eitaa logo
باند پرواز 🕊
1.3هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
4.9هزار ویدیو
23 فایل
چگونه دربند خاک بماند آنکه پروازآموخته است! اینجا باندپروازشماست وشهداپر پرواز🕊 خوش آمدید💐 کجا گل‌های پرپر می فروشند؟! شهادت را مکرّر می فروشند؟! دلم در حسـرت پرواز پوسید کجا بال کبوتر می فروشند ؟💔 خادم الشهدا @Mohebolhosainam @Am21mar
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.لَأَبْکِیَنَّ عَلَیْکَ بُکَاءَ الْفَاقِدِینَ 💔 و درنبودنٺ بـلنـد بـلنـد گریـه مےڪنم... عجل لولیک الفرج جمعه های انتظار 💔 https://eitaa.com/BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در محضر ولایت🌱 نخبگانی که به خارج می‌روند و آلت دست غربی‌ها می‌شوند عاقبت به خیر نخواهند شد. https://eitaa.com/BandeParvaz
↫دو‌ڪلـوم‌حـرفِ‌حسـاب↬ تو‌قلبی‌که‌جای‌شھید‌نیست اون‌قلـب‌نیسـت‌قبره!🚶‍♂ 'حاج‌حسین‌یکتا' https://eitaa.com/BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
که هر چه می کشد اسلام از جهالت ماست ...علی بصیرت عمار وار می خواهد.. کسی که ماه بنی هاشم است سقایش.. حضور در وسط کارزار می خواهد✌️🇮🇷 بسیار زیبا 👌 https://eitaa.com/BandeParvaz
✨ اگر بفهمی ده دقیقه دیگر قراره حضرت عزرائیل بیاد سراغت و باید برای همیشه دنیا رو ترک کنی توی این فرصت ده دقیقه ای چی کار میکردی؟! ناشناس جواب بدید ، جوابهایی که قابلیت پخش داشته باشند را داخل کانال قرار میدهیم 🌱 ناشناس👇 https://harfeto.timefriend.net/16662600765959 ☁️⃟⁦🕊️⁩¦⇢https://eitaa.com/BandeParvaz
💐🌴🥀🌷🥀🌴💐 برادر عباس برقی می گفت قبل از عزیمت حاجی به سوریه با او صحبت کردیم. حرف از لشگر و اعزام به سوریه و... بود. در لابه لای صحبتها حاج احمد مکثی کرد و گفت: "من که برم لبنان دیگه بر نمی گردم!" گفتیم: "حاجی این حرفا چیه که می زنی، ان شاءالله صحیح و سالم برمی گردی." حاجی در حالی که اشک توی چشاش حلقه زده بود گفت: "نه من دیگه برنمی گردم." ما با تعجب از علت این حرف سوال کردیم. حاجی هم از ملاقات با مولای خود در یکی از شب های دوکوهه گفت. حاج احمد گفت: "عملیات فتح المبین یادتون هست؟ قرار بود قبل از عملیات صد دستگاه تویوتا و آمبولانس و همین تعداد نفربر و... به ما تحویل بدهند. اما در عمل امکانات خیلی جزیی به ما دادند. من آن زمان خیلی ناراحت بودم. با خودم گفتم: چطور ممکنه با این امکانات کم موفق شویم. می‌ترسم با این امکانات، عملیات موفق نباشد. در همان حال از ساختمان ستاد آمدم بیرون تا وضو بگیرم." توی تاریکی شب یک برادر با لباس سپاهی به سمت من آمد و گفت: "برادر احمد شما خدا و ائمه را فراموش کردید! چرا اینقدر به فکر آمبولانس و امکانات مادی هستید؟!" حاج احمد می گفت من تعجب کردم که این آقا افکار من را از کجا می داند؟! آن برادر ادامه داد: "توکل کن به خدا!! این امکانات مادی رو نادیده بگیر. به خدا قسم شما پیروزید. ان شاءالله بعد از این عملیات حمله دیگری در پیش دارید به نام بیت المقدس. شما بعد از آن عازم لبنان می شوید. برای نبرد با اسرائیل. پایان کار شما آنجاست. شما از آن سفر برنمی گردید!! حاج احمد متوسلیان در صبح روز دوشنبه ۱۳۶۱/۴/۱۴ جهت ماموریتی راهی سفارت ایران در بیروت بود. در راه به کمین نیروهای فالانژ طرفدار اسراییل برخوردند و ... از آن زمان دیگه خبری ازش نشد. 📚 کتاب وصال، صفحه ۱۰۶ الی۱۰۷ ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج https://eitaa.com/BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا