هدایت شده از ~حیدࢪیون🍃
سلام عزیزان شهدا 🌹
به مناسبت تولد (شهید محمد هادی ذوالفقاری) قراره ختم صلوات قرار بدیم
پس حتما شرکت کنید 🌹🌹
ختم صلوات 20،000 هست
پس برای ارسال تعداد صلوات ها 🌹
@yamahdi_31313
و اگر همینطوری الکی بگید گردنتون میمونه وباید انجام بدید 🌹از قبل گفتیم که در اطلاع باشید انشاءالله قبول باشه🤲🏻
حیدریون
~حیدࢪیون🍃
❤️ادامه قسمت چهل و پنجم ↯ بازوش رو گرفتم و گفتم:تشڪرات همسرے! گونہ ش رو آورد جلو و گفت:تشڪر ڪن! ب
🕊ادامه قسمت چهل و پنجم ↯
بچہ ها با نگاہ مظلوم لب هاشون روے هم گذاشتن و آب دهنشون رو قورت دادن.
قاشق رو برد سمت دهن فاطمہ،فاطمہ صدایے از خودش درآورد و سریع فرنے رو خورد.
تڪہ اے نون سنگڪ برداشتم،با ڪارد شروع ڪردم بہ مالیدن پنیر روے نون.
گوجہ و خیار هم ڪنارش گذاشتم و گرفتم بہ سمت امیرحسین،گفتم:همسر!
همونطور ڪہ بہ مائدہ غذا مے داد گفت:همسرت اسم ندارہ؟
از اول قرار گذاشتیم توے جاهاے عمومے و شلوغ،امیرحسین باشہ همسرے،من خانمے!
توے جمع هاے خودمونے اون باشہ امیرحسین جان و من هانیہ جان!
نهایتا هر دو "عزیزم" باشیم!
توے خونہ اون امیرحسینم باشہ،من هانے!
و هر دو "عشقم" "نفسم" "زندگیم" و هزارتا واژہ ے محبت آمیز دیگہ!
لقمہ رو سمت دهنش گرفتم و گفتم:امیرحسینم.
گاز ڪوچیڪے از لقمہ گرفت و گفت:دخترا با من! من با تو!
همون لقمہ اے ڪہ گاز گرفتہ بود گذاشتم توے دهنم و گفتم:من با تو!
بعد از خوردن صبحانہ،بچہ ها رو گذاشتم توے پذیرایے چهار دست و پا برن.
سہ تایے دنبال هم مے دویدن و صدا در مے آوردن.
عبا و ڪتاب هاے امیرحسین رو از ڪنار مبل برداشتم.
هم زمان با تا ڪردن عباش نگاهش میڪردم.
آروم قدم میزد،مشغول خوندن چندتا برگہ بود.
بچہ ها دنبالش مے افتادن،فڪر میڪردن دارہ باهاشون بازے میڪنہ!
چیزے نمیگفت ولے میدونستم تمرڪزش بهم میخورہ!
ڪتاب ها رو گذاشتم توے ڪتابخونہ،عباش رو مرتب داخل ڪمد دیوارے گذاشتم.
هر سہ تا رو روڪ رو بہ سمت در هل دادم.
بچہ ها دور امیرحسین جمع شدہ بودن.
ڪفش ها و شنل هاے سفیدشون رو برداشتم.
بہ سمتشون رفتم و گفتم:ڪے میاد بریم َدر َدر؟
توجهشون بهم جلب شد،با عجلہ بہ سمتم اومدن.
نشستم رو زمین،سریع ڪنارم نشستن،پاهاے تپل فاطمہ رو بین دست هام گرفتم و گفتم:دخترامو ببرم َدر
َدر!
مائدہ و سپیدہ با اخم زل زدن بہ پاهاے فاطمہ!
لپشون رو ڪشیدم و گفتم:حسودے موقوف! بزرگ بہ ڪوچیڪ!
مائدہ چهار دست و پا بہ سمتم اومد،دستش رو گذاشت روے رون پام و لرزون ایستاد.
دو تا دست هاش رو محڪم گذاشت روے ڪتفم.
با لبخند گفتم:آفرین دخملم،چہ زرنگ شدہ.
با ذوق جیغ ڪشید،لب هام رو گذاشتم روے لپ نرم و سفیدش،با یڪ دست ڪمرش رو گرفتم و
گفتم:میشینے تا پاپاناے آجے رو بپوشونم؟
نشست روے پام.
ڪفش هاے فاطمہ رو پاش ڪردم.
چندسال قبل فڪر میڪردم مادرم من رو بیشتر دوست دارہ یا شهریار!
حاال ڪہ خودم مادر شدہ بودم،میفهمیدم چطور دوستمون دارہ.
من بچہ هام رو یڪ اندازہ دوست داشتم ولے متفاوت!
ڪے اون هانیہ ے شونزدہ سالہ فڪر مے ڪرد همسر یڪ طلبہ و هم زمان مادر سہ تا فرشتہ بشہ؟!
دخترهاے هشت ماهہ م واقعا فرشتہ بودن!
فاطمہ دختر بزرگم ڪہ از همین حاال قدرت نمایے میڪرد!
بہ نیت حضرت فاطمہ خودم اسمش رو فاطمہ گذاشتم.
مائدہ ى آروم و زرنگم ڪہ امیرحسین براے انتخاب اسمش قرآن باز ڪرد.
سپیدہ ے شیطون و ڪمے لوسم ڪہ من و امیرحسین باهم براے انتخاب اسمش قرآن باز ڪردیم و سورہ
ے فجر اومد.
نگاهم رو بردم سمت امیرحسین،همونطور ڪہ یڪ دستش تو جیبش بود و با دست دیگہ ش برگہ ها رو
جلوے صورتش گرفتہ بود،تڪیہ ش رو دادہ بود بہ دیوار.
استاد سهیلے چندسال پیش و مرد زندگیم
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
نویسنده؛ خانم لیلی سلطانی
@Banoyi_dameshgh
↻✉️📮••||
«وَلَـيَنْصُرَنَّاللَّهُمَــنْيَنْصُرُھ»
حــج|40
وبۍشڪ خداوندڪسانۍ
ڪهاوࢪا یاࢪےڪنند
ياࢪےمیڪند...💛🌻
📮⃟✉️¦⇢ #آیہ_گࢪافے🍀
📮⃟✉️¦⇢ #حیدࢪیوݩ
⇨ @Banoyi_dameshgh
هدایت شده از چهارشنبھتبادلاتگستردھمادࢪ🌱💙!'
شروع تبادلات گسترده 𝐌𝐚𝐝𝐚𝐫🤍:)
اطلاعات کافی در اینفو تبادلات🤓🌸:
https://eitaa.com/joinchat/3920494750Cd61c32027c
#نمازشب_اول_ماه_رجب🔮
🌿نماز شب اول ماه رجب، دو رکعت است، که در رکعت اول، بعد از سوره ی حمد، یک مرتبه سوره ی انشراح، و 3مرتبه سوره ی اخلاص خوانده شود. و در رکعت دوم، بعد از سوره حمد، سوره های انشراح، اخلاص، فلق،ناس، خوانده شود. و سپس نماز را سلام دهد و پس از نماز 30 مرتبه لا اله الا الله و 30 مرتبه صلوات بفرستد🌿
#ثواب_نماز🎁
⬅️ هرکس این نماز را بخواند، گناهان گذشته اش آمرزیده میشود، مانند روزی که از مادر متولد شده است.✨
#منبع:اقبال الاعمال ص121📚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کتیبه جدید حرم عشق❤️
#اللهم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ🌙
┄┅┅┄┅<❤️>┅┄┅┅┄
⇶ @Banoyi_dameshgh
┄┅┅┄┅<☝️🏻>┅┄┅┅┄
وصیتنامهاش دو خط هم نمیشد، نوشته بود
وَلَا تَكُونُواْ كَٱلَّذِينَ نَسُواْ ٱللَّهَ فَأَنسَىٰهُمۡ أَنفُسَهُمۡۚ
مانند کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند
و خدا هم خودِ آنان را از یادشان بُرد!
#شهید_علیبلورچی
#حیدریون