#یــــاکــــریـم_اهـل_بیت
بنویسید حسن و بخوانید كرم
بنویسید بقیع و بخوانید حرم
بنویسید ضریح و بخوانید نشد
بنویسید رواق و بخوانید چه شد
بنویسید غریب و بخوانید حسن
بنویسید غلام و بخوانید كه من...
#دوشنبه_های_امام_حسن جان💚
#یا_کریم_ابن_الکریم
https://eitaa.com/BandeParvaz
1_1498890846.mp3
10.27M
سلام اول صبح به سید الشهدا
علیه السلام♥️
🎤کربلایی حسین_طاهری
• يِـه سَـلٰام كـِه مـٖيـدَم رُو بـِه حَـرَمْ.....
صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین ♥️
https://eitaa.com/BandeParvaz
10.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در محضر ولایت🌱
ملت ایران از برکات دهه هشتادی و نودیها بهرهمند خواهد شد. ۱۴۰۱/۰۸/۱۱
#لبیک_یا_خامنه_ای 💚
https://eitaa.com/BandeParvaz
-
یهجـٰآنوشتهبود
شَھآدتیكمقآمروحیست !
دنبـٰآلِگلولہخوردننبـآشید ..
رآستممیگفت
#حاج_قاسم
قبلازشَھآدتش..
شھیدِزندهبود :)
-
-
#تلنگرانه
https://eitaa.com/BandeParvaz
#مکتب_حاج_قاسم
🏷 در قنوت نماز هایش میخواند :
اللّٰهم اَخرِج حُب دُنیا مِن قَلبی...!
نمیخواست ذره ای از دنیا در قلبش باشد..؛
شهید شد..!((:💔
#حاج_قاسم
https://eitaa.com/BandeParvaz
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
#سلام_بر_ابراهیم
🔹هیچ وقت در کارهایش از عدالت و حرف حق دور نمی شد. مثلا یکی از همسایه های ما که خیلی اهل دعوا بود با یکی دیگه از همسایه های ما دعوا افتاده بود و دندان یک نفر را شکست. همسایه ما هم شکایت کرد شاکی رضایت نمی داد.
🔸 متهم به من گفت : برو ابراهیم رو بگو بیاد من هم هر طور شده ابراهیم رو پیدا کردم و آوردم. هم شاکی هم متهم به احترام ابراهیم بلند شدند. شاکی گفت: اگه ابراهیم بگه رضایت بده من رضایت می دم.
🔻ابراهیم خیلی جدی گفت: نه خیر #رضایت نده! این آقا باید بفهمه برای هر چیزی نباید دعوا به پا کنه! متهم ۲۴ ساعت داخل بازداشگاه بود. بعد ابراهیم به شاکی گفت: حالا برو رضایت بده باید کمی #ادب می شد.
https://eitaa.com/BandeParvaz
☘༻﷽༺☘
「🤍🕊」
به قولشھیداحمدمشلب(:
اگرنگاھبه نامحرمراڪنترلڪنید
نگاھخداروزیتونمیشود 🔗♥️. .'
ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج
https://eitaa.com/BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز شانزدهم آبان ماه هفتمین سالگرد شهادت شهید محمد حسین محمد خانی معروف به حاج عمار ...💚
قهرمان عاشق کتاب قصه دلبری 🌱
هرکس هر چقدر که میتونه صلوات یا قران یا زیارت عاشورا یا.... بهشون هدیه بده قطعا شهدا بی جواب نمیذارن ...
https://eitaa.com/BandeParvaz
💕برشی از کتاب قصه ی دلبری 💕
🦋💫محمد حسین پروانه ی شهر دمشق💫🦋
صدای ''این گل پر پراز کجا آمده'' نزدیک تر میشد.سعی میکردم احساساتم را کنترل کنم.
می خواستم واقعا آن اشکی که داخل قبر میریزم اشکِ روضه ی امام حسین علیهالسلام باشد نه اشک از دست دادن محمدحسین.
هرچه روضه به ذهنم میرسید می خواندم وگریه میکردم.دست وپاهایم کرخت شده بود ونمی توانستم تکان بخورم.
یاد روز خواستگاری افتادم که پاهایم خواب رفته بود وبه من میگفت شمازودتر بروبیرون.
نگاهی به قبر انداختم.
باید میرفتم.فقط صداهای درهم وبرهمی می شنیدم که از من میخواستن بروم بالا...
مو به مو همه ی وصیت هایش را انجام داده بودم درست مثل همان بازی ها.
سخت بود در آن شلوغی وگریه و زاری باکسی صحبت کنم.
آقایی رفت پایین قبر .در تابوت را باز کردند.
وداع برایم سخت بود
ولی دل کندن
سخت تر 💔⚡️💚
چشم هایش کامل بسته نمیشد میبستند دوباره بازمیشد وقتی بدن را فرستادند در سراشیبی قبر پاهایم بیحس شد
کنار قبر زانو زدم
همه ی جانم را آوردن در دهانم که به آن آقا حالی کنم بااو کار دارم
از داخل کیفم لباس مشکی اش را بیرون آوردم همان که محرم ها میپوشید.چفیه ی مشکی هم بود.صدایم می لرزید به آن اقاگفتم این لباس وچفیه رو قشنگ بکشید روی بدنش.خداخیرش بدهد،
درآن قیامت، با وسواس پیراهن را کشید روی تن محمدحسین وچفیه را انداخت دور گردنش.✨
فقط مانده بود یک کار دیگر به آن آقا گفتم
شهید می خواست برایش سینه بزنم شما میتونید؟
بغضش ترکید
دست وپایش را گم کرده بود.نمی توانست حرف بزند چنددفعه زد روی سینه اش.بهش گفتم نوحه هم بخونید.برگشت نگاهم کرد صورتش خیس بود نمی دانم اشک بود یا آب باران.پرسید چی بخونم گفتم هرچی به زبونتون اومد گفت خودت بگو
نفسم بالا نمی آمد انگار یکی چنگ انداخته بود وگلویم را فشار میداد.خیلی زور زدم تا نفس عمیق بکشم گفتم:
" از حرم تا قتلگه زینب صدامیزد حسین
دست وپامیزد حسین زینب صدامیزد حسین"
سینه میزد برای محمدحسین🌱💫
و شانه هایش تکان میخورد.برگشت بااشاره به من فهماند که همه را انجام دادم.
☀️🌺🌱 خیالم راحت شد.پیش پای ارباب تازه سینه زده بود💚🕊💚
سالروز شهادت
🌷اللهمصلعلیمحمدوالمحمدوعجلفرجهم🌷
#شهیدمحمدحسینمحمدخانے
#خادمکوثرعشق
https://eitaa.com/BandeParvaz
باند پرواز 🕊
💕برشی از کتاب قصه ی دلبری 💕 🦋💫محمد حسین پروانه ی شهر دمشق💫🦋 صدای ''این گل پر پراز کجا آمده'' نزدیک
مطالعه ی کتاب قصه ی دلبری را به شدت توصیه می کنم 👌