eitaa logo
باند پرواز 🕊
1.1هزار دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
4.7هزار ویدیو
23 فایل
چگونه دربند خاک بماند آنکه پروازآموخته است! اینجا باندپروازشماست وشهداپر پرواز🕊 خوش آمدید💐 کجا گل‌های پرپر می فروشند؟! شهادت را مکرّر می فروشند؟! دلم در حسـرت پرواز پوسید کجا بال کبوتر می فروشند ؟💔 خادم الشهدا @Mohebolhosainam @Am21mar
مشاهده در ایتا
دانلود
شهیدی که هر روز صبح پای مادرش را می بوسید...🍃 🌾‌ امیر خیلییی بامعـــــرفت بود.. جلوی درب مسجد ایستاده بودیم، یه چرخی هم که بارش میوه ی طالبی بود جلو مسجد داشت میفروخت، یه آقایی که داشت سوا میکرد یه طالبی از دستش افتاد و له شد. بدون اینکه فروشنده ببینه گذاشت رو چرخ و بقیه رو خرید و رفت، امیر که این صحنه رو دید رفت جلو همون طالبی له شده رو خرید، اون طالبی رو خرید بدون اینکه فروشنده متوجه بشه.✨ ☁️⃟⁦🕊️⁩¦⇢https://eitaa.com/BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دو شهید مدافع حرم شهید امیر لطفی و شهید سجاد زبرجدی 🍂 📿اللهم الرزقنا توفیق حیاة و شهادة فی سبیلک📿 ☁️⃟⁦🕊️⁩¦⇢ https://eitaa.com/BandeParvaz
🍃🌸 ✨این دنیا با تمام زیبایی ها و انسان های خوب، پل گذر است، نه ماندن... و تمامی ما دیر یا زود باید برویم، اما چه بهتر که زیبا برویم.🍁 ✨در هیاهوی زندگی متوجه شدم که چه دویدن هایی که فقط پاهایم را از من گرفت، در حالی که گویی ایستاده بودم. چه غصه هایی که فقط باعث سپیدی مویم شد اما دریافتم که کسی هست که اگر بخواهد می شود، وگرنه نمی شود. کاش نه می دویدم، نه غصه می خوردم، فقط او را می خواندم....🥺💞 📚 فرازهایی از وصیت نامه شهید امیر لطفی شرمندگی از شهدا دگر بس است!! گر مرد رهی بسم الله.. میدان عمل باز است... از شرمندگی بدرآ...!! شهدا فقط "شرمنده" نمی خواهند!!💔 ☁️⃟⁦🕊️⁩¦⇢https://eitaa.com/BandeParvaz
https://defapress.ir/fa/news/215695/%D9%85%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%B1%D8%AC%D8%B2%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D9%85%D8%AF%D8%A7%D9%81%D8%B9-%D8%AD%D8%B1%D9%85-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%D9%88%D8%B1%DB%8C%D9%87 🔹سایت مصاحبه مادر شهید امیر لطفی 🥀💔 🖇️در صورت علاقه به مطالعه بیشتر زندگی نامه شهید لطفی به سایت بالا مراجعه کنید 🖇️ ☁️⃟⁦🕊️⁩¦⇢https://eitaa.com/BandeParvaz
باند پرواز 🕊
🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🍃🖤🖤🖤🍃 🍃🖤🖤🍃 🍃🖤🍃 🍃🍃 🍃 #روز_هشتم_چله ✍ ۲۵ مرداد ۱۴۰۱ ۱۸ محرم ۱۴۴۴ ▪️شهید امیرلطفی ▪️ ▪️شهید
🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🍃🖤🖤🖤🍃 🍃🖤🖤🍃 🍃🖤🍃 🍃🍃 🍃 ✍ ۲۶ مرداد ۱۴۰۱ ۱۹ محرم ۱۴۴۴ ▪️شهید محمد اینانلو ▪️ ▪️شهید زین العابدین کمالی ▪️ ♡ 🍃 🍃🍃 🍃🖤🍃 🍃🖤🖤🍃 🍃🖤🖤🖤🍃 🍃🍃🍃🍃🍃🍃
📚 🌹نـام:محمد 🌹نـام خانوادگی:اینانلو 🌹تاریخ تولد:۱۳۶۷/۱/۱۸ 🌹محل تولد:مهرشهرکرج 🌹تاریخ شهادت:۱۳۹۴/۱۰/۲۱ 🌹محل شهادت:خان طومان سوریه 🌹وضعیت تاهل:متاهل دارای یک فرزند دختر 📝روايتي از جانباز جامانده خانطومان از شهادت شهداي خانطومان در ٢١ديماه ٩٤... 🌷 خبر دادن مجید قربانخانی چند متر اینطرف‌تر تیر خورده داره جون میده. به هر بدبختی بود خودمو رسوندم بالاسرش. دیدم چندتا تیر خورده به پهلوهاش. 🌹گفتم داداش گفتی بخون نخوندم الان میخونم برات. شروع کردم براش پناه حرم رو خوندن. پناه حرم کجا داری میری بگو برادرم... 🌷 ٤ساعت طول کشید تا شهید شد. تا اینکه اومدم برگردم پیش مرتضی بلند شدم به پای چپم دوتا تیر خورد‌. 🌹 تا ماشین اومد چندتا مجروح گذاشتن توش، مرتضی بلندشد بره دست من را ول کرد. یک دفعه صدای سوت اومد. به فاصله دوثانیه دیدم یک آتش و با نور زیاد آمد. 🌷 مرتضی کریمی چندقدمی ماشین بود. بین زمین و هوا بودم دیدم مرتضی کریمی هم شهید شد. تو اون صحنه ۴تا دندانم خرد شد. دست چپم شکست. بر اثر موج بالا و پرتاب و زمین خوردن، و یک درصد کمی هم موج گرفتگی. 🌹اونجا محمد اینانلو شهید شدن و دوست عزیزم حبیب عبدالهی هم همونجا به درجه جانبازی رسیدند. ☁️⃟⁦🕊️⁩¦⇢https://eitaa.com/BandeParvaz
🍃🌹🍃 روي حــجاب و چــــادر خیلی حساس بود، گاهی اوقات که خیلی ناراحت میشدند از وضع جامعه میگفت یک چادر از حضرت زهرا (س) به خانم ها ارث رسیده; چادری که خودش یه پـــــا روضه است نمیدونم چرا بعضی از زنها لیاقت ندارن امانت دار چادر دختر پیامبر باشن... می گفتند که هر مردی نمیتونه لباس پیغمبر بپوشه اما همه خانم ها ميتونن چادر حضـــــرت زهرا رو سر کنن... حرفشون این بود که کسی که چادر سر میکنه و امانتدار خانم میشه باید عفت و حیا شون هم مثل خانم فاطمه باشه... تا جایی که ميتونستند سعی میکردند تو بحث حجاب و عفاف امر به معروف کنن راوی : ‌همسر شهید🎙️ شهادت ۲۱دیماه۹۴ خانطومان شهید محمد اینانلو 🍃🌹🍃 ☁️⃟⁦🕊️⁩¦⇢https://eitaa.com/BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دردانه ی شهید اینانلو،حلما خانم 😭💔 روز قیامت میتوانیم ، جوابگو لحظه ای دلتنگی فرزندان شهدا باشیم ؟😔 🕊 ☁️⃟⁦🕊️⁩¦⇢https://eitaa.com/BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👨‍👧 ویدیویی که شهید محمد اینانلو برای دخترش به جای گذاشت.😭🖇 📱 ☁️⃟⁦🕊️⁩¦⇢https://eitaa.com/BandeParvaz
🌹🌱🌹 ✅دلنوشته همسر شهید مدافع حرم محمد اینانلو برای مقام معظم رهبری 🔸ای مولای ما... همان روز که در کوچه ها فاطمه سیلی خورد، به ما فهماند؛ پای علی ایستادن آسان نیست... 🔹راه ولایت پُر است از راهزنانی که در طمعِ ایمان مردمان نشسته اند، یک روز قیمت امامشان چند سکه طلاست، یک روز گندمِ ری و یک روز... 🔸نمی دانم امروز شما را به چه فروخته اند که حرف هایت را نمی شنوند و هشدارهایت را نمی فهمند... 🔹چقدر شبیهِ مولایت شده ای آقای من... خطبه هایی که می خواند و گوش هایی که نمی شنید... 🔸یک روز جانِ مسلمین را بهانه کردند تا علی را از نبرد با دشمن منصرف کنند؛ و امروز، نانِ مسلمین را... 🔹پای علی ایستادن آسان نیست، فاطمی باید بود تا که فهمید... پای تو ایستاده ایم آقاجان، حتی اگر همهٔ آنها که روزی در کنارت بودند و گوشه عزلت برگزیدند و عافیت طلبی پیشه کردند و شدند طلحه و زبیر زمان... و دیگر به خطرهایی که اسلام را تهدید می کند کاری نداشته اند، که تاریخ، پُـر است از داستانِ جاماندنِ اینان... 🔸پای تو ایستاده ایم، حتی اگر نیاز باشد قرمزیِ خونمان، خط های قرمزت را بیش از پیش یک به یک پر رنگ تر و رنگین تر کند... پای تو ایستاده ایم همچون شهيدانمان... ✅اما دلمان می لرزد،... می لرزد هروقت، تنهاییت را فریاد می زنی، دلم می لرزد وقتی می گویی: خسته نمی شوی از گفتن این حرفها، تنم لرزید وقتی جانباز سرافراز کشورم فریاد زد: که به آقا بگوئید از رفتن حرف نزند,به ولله از دیشب به قلبم فشار آمده ! 😭 ✅حرف رفتن نزنید ای مایه مباهات... ما همه عمار توييم ... 🔹 این را آویزه گوششان کنند که صبر می کنیم به فرمان شما، و بساطشان را جمع می کنیم آن روز که فرمانتان بر چیز دیگری رقم بخورد... 🔸حضرت ماه ما هرچه که داریم پای ولایت میدهیم ؛جان که برای شما قابلی ندارد... 🔹رهبرم من تکیه گاهم را همسر جوانم را ،پدر دختر یک ساله ام را برای اطاعت امر شما که فرمودید دفاع از اسلام مرز ندارد با جان و دل راهی سرزمین عشق (سوریه)کردم... 🔸او جانش را فدای ولایت کرد و وصيتش هم این بود که بی قید و شرط تا آخرین لحظه پشتیبان ولایت باشیم... ✅تا آخرین قطره خونمان پای ولایت ایستاده ایم ای مقتدای من... 🔹ما این درس را از مادرمان گرفته ايم که پای ولایت از جان و مال خود گذشتن آن حساب است ای نور چشم مسلمین 🌹🌱🌹 ☁️⃟⁦🕊️⁩¦⇢https://eitaa.com/BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حلما جان، بابا داره برمی گرده 🌿 💕 📌پ.ن👇 پیکر مطهر شهید محمد اینانلو پس از گذشت ۶ سال از شهادت پارسال در همین ایام چله ما ، در منطقه خانطومان شناسایی شدند. ☁️⃟⁦🕊️⁩¦⇢https://eitaa.com/BandeParvaz
🥀شهید محمد اينانلو🥀 "نماز اول وقت" و "توسل به ائمه" را به همه شما توصیه مى‌كنم که بنده هر چه دارم از این دو است. 🕊سفارش یاران آسمانیمان 🕊 ‌☁️⃟⁦🕊️⁩¦⇢https://eitaa.com/BandeParvaz
باسلام عزاداری هاتون قبول باشه🖤 مستند شهید اینانلو به روایت همسرایشون در قالب دو قسمت خدمتتون ارسال شده مستند فوق العاده زیبایی است و قطعا از تماشای آن پشیمان نمی شوید 🍃 التماس دعا🤲 💢نظرات خود را در مورد کانال و مطالب ارسالی برای ما ارسال کنید💢
🕰زنگ عبرت 📝حتما بخوانید 🖼این تصویر را شاید بسیاری دیده باشند و شاید هم کسانی که مانند ما عمری از آنها گذشته یادشان بیاید که ماجرا از چه قرار است. 🔹۳۱ سال پیش در ماجرای قیام شیعیان عراق به دستور صدام معدوم، دامادش حسین کامل مامور می‌شود تا قیام مردم شهر کربلا را سرکوب و هرکسی در بارگاه سید الشهدا (ع) حضور دارد را قتل عام کنند. این جای یک گلوله توپ گارد ریاست جمهوری صدام است که آن روزها سر و صدای بسیاری کرد و تا مدت‌ها در تلویزیون نشان داده می‌شد. 🔸شلیک به حرم مطهر توسط حسین کامل با یک قبضه توپ ۱۰۶ که توسط جیپ حمل می شود انجام شد،و گویا حسین کامل به حرم امام حسین علیه‌السّلام میگه: "ای حسین تو حسینی و منم حسین و من ۱۰۶ دارم و تو نداری" و بعد یک شلیک به حرم مطهر میکنه 🔸 بعدها حسین کامل با صدام به مشکل برمی خوره و به اردن فرار میکنه صدام فریبش میده و میگه برگرد کاری با تو ندارم. بعد ازمدتی که حسین کامل به عراق بر می گردد ، صدام بهانه می کند و حکم بازداشت او رو می دهد و حسین کامل توی ویلایی که داشته محاصره میشه و با محافظانش با تیمی که مامور بازداشتش بودند درگیر میشه، بعثی ها رسم داشته‌اند وقتی یکی از مخالفان رو دستگیر می کردند خانه‌اش رو خراب می کردند ، در اون موقع فرمانده تیم بازداشتِ حسین کامل، دستور میده که یک ۱۰۶ بیاریدتاخانه را روی سرشان خراب کنیم و با ۱۰۶ اونقدر به ویلا شلیک می کنند تا کاملا خراب میشه بعداً متوجه می شوند که این سلاح دقیقا همون توپ ۱۰۶ هست که حسین کامل باهاش به حرم امام حسین علیه السلام شلیک کرده بود. https://eitaa.com/BandeParvaz
📷 دستخط شهید محسن حججی در شب عید قربان سال ۹۴: 🔹خدایا معرفتم ده تا کربلایی شوم؛ و حسینی قربانی‌ات... کمکم کن درمیدان عمل کم نیاورم و روزی‌ام کن در جوانی به پای اسلام فدا شوم. 🔹خدایا شهیدم کن.... 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 https://eitaa.com/BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید جواد محمدی بنده اگر خداوند لطف کرد و شهید شدم آن دنیا جلو بی حجاب را میگیرم https://eitaa.com/BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴🎥 ماجرای شهادت شهید محسن حججی امیدواریم خانواده شهید هیچ وقت این کلیپ رو نبینند 😭 https://eitaa.com/BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴🌷🇮🇷🌹🌴◼️مهدی طحانیان اسیر ۱۲ ساله ی ایرانی که بدلیل بی حجابی خبرنگار هندی از گفتگو با او سر باز میزند. سرانجام آن خبرنگار مجبور به سر کردن روسری ش میشود. هم اکنون او ۵۵ سال سن دارد. او را بردیم در میان مردم. عکس العمل مردم در مواجهه با این قهرمان را ببینید. ............ کتاب "سرباز کوچک امام" به قلم سرکار خانم دوست کامی سرگذشت این اسیر نوجوان ۱۳ ساله را روایت می کند.... عمدا دیروز نفرستادم تا به آزادگان عزیز بگم، هر روز به یادتون هستیم نه فقط روز تقویمی... 🌴🌷🇮🇷🌹🌴 https://eitaa.com/BandeParvaz
باند پرواز 🕊
🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🍃🖤🖤🖤🍃 🍃🖤🖤🍃 🍃🖤🍃 🍃🍃 🍃 #روز_نهم_چله ✍ ۲۶ مرداد ۱۴۰۱ ۱۹ محرم ۱۴۴۴ ▪️شهید محمد اینانلو ▪️ ▪️ش
🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🍃🖤🖤🖤🍃 🍃🖤🖤🍃 🍃🖤🍃 🍃🍃 🍃 ✍ ۲۷ مرداد ۱۴۰۱ ۲۰ محرم ۱۴۴۴ ▪️شهید سید رضا حسینی▪️ ▪️شهیده‌ زینب کمایی ▪️ ♡ 🍃 🍃🍃 🍃🖤🍃 🍃🖤🖤🍃 🍃🖤🖤🖤🍃 🍃🍃🍃🍃🍃🍃
باند پرواز 🕊
🌿شهید سید رضا حسینی🌿 🥀 مصاحبه با همسر شهید 🥀 🔹 *مهاجرت* معصومه موسوی هستم همسر شهید سید رضا حسینی و مادر آقا ابوالفضل تنها فرزندمان. 33 سال سن دارم و در ایران متولد شدم اما اصالتا برای منطقه «دایکوندی» افغانستان هستم، جایی در نزدیکی کابل. پدر و مادرم اوایل ازدواجشان که هم زمان بوده با هجوم شوروی به افغانستان و مشکلاتی که برایشان ایجاد می‌شود تصمیم می‌گیرند شبانه به سمت ایران حرکت کنند. وقتی در ایران ساکن شدند پدرم کارگر ساده ای بودند در یک ریخته گری اما کم کم در صنعت استاد شدند و دیگر برای خودشان کار می‌کردند. اوضاع خانواده هفت نفره ما که جز من دو دختر و دو پسر دیگر هم داشت بد نمی‌گذشت. وقتی فضای افغانستان پس از طالبان کمی آرامتر شد تصمیم گرفت بعد از 35 سال به سرزمین خود برگردد. پدرم معتقد بود حالا که کشورمان آباد تر شده باید برگردیم و با اینکه مدارک ماندن هم داشتند و مشکلی از جهت برای بودن در ایران نداشتند تصمیم خود را عملی کردند و مدارک را پس داده و راهی شدند. مدتی قبل از عملی کردن تصمیم شان ماجرای ازدواج من با شهید حسینی که پسر خاله ام بود پیش آمد. پدر و مادرم مخالف این وصلت بودند زیرا می‌گفتند حالا که قرار است ما برگردیم نمی توانیم از دخترمان دور شویم و او را بگذاریم و برویم. اما سرنوشت خواست دیگری داشت و بعد از اینکه من سه ماه از ازدواجم می‌گذشت آنها رفتند. *🔹یکسالی بود که توجهم بیش از پیش به او جلب شده بود* تازه دیپلم گرفته بودم و 19 سالم بود. شش پسرخاله داشتم اما یکسالی بود که توجهم بیش از پیش به شهید حسینی جلب شده بود و حس می‌کردم دوستش دارم. ذهنیت خوبی که برایم از شخصیت او ایجاد شده بود باعث ایجاد این توجه شده بود. رضا تحت هیچ شرایطی برای رضایت کسی کار اشتباهی انجام نمی داد. حتی اگر می‌دانست ممکن است فلان کار باعث ضررش شود اما انجام می داد و می‌گفت آدمی که از خدا بترسد دیگر لزومی ندارد از بنده خدا خوف کند. این رفتارهایش برایم جذاب بود. همان وقت یکی دوبار که موقعیت پیش آمد به من ابراز علاقه کرد و گفت از دوران راهنمایی شما را دوست داشتم و موضوع ازدواج را مطرح کرد اما من جوابی برایش نداشتم. چند باری هم خواهرش را فرستاد با من صحبت کند اما من می‌گفتم باید با خانواده ام صحبت کنید هرچه آنها بگویند من هم قبول می‌کنم. خواهرش می‌گفت تو باید یک بله اولیه به ما بگویی که مطمئن قدم برداریم اما من بازهم چیزی نگفتم علی رغم اینکه در دلم می دانستم که دوستش دارم. او هم می‌گفت الا بلا فقط معصومه. سید رضا اغلب شرایطی که در ذهنم داشتم برای ازدواج را داشت. اهل کار بود، غیرت داشت، با ایمان بود و مهمتر از همه علاقه بین مان بود. از صداقت کلامش خوشم می‌آمد. سیدرضا هر کاری که می‌کرد می‌گفت مثل خیلی‌ها نبود که در رفتارش ریا باشد و یا بخواهد خودش را مقابل دیگران خوب جلوه دهد، هر چه که بود رو و رک بود. ☁️⃟⁦🕊️⁩¦⇢https://eitaa.com/BandeParvaz
📌 *غافلگیری در مراسم خواستگاری* ✨ 6 ماه آخر هر وقت به خانه‌مان می‌آمدند خواهرش می‌پرسید بالاخره جوابت به برادر من چیست؟ می‌گفتم من بزرگ‌تر دارم و هر جوابی که هست آنها خواهند داد. با اصرارشان پدرم به ازدواج ما رضایت داد. یک شب قرار شد بیایند خواستگاری اما وقتی آمدند او همراهشان نبود. من با برادرهای دیگرش مثل برادرهای خودم راحت بودم چون از بچگی با هم بزرگ شده بودیم. به یکی از آنها با خنده گفتم پس خود داماد کو؟ گفت او خبر ندارد که ما آمدیم برایش خواستگاری. می‌خواهیم وقتی جواب بله را گرفتیم غافلگیرش کنیم. وقتی که مراسم تمام شد و حرف‌ها زده شد، برادرش از همان جا با موبایلش تماس گرفت و قضیه را تعریف کرد. سیدرضا اول خیلی ناراحت شد و گفت مگر هنوز زمان قدیم است که مادرش گفت ما می‌دانستیم تو او را دوست داری خواستیم با جواب بله خوشحالت کنیم. تقریباً همه خانواده می‌دانستند ما به هم علاقه داریم. 14 سکه مهریه‌ام شد و زندگی‌مان را آغاز کردیم. پدر سیدرضا هم کارخانه ریخته‌گری داشت و وضع مالی‌شان هم خوب بود. حتی زمانی که سیدرضا به سوریه رفت خودمان هم وضع مالی خیلی خوبی داشتیم. حقوقی که اکنون به ما می‌دهند کمتر از چیزی است که او دریافت می‌کرد با این تفاوت که جنگی هم نبود. 📌 *بعد از مفقود شدنش به ایران آمدم* ✨ پدر و مادر او هم بعد از ازدواج ما به افغانستان رفتند و آنجا زندگی کردند. رفتن خانواده خودم برایم خیلی سخت بود اما رفتار سیدرضا طوری بود که جای خالی‌شان را برایم قابل تحمل‌تر کرد. من دوست نداشتم به افغانستان برگردیم چون شرایط آنجا را دوست نداشتم.