eitaa logo
باند پرواز 🕊
1.2هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
4.9هزار ویدیو
24 فایل
چگونه دربند خاک بماند آنکه پروازآموخته است! اینجا باندپروازشماست وشهداپر پرواز🕊 خوش آمدید💐 کجا گل‌های پرپر می فروشند؟! شهادت را مکرّر می فروشند؟! دلم در حسـرت پرواز پوسید کجا بال کبوتر می فروشند ؟💔 خادم الشهدا @Mohebolhosainam @Am21mar
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 | 🔆 یک روز ازم پرسید: باباجان! شما خمس اموالت رو دادی؟ تعجب کردم؛ باخودم گفتم: پسر سیزده ساله رو چه به این حرف ها؟؟!.. با اینکه پایبندی خاصی به مسائل شرعی داشتم،حرفش را به شوخی گرفتم و گفتم: نه پسرم،خمس امسال رو ندادم... از فردای آنروز دیگر لب به غذا نزد و دو روز به بهانه های مختلف اعتصاب غذا کرد. وقتی بررسی کردم فهمیدم بخاطر همان بحث خمس بوده!!! 📒 دسته یک / ص ۱۴۱ https://eitaa.com/joinchat/2174550170G8592b232c7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿°| شهادت هنر مردان بزرگ خداست 🦋 🍃عضویت در کشافه🍃 احمد از کودکی به عضویت کشافه درآمد و در فعالیت های فرهنگی، آموزشی، اردوهای تفریحی و … نقش مؤثری داشت. کشافه چیزی شبیه به در ایران است. وقت زیادی را صرف نوجوانان و جوانان محل می کرد. کتابهای زیادی داشت که دائم مطالعه می کرد و از مطالب آن در اردوهای فرهنگی کشافه استفاده می کرد. تلاش می کرد داستان هایی از سیره شهدا برای نوجوانان بخواند. او همیشه خود را مدیون شهدا می دانست و با حیرت و تعجب می گفتم راز کار شهدا چیست؟ | روایت مادر شهید https://eitaa.com/BandeParvaz
😅🌹 . . . الله اڪبر، سر نماز هم بعضی دست بردار نبودند... به محض اینڪه قامت می بستی،دستت از دنیا! ڪوتاه می شد و نه راه پس داشتی و نه راه پیش پج پج ڪردن ها شروع می شد. . مثلا می خواستند طوری حرف بزنندڪه معصیت هم نڪرده باشند واگر بعد از نماز اعتراض ڪردی بگویند ما ڪه با تو نبودیم!! . اما مگر می شد با آن تڪه ها ڪه می آمدند آدم حواسش جمع نماز باشد؟ . مثلا یڪی می گفت :_ واقعاڪه می گویند نماز معراج مومن است این نماز ها را می گویند نه نماز من و تو را . . دیگری پی حرفش را می گرفت ڪه :من حاضرم هر چی عملیات رفتم بدهم دو رڪعت نماز او را بگیــرم ... . و سومی می گفت : مگر می دهد پسر؟ و از قماش این حرف ها ... اگر تبسمی گوشه لبمان می نشست بنا می ڪردند به تفسیر ڪردن:ببین !ببین ملائڪه دارند غلغلڪش می دهند. . و این جا بود ڪه دیگر نمی توانستیم جلوی خودمان را بگیریم و لبخند به خنده تبدیل می شد... . خصوصا آن جا ڪه می گفتند :مگر ملائکه نامحرم نیستند؟😂 و خودشان جواب می دادند:خوب با دستڪش غلغلڪ می دهند... 😂😂😂 📚برگرفته از :فرهنگ جبهه https://eitaa.com/BandeParvaz
خیلی دوست داشت دخترش💞 را ببیند ولی عشقش❤️ به اهل بیت بیشتر بود... در تماس اخر گفت : سپردم تان به خانم (س). 💔😔 🌸 🌷 https://eitaa.com/joinchat/2174550170G8592b232c7
{💚✨🍉} زندگی‌یڪ‌بازی‌مهم‌است؛مهم‌این‌است‌که‌خدارادراین‌بازی‌گم‌نکنیم. 😎 •┈┈•••✾•♥️•✾•••┈┈• https://eitaa.com/joinchat/2174550170G8592b232c7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💓 از روز یکم تا ۱۶آذر دݪ ِدوستانت یڪ جور دیگـر بهانه‌ات را مےگیـرد...🍃 ۳روزتاآسمانی شدنت رفیق •┈┈•••✾•♥️•✾•••┈┈• https://eitaa.com/joinchat/2174550170G8592b232c7 •┈┈•••✾•♥️•✾•••┈┈•
ای جوانان! نكند در رختخوابِ ذلت بميريد كه امام‌علی(ع) در محرابِ عبادت شهيد شد..! ای جوانان! مبادا كه در غفلت بميريد كه امام‌حسين(ع) در ميدانِ نبرد شهيد شد..! ای جوانان! مبادا كه درحال بی‌تفاوتی بميريد كه علی‌اكبر در راهِ حسين(ع) و با هدف شهيد شد..! « اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج » https://eitaa.com/BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 | اینجا سه راهی شهادته،یعنی انقدر جنازه ی بچه ها رو هم ریخت که ناچار شدن رزمنده ها از روی جنازه شهدا رد بشن برن... https://eitaa.com/BandeParvaz
... ....: ابوفاضل: این که بی سر نشسته حقیقتا به ثمر نشسته. قصه ی او به سر رسید به گونه ای که میوه ی عقلش رسید سرش را خمپاره چید میوه داد گل داد وقتی گلو شکافت گل فریادش شکفت. چه گفت گل گفت گلبرگی در جیبش بود رویش نوشته بود بی سر و سامان تو ام یا حسین ع برگ داد ثمر داد واین برگ ثمره ی رویشی برای ما بود گلبرگی برای یاد شد. سرش خاک شد و آن را باد برد اما برگ نوشته اش را چگونه از یاد برد. یادی که در سرش میوزیده را هیچ بادی نمیبرد وتو از داغ او آه بکش شاید نسیمی از حیات به دلت بوزد. https://eitaa.com/BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
″ان‌شاءالله‌ تو همین‌ راه‌ شهید بشیم ...″ دعای شهادت در مسیر نجف به کربلا ؛💔 https://eitaa.com/joinchat/2174550170G8592b232c7
🌸🍃 ✨۱۴آذر ماه سالروز ولادت گرامی باد... 🌼~🌼~🌼~🌼 🕊 ظهر یک روز آمد قرارگاه تا به اتفاق هم برای نماز جماعت به مسجد قرارگاه برویم. ایشان موی سر خود را چون سربازان تراشیده و لباسی خاکی بسیجی پوشیده بود. وقتی وارد مسجد شدیم به ایشان اصرار کردم به صف اول نماز برویم ولی ایشان قبول نکرد و در همان میان ماندیم، چرا که ایشان سعی می کرد ناشناخته بماند. در نماز حالات خاصی داشت مخصوصا در قنوت. در برگشت از نماز رفتیم برای نهار. اتفاقا نهار آن روز کنسرو بود و سفر ساده ای پهن کرده بودند. ایشان صبر کرد و آخر از همه شروع به غذا خوردن کرد. وی آنچنان رفتار می کرد که کسی پی نمی برد که با فرمانده عملیات نیروی هوایی ارتش، عباس بابایی روبه روست. بیشتر وانمود می کرد که یک بسیجی است. (راوی: سرلشگر رحیم صفوی) 🌹هدیه‌به‌روح‌ مطهرش صلوات🌹 .....🎊🎂🎊 https://eitaa.com/joinchat/2174550170G8592b232c7