.2هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
5هزار ویدیو
25 فایل
چگونه دربند خاک بماند آنکه پروازآموخته است! اینجا باندپروازشماست وشهداپر پرواز🕊 خوش آمدید💐 کجا گل‌های پرپر می فروشند؟! شهادت را مکرّر می فروشند؟! دلم در حسـرت پرواز پوسید کجا بال کبوتر می فروشند ؟💔 خادم الشهدا @Mohebolhosainam @Am21mar
مشاهده در ایتا
دانلود
قبل از عملیات بدر حاجی برای سرکشی به نیروهای پادگان بیگلو آمده بود و مشغول صحبت کردن با مسئولان گردان بود. ناگهان لامپ کوچکی را مشاهده کرد که در خاک ها افتاده بود خم شد و آن را برداشت و نگاهی به آن کرد و متوجه شد که سالم است و مسئول تدارکات گردان را خواست و به او گفت چرا لامپ را دور می اندازید. اگر چه این لامپ کوچک است ولی بیت المال است و باید در روز قیامت جواب دهید. در حفظ بیت المال کوشا باشید تا خدای ناکرده در روز قیامت سرافکنده نباشید. 🌹 🕊 روحش_شاد یادش_گرامی راهش_پر_رهرو https://eitaa.com/BandeParvaz 🌺🍃🌺🍃 🌺🍃🌺🍃🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙 شب قدر از زبان شهید آوینی اگر شب قدر شبی باشد که تقدیر عالم در آن تعیین می‌گردد ... شاید آن شب، شب قدر رضا نیز باشد؛ همان شبی كه شهادت او تقدیر می‌گردد. خدا می‌داند. امشب یاد هم باشیم. اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عج) https://eitaa.com/BandeParvaz
ماجرای عکسی که رهبر انقلاب سراغش را گرفتند نرگس و اسماعیل پدر و دختری هستند که یکی از عکس‌های یادگاریشان باهم آن‌قدر معروف شده بود که وقتی مقام معظم رهبری دختر را دید به واسطه آن عکس شناخت. در این مطلب ماجرای دیدار نرگس با مقام معظم رهبری را می‌خوانید. به گزارش همشهری آنلاین به نقل از فارس، نرگس و اسماعیل پدر و دختری هستند که یکی از عکس‌های یادگاریشان باهم آن‌قدر معروف شده بود که وقتی مقام معظم رهبری دختر را دید به واسطه آن عکس شناخت. نرگس در آن عکس سعی کرده بود تمام پدر را در آغوش کوچک خود جای دهد. پدری که مدت‌ها قبل نرگسش را گذاشته بود و برای همیشه رفته بود تا روزی او را در بهشت ملاقات کند. در این عکس حالا سنگ سرد مزار شده بود وجود گرم پدر که به دختر ۷ ساله آرامش می‌داد. فاطمه خانم مادرش می‌گوید هنوز هم دخترمان بی‌قرار اسماعیل است. این را وقتی نگاه نرگس به دخترانی می‌افتد که کنار پدرانشان هستند، می‌فهمم. بعد از آن نرگس بی‌هیچ دلیلی شروع به گریه کردن می‌کند و لج‌بازی‌هایش گل می‌کند. اما نرگس دوبار بعد از شهادت پدرش دوبار آرامش را تجربه کرد. یکبار وقتی بود که حاج قاسم را دید و یکبار دیگر ملاقات با رهبری بود. ملاقاتی که دو هفته باید زودتر انجام می‌شد تا نرگس هنوز به سن تکلیف نرسیده باشد و بتواند رهبرش را ببوسد اما افسوس. حالا دلخوشی نرگس پس از این دو هفته و در دیدار با عزیزش هدایایی بود که آقا به او داد. در ادامه ماجرای عکس نرگس را از زبان مادر نرگس و همسر شهید «اسماعیل خانزاده» خواهید خواند. «یک روز از دفتر رهبری تماس گرفتند و پرسیدند تمایل دارید به دیدار آقا بیایید؟
گفتیم بله ما از همه همین درخواست را داشتیم. تاریخی را معین کردند و رفتیم. قابل وصف نیست و نمی‌شود مقایسه کرد دیدار سردار را با آقا اما در هر دو آرامشی بود که به زبان وصف نمی‌آید. نرگس نامه‌ای نوشت برای آقا و ایشان خواستند نرگس خودش نامه را بخواند. آقا پرسید تو همان دختری هستی که سر مزار پدرت خوابیدی؟ گفت بله. نرگس گفت چند ساله منتظر دیدار شما هستم. نرگس دوست داشت برود در بغل حضرت آقا اما دو هفته قبلش به سن تکلیف رسید. گفت من اصرار داشتم پیش از سن تکلیف به دیدارتان بیایم و شما را ببوسم. آقا خندیدند و گفتند: ببخشید تو به سن تکلیف رسیدی و نمی‌توانم در آغوشت بگیرم. نرگس هم خیلی ناراحت بود. آقا مجدد گفتند: شرمنده نتوانستم تا حالا دیدار کنم. عبا و انگشترشان را دادند به نرگس و گفتند حالا که نتوانستم بغلت کنم این هدیه‌ها از طرف من برای تو. ماجرای عکس نرگس عکاسی آمد تا از اولین روز مدرسه رفتن نرگس عکاسی کند. نرگس پیشنهاد داد اول برویم سر مزار پدرم. وقتی رفت نرگس طوری دراز کشید که انگار مزار پدرش را در آغوش گرفت. عکاس می‌گفت واقعا سوژه نرگس بهتر از من بود. منظور آقا همین عکس بود.» https://eitaa.com/BandeParvaz
اینک شما و وحشت دنیای بی علی...🖤 https://eitaa.com/BandeParvaz
یاران به "بسم‌الله" گفتن رد شدند از آب ؛ من ختمِ قرآن کردم و درگیر مُردابم هنوز...❗️😔 https://eitaa.com/BandeParvaz
یکی از گناهان کبیره است که توبه کنی، بعدش به عفو خدا شک کنی! https://eitaa.com/BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*سالروز شهادت أفضل الناس، ركن الإيمان، سیف ذو الجلال، صاحب ذوالفقار، الکرّار غیر الفرّار حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) را به ساحت مقدس حضرت بقیه الله الاعظم صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)وهمه شیعیان تسلیت عرض می نماییم* *اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج* https://eitaa.com/BandeParvaz
🌷دست در پنجره های حرم حضرت اباعبدالله علیه السلام فرزندی خواستم تا غلام ایشان باشد. غلامحسین روز میلاد حضرت امیرالمؤمنین(ع) به دﻧﻴﺎ آمد و روز شهادت حضرت علی (ع) همان طور که خودش می خواست با بدنی پاره پاره به شهادت رسید. ﺭاﻭﻱ : ﻣﺎﺩﺭﺷﻬﻴﺪ 🌷🌷 : بارپرودگارا از تو مي خواهم هر زمان که صلاح دانستي شهيد شوم . ضمن اين که به تمام مقربانت قسمت مي دهم که مرگ در رختخواب را نصيبم نکني و اگر شهادت را نصيبم گرداني بدنم تکه تکه شود که در صحرای محشر شرمنده نباشم . 🌷🍃🌷🍃 (حمید)عارف 👇 :( 13 رجب) مصادف با میلاد امام علی(ع) : عملیات رمضان، ( 21 رمضان) مطابق با امام ﻋﻠﻲ ع 🏴🏴🏴🏴🏴 هدیه به شهید بزرگوار ذکر شریف صلوات 🌷🌷🌷 https://eitaa.com/BandeParvaz
11.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 حتما ببینید روایتی دردناک از نحوه شهادت غواص خط‌شکن عملیات کربلای ۴ ▪️عراقی‌ها پیکر شهید محمد رضایی را روی سیم خاردار انداختند تا به صلیب سرخ بگویند در حال فرار بوده است. هدیه به شهید والامقام ذکر شریف صلوات 🌷🌷🌷 https://eitaa.com/BandeParvaz
*🚨 شادی روح غواص دلاور زنجانی شهید یوسف قربانی معروف به مرغابی امام زمان این شهید بدون پدر ومادر بزرگ شده وخانواده ای نداره برای شادی روح پاکش فاتحه ای قرائت کنیم ان شالله که شفاعتش نصیبمون بشه همرزم یوسف می‌گوید هر روز می‌دیدم یوسف گوشه‌ای نشسته و نامه می‌نویسد با خودم می‌گفتم یوسف که کسی را ندارد برای چه کسی نامه می‌نویسد؟ آن هم هر روز. یک روز گفتم یوسف نامه‌ات را پست نمی‌کنی؟ دست مرا گرفت و قدم زنان کنار ساحل اروند برد نامه را از جیبش در آورد، پاره کرد و داخل آب ریخت چشمانش پر از اشک شد و آرام گفت: من برای آب نامه می‌نویسم کسی را ندارم که... شادی روحش صلوات🌺🌺🌺🌺 https://eitaa.com/BandeParvaz
😃😃😃 در دوران طاغوت در مدرسه معلمی داشتیم که با اعتقادات دینی خیلی بد بود و مرتب به بچه ها ایراد میگرفت،👿 یک روز فهمیده بود که ماه رمضان است و اغلب بچه ها روزه هستند،😠 سر کلاس گفت بچه ها نمیخواهید روزه بگیرید و گرسنگی و تشنگی بکشید، بروید و فقیری را سیر کنید، من بشما قول میدهم ثوابش بیشتر از روزه داری باشد. 😕😐🙄 جلال الدین بلند شد،اجازه گرفت و گفت :آقا اجازه،اگر در برگه ریاضی شعر بنویسیم حتی شعر های زیبا با خطی خوش،شما بما نمره میدهی؟🧐🧐 معلم گفت: نه البته که نمیدهم!🙁🙁 جلال الدین گفت: آقا اجازه،خدا بهتر میدانسته که ما باید روزه بگیریم و انفاق هم در جای خودش انجام دهیم، 😒😒 اگر قرار بود انفاق ثوابش بیشتر از روزه داری باشد، خود خدا میگفت؛ اگر انفاق کنید،ثواب بیشتری میبرید، پس چرا فرموده روزه بگیرید؟🤨 معلم جوابی نداشت🥴،جلال الدین را از کلاس اخراج کرد و بچه ها برایش دست زدند .😌😌😌 شهید جلال الدین محمدی https://eitaa.com/BandeParvaz