سلام امام زمانم
سلام عشق جانم💚
🌱مهرتو را خدا به گِل و جانمان سرشت
دنیای درکنارتو یعنی خود بهشت...
🌱باید زبانزد همه دنیا کنم تو را
بایدکه مشق نام تورا تا ابد نوشت...
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
آجركاللهیاصاحبالزمانعج
🏴شهادت غمبار بانو حضرت رقیه سلام الله علیها بر قلب مهربان و صبور شما تسلیت باد🏴
خداوند را در این روز سوگ و عزا به اشکهای رقیه بانو ...
به قلب شرحه شرحهاش ...
به پاهای کوچکِ خستهاش ...
به اشکهای مداوم و جگرسوزش ...
به دلتنگیاش برای پدر ...
و به لحظهی پرالتهاب جان دادنش ...
سوگند میدهیم که شما را برساند
و امید را
بر جهان میهمان کند ...
#شهادتحضرترقیهتسلیت 🏴🥀
اشڪمچڪـیدگوشہےپلـڪمڪہخـیـسشـد
بـایـڪ سـلام برتوسِـرشـتـمنَفیـسشد
ازبـسحـدیــثآمـده " فــَابـْکِلِـلْـحـُسیـن "
چــشمـمبراےگریہ دائـمالـحـریـصشــد
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین
السلام علیکِ یا رقیه بنت الحسین
صبح تون حسینی 🖤
روزی تون زیارت اربعین سیدالشهدا
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
رؤیاے چشمِـ من شدھ پایینِ پاے تُو
ڪارِ من و خیالِ تُـو بالا گرفتھ است..
حسین جانم ..بالرقیه..😭
☆بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ☆
#روز_سی_و_پنجم_چله_زیارت_عاشورا🌱
🏴 ۳۱ مرداد ماه ۱۴۰۲
پنجم صفر ۱۴۴۵ 🖤
به نیابت شهید
🌷مهدی نعمایی 🌷
#پویش_زیارت_اربعین
اللهم ارزقنا توفیق زیارت اربعین🤲🏻
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رقیهجان!
کاشمیدانستمآنشب،درگوشبابا
چهنجواکردیکهتوراباخودبهآسمانهابرد…
ما از تو خوب یاد گرفتیم که..
#یا_رقیه_بنت_الحسین
#امام_زمان
#سه_شنبه_های_مهدوی
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
تغییر طرح صورت من بی دلیل نیست
از بس شبیه فاطمه بودم،نظر شدم ..!
یا رقیه بنت الحسین سلام الله علیها🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽من بابامـو میخـوام😭💔
"روضهای متفاوت برای رقیهٔ سه ساله"
+استادپناهیان 🌱
#پیشنهاد_دانلود👌
#شهادت_حضرت_رقیه (س)
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
زجر اگه دختر داشت.mp3
23.38M
🎧 شور روضه ای فوق زیبا😭😭🖤
🎵 زجر اگه دختر داشت
🎵 تو رو با سیلی بیدار نمی کرد💔
🎤 کربلایی حسین طاهری
🏴 #شهادت_حضرت_رقیه (س)
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
باند پرواز 🕊
🎧 شور روضه ای فوق زیبا😭😭🖤 🎵 زجر اگه دختر داشت 🎵 تو رو با سیلی بیدار نمی کرد💔 🎤 کربلایی حسین طاهری
گاه گاهی من هوایی میشوم
غرق نور و کبریایی میشوم
با خودم آهسته میگویم زیر لب
یا رقیه کربلایی میشوم ... ؟😔💔
باند پرواز 🕊
☆بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ☆ #روز_سی_و_پنجم_چله_زیارت_عاشورا🌱 🏴 ۳۱ مرداد ماه ۱۴۰۲
🔹شهید مدافع حرم مهدی نعمایی🔹
◻️تاریخ ولادت: ۱۳۶۳/۰۶/۲۹
◻️محل ولادت: البرز
◻️تاریخ شهادت: ۱۳۹۵/۱۱/۲۳
◻️محل شهادت: حما_سوریه
✍ همسرشهیدسردار مهدی نعمایی
وصیت کردند که مرا در امامزاده محمدکرج، بین شهدای دفاع مقدس به خاک بسپارید. یکبار از او پرسیدم چرا کنار بچههای دفاع مقدس؟ و آقامهدی با آن لبخند بهشتیاش گفت من که در این دنیا دایم کنار مدافعان حرم بودم، دلم میخواهد آن دنیا درکنار شهدای دفاع مقدس باشم. متأسفانه در روزهای اولیه به ما گفتند امامزاده محمد جایی برای دفن شهید ندارد. برادر شهید میگفت که شبانه از او خواستم به خوابم بیاید و راهی به من نشان بدهد، مبادا شرمنده وصیتش شویم. برادر شهید گفت فردای آنشب تلفن زدند و گفتند یکجا برای دفن پیکر مطهر شهید مهدی نعمایی در امامزاده پیدا شده است. آنلحظه از اینکه وصیت آقامهدی به سرانجام رسیده بود، همه اشک ریختیم و او را تا خانه ابدیاش کنار شهدای دفاع مقدس تشییع کردیم.💛
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
عیدی ویژه شهید نعمایی به خانواده اش♥️🍃
🎙همسر شهید : در زمان تحویل سال ۱۳۹۸ به همراه بچه ها سر مزار آقامهدی رفته بودیم؛ به آقا مهدی گفتم «زمانی که شما در کنار ما بودید، هر سال یک عیدی خوب به من و بچه ها می دادید؛ عیدی امسال ما فراموش نشود.»
از ابتدای عید نوروز امسال تا هفت فروردین به مسافرت رفته بودیم و تا آن روز هیچ مهمانی به منزل ما نیامده بود؛ همان شب که به منزل رسیدیم با ما تماس گرفته شد و گفتند «سردارسلیمانی قرار است فردا به دیدن خانواده شهدای ساکن در البرز بیایند و اگر آمدن به منزل شما قطعی شد، فردا اطلاع می دهیم.»
صبح روز هشت فروردین منتظر تماس بودم که با من تماس گرفته شد و گفتند «سردار سلیمانی حدود ساعت ۱۰ به منزلتان می آیند.»
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#روایتگری_شهدایی
🎥 روایت جالب عیدی دادن حاج قاسم به فرزندان شهید مهدی نعمایی..🌷🕊
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
🖤روضه حضرت رقیه(س)از زبان همسر #شهید_مهدی_نعمایی🖤
کفن را باز نکردند. ریحانه پرسید «اگر دوست باباست پس چرا عکس بابا مهدیِ من روی اونه؟»
آرام در گوشش گفتم « این پیکر بابامهدی است.»
یکهو دلش ترکید و داد زد «این بابا مهدی منه؟»
از صدای گریههای ریحانه مردم به هق هق افتادند.
▫️دوباره در گوشش گفتم «ریحانه جان یک کار برای من میکنی؟»
با همان حال گریه گفت «چه کار؟»
بوسیدمش و گفتم «پاهای بابا را ببوس.»
پرسید «چرا خودت نمیبوسی؟» گفتم «همه دارند نگاهمان میکنند. فیلم میگیرند. خجالت میکشم.»
گفت «من هم نمیبوسم.»
▫️یک نگاهی توی صورتم کرد. انگار دلش سوخته باشد. خم شد و پاهای مهدی را بوسید. سرش را بلند کرد و دوباره بوسید. آمد توی بغلم و گفت:مامان از طرف تو هم بوسیدم.
یکهو ساکت شد و شروع کرد به لرزیدن. بدنش یخ یخ بود. احساس کردم ریحانه دارد جان میدهد. به برادرم التماس کردم ببردش. گفتم اگر سر بابایش را بخواهد من چه کار کنم؟اگر میدید طاقت میآورد؟ نه، به خدا که بچهام دق میکرد. همه حواسم به ریحانه بود و از مهرانه غافل بودم.🥺🥺
خدایا مارامدیون فرزندان شهدا نگردان😭😭
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
📌 تک تک قدم هایم را نذر ظهورت می کنم!
🔸 کولهای که مزیّن به نام توست را بر روی دوشم میاندازم و در جادّهای قدم میگذارم که قدرتهای پوشالی دنیا را به لرزه انداخته است.
▫️ #دلتنگ_اربعین
#حیاتنا_الحسین
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
این روزها حال و هوایِ عجیبیِ؛
یکی برای راهی شدنش زار میزنه،
یکی برای جاموندنش ...💔
منرویروضههایتوکردمحسابها
ایدخترقبلیهیعالیجنابها..:)💔
#دلتنگ_اربعین
سفره حضرت رقیه سلام الله علیها در حرم مطهرشان🥀
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بریم دمشق زیارت ؟!
سلااااام خااانوم
ایتها الصدیقه الشهیده ..🥀
#دلتنگ_اربعین
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
باند پرواز 🕊
#دلنوشته #صبرانه_ای_از_عشق #قسمت_بیست_یکم علاقهی دو طرفهی بین من و شما در خواب به قلبِمن دستور
#دلنوشته
#صبرانه_ای_از_عشق
#قسمت_بیست_دوم
✍🤍🕊تو یک رمانِ دراماتیکِ عاشقانهای
که کلمه به کلمهی صفحات آن را
با میلیونها زائر در حال نوشتن
هستی و این کتابِ تو هنوز ادامه
دارد وتعداد صفحاتِ آنبه بلندای
خلقتِ قلوبِ بشر است ..
کتابی[سرزمین] برای ظهور به
قلمِ حسین بن علی(ع)_ فقط
نوشتن نیست نقاشی و کارگردانی
نیز بخشی از هویت آن است که
جوهری به اسم خون بهاء تقریر
خواهد شد به شرطی که تو وارد
آن شوی ..نگاهِ_ابی_عبدلله🕊
🤍الهی بدمع رقيه🤲🤲🤍
برای عمل جراحی فکر بدی داشت ومارادرعمل انجام شده قرار داد!به دکتر گفت نوبت بیمارستان را تعیین کند به نام بهار مهدوی!مات و مبهوت باربد بودیم از لام تا کام نتوانستیم حرف بزنيم! سریع زدیم بیرون! بحث شدیدی بین مادروپسر بالاگرفت و باز کلافه ام ميکرداينهمه دادوفرياد!به خانه آمدیم انگار مامان راضیه از دستم شاکی بود.همه چیز را از چشم من ميديدو از حرکات و رفتارش معلوم بود!بهاروقتي جریان را فهمید برای باربد خط و نشان کشید که با این یک فقره حماقتش کنارنمي آید!صبح بايدبستري میشدم دردزيادي داشتم واز آن بیشتر نمی دانستم برای این غیبت طولانی چه توجیهی برای خانواده ام داشته باشم؟ چقدر همه چیز سخت و طاقت فرسا بود وخدانظاره گر همه چيزوهمه کس بود!به نام بهار بستری شدم وبدون انگشتر وردّي از متأهلي نقش بازی کردم؛نقش خوااهرباربد!به خاطر استفاده از بیمه اش! نمی توانستم دردم را به کسی بگويم! دردمندشده بودم..یک روز جلوتر باید بستری میشدم وخیلی برایم عذاب آور بود. دروغ دوری و دروغ بیمه دوعذاب وجدان مکمل که عین خوره به جانم افتاده بود..همه رفتندوديگر کسی حق ماندن در بیمارستان را نداشت!باربد موقع رفتن شبيه به کودکان معصوم ونادم شده بود و سکوت کرده بودتالحظه آخر که از من خواست مراقب خودم باشم!او باید مراقب من می بود؛اگر حواسش به نوعروسش بود الان من تنها ودردمند دراینجا سیر نميکردم!آرامش میخواستم به سمت تلفن سالن رفتم و شماره خانه ی مهربانم را گرفتم همانجا که همه حامی من بودند و تا به حال گلبرگی از گلشان نچیده بودند..من کجا اینجا کجا؟دست بی رحم زمانه تا کجا مرا فراخوانده بود؟گوشی دستم بود.قلبم ضربانی روی هزار داشت..مادرم گوشی را برداشت. دلم نیامد اذیت شودسريع قطع کردم دوباره شماره گرفتم.من چرا اینگونه آشفته بودم؟بار دوم امیر جواب داد فقط به آن سوی خط دل دادم صدایش آرامم کرد..تمام خاطرات کودکی قطاار شد و اشک مهمان گونه های خیس از عطر تنهایی ام شده بود ...داشت بابذله گویی و مهربانی سعی میکرد به حرفت بیاورد ومن همین طور گوش میدادم تا صدای بلندگو آمد قطع کردم..حالا میتوانستم روی تخت بی رحم بیمارستان دراز بکشم..آه شدم!چکه کردم از دستان ضمخت تقدیر!دلم ترک برداشت! فقط زیر لب هنگام شکستن گفتم:اللهم اشف کل مريض!🤲اللهم فکّ کل اسير🤲😭💔
و این دلدادگی ادامه دارد...
❌کپی به هیچ وجه جایز نیست ❌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکی پاسپورت نداره...
یکی پول نداره...
یکی مرخصی بهش نمیدن...
همه اینارو بذار کنار ..
سلام آقا که الان روبروتونم❤️🩹😭
صلیاللهعلیکیا اباعبدالله الحسین
شب تون حسینی ❣
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
در بَزْمِ وصالش همه کس طالبِ دیدار،
تا یار که را خواهد و مِیلش به که باشد..
عزیززم حسین 💔