•
.
سرصبحبردننـٰام #حسین[؏] بنِعلـے
میچسبد…!
السَلآمُعلیكیـٰا اَبـا عَبْدِاللهـ وَعلیالارواحِ التےحلٺبفنـٰائِكَعلیكِمِنیسلآماللهـ اَبدا مـٰابقـیتُوَبقےاللیلوَالنَھـٰاروَلاجَعلہُاللھآخِر الْعَھدِمنـے لِزِیـٰارَتِکُـم…!
السَلامُعَلـےالحُسَینوَعَلیٰعلـےبنِ الحُسَین وَعَلیٰ اَولآدِالحُسَینِوَعَلےاصحـٰابِالحسین؏ . .
هرصبحسـلامبھآقـٰا🖐🏼🍃'!
•السلامعلیکیابقیہاللھفےارضھ؛°السلامعلیکیاحجةاللھفےارضھ؛
•السلامعلیکیاالحجةاللھالثانےعشر؛
°السلامعلیکیانوراللھفےالظلماتالارض؛•السلامعلیکیامولاییاصاحبالزمان؛
°السلامعلیکیافارسالحجاز؛
•السلامعلیکیاخلیفہالرحمنویا
°شریڪالقرآنویاامامالانسوالجان
#صبحتبخیر آقایِمن .
-> @Banoyi_dameshgh
«بھناممادَࢪ🌿»
•.
بامھࢪحضࢪتفاطمہ؎زهࢪاۜڪہبزࢪگشو؎...
آبࢪا ڪہبایادحسینشبنوشے ونذࢪ علے اڪبࢪاوشده باشے..یڪجامیان ڪوچہ؎بنےهاشم،یڪجازمینِڪࢪبلا
وحالا اینجا،حوالے عصࢪ غیبتوغࢪبت وگࢪیہبࢪ علے(؏)
آنانڪہڪینہعلےبࢪدلداشتند،هࢪوَلہ ڪنانبہسمت
ایمانوقلبےآڪندهازمھࢪعلے ࢪفتندوداغ ࢪوضہها؎
ندیدهࢪا،مصوَّࢪبࢪپیڪࢪ خادمالحُسین(؏)شھید محمدحسینحدادیانبࢪدلهایماننشاندند...
#حرفقشنگ🌸🌿
استاد پناهیان میگفت نذر ڪنید وقتۍ
تشنتون شد خواستید یه لیوان🥛 بخورید نصف استڪان☕️ بخورید نذارید تشنگیتون برطرف شہ نذارید امام حسین فراموش شہ:)💔-!
#خوشبہحالمنعشقمشدحسین-
< @Banoyi_dameshgh >
سلام دوستان عزیز🌹
قرار بود روزانه ۱۰ صلوات به نیت ظهور اقامون امام زمان بفرستیم❤️
#بسم_الله
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
#حیدࢪیوݩ
•°•°•
عاشق"خدا" شدن سخت نيسٺ،
مقدمہۍآندشواراسٺ.
مقدمہۍعشقبھخدا،
دلبريدنازدنياوديگراناست.
مقدمہۍعشقبھ خدا،
گذشتنازخودوسپردناموربھ اوست.
#استادپناهیان🌿
#بهخودمونبیایم🌸
+دلبسپاریمبھش:)♥️.
─═हई{🌹}ईह═─
@Banoyi_dameshgh
─═हई{🌹}ईह═─
#حیدࢪیوݩ
~حیدࢪیون🍃
❤️بـسـم الـرب عـشـق❤️ 💓تـاریـکی شـب💓 #part14 بعدش چشمام خسته شده بودن دوست داشت
♡﷽♡
💓تاریکے شب💓
#part15
-عمه:باشه مادر ساعت ۳ برین تا ساعت ۵وقت دارید بر گردید .
+چشم عمه جون
ساره رفت پایین و عمه ام رفت آشپزخونه برای شام تهیه ببینه ،منم رفتم سراغ گوشیم و یه زنگ به مامان خانم زدم دیدم جواب داد با صدای خواب آلود گفت:جانم مادر
+اه سلام مامان جون خواب بودید
-مامان:آره عزیزم دیشب شب کار بودم خسته ام کاری داری مادر
+نه فقط میخواستم بگم ساعت چند میاین .
-مامان:نمیدونم مادر بزار به بابات بگم ساعت ۸بازم معلوم نیست .
+باشه خداحافظ خوب بخوابید .خداحافظ
بعد ساره اومد بالا و صورتشو سمت من کردو با چشم و ابرو بهم فهموند آماده شو .
منم رفتم روسری گلگلی خوشگلمو که با کوله ام ست بود پوشیدم پیراهن بلندم و پوشیدم و چادر جده ی خوشگلمو سر کردم و اومدم بیرون ساره ام آماده شد و زنگ زد آژانس یه نیم ساعتی تا گلزار شهدا راه بود چون ترافیک بود رسیدیمو اولش رفتیم سراغ شهدای گمنام روی قبر یکیشون که ۱۸ ساله بود نشستیم و منم توی دلی روی مزارش دستامو گذاشتم و زیارت عاشورا خوندم ساره ام توی دلش یه چیز هایی میگفت و گریه میکرد .بعد سرمو بلند کردم که به ساره بگم بریم مغازه فرهنگی که یه چهره آشنا از پشت ساره رو دیدم روشو کرد این سمتی دیدم وای نه مصطفی.
-------------------------
اززبان مصطفے:)
داشتم برای خودم قدم میزدم که رضا از سمت سرویس بهم پیوست چه حالو هوای خوبی امروز اومدیم اینجا که فردا شب راهی کربلای ایران شیم چه حس غریبی رضاام که مثلا داشت با صدای مزخرفش مداحی میخوند رفتیم سرمزار شهید کشوری قطعه ۲۴ که از کوچیکی خیلی به این قطعه علاقه داشتم . یه مشت به پشت رضا زدم به معنی اسنکه خفه شو ،اونم ساکت شدو فاتحه خوندیم و یه احترام سربازی به شهید کشوری زدم و اومدم که برم دیدم رضا داره ادامو در میاره رفت که دوتا پاشو بهم جفت کنه پاهاش از هم رد میشه و بهم گیر میکنه با کله میوفته رو مزار شهید منم قهقه رنان بهش با انگشت اشاره ام نشون میدم اونم از حرص اومد سمتمو یه پس گردنی بهم زد منم اصلا نمیتونستم جلوی خنده ام و بگیرم فقط روی پاهام میزدم و نگاهش میکردم اونم با دستش تهدید میکرد .
-رضا:دارم برات حاج مصطفی ،صبر کن مسخره کردن تاوان داره آره حاجی جان صبر کن.
منم دیگه خنده ام و کنترل کردمو رومو کردم سمتش
+شرمنده تم به خدا،باور کن رضا دست خودم نبود خیلی باحال بود .
-رضا:اشکال نداره حاجی روزی امتحان میشی
+خوبه حالا حرف های خودمو به خودم پس نده.....
-رضا:حاجی حالا بیا بریم سرمزار شهدای گمنام •••••••
🌹🌹🌸🌸🌹🌹🌸🌸🌹🌹
🌸🌸🌹🌹🌸🌸🌹🌹
🌹🌹🌸🌸🌹🌹
🌸🌸🌹🌹
🌹🌹
اولین اثر از👇
به قلم:#بانوی_دمشق(علیجانپور)
❌کپی به هر نحو موجب پیگرد قانونی است❌
༻﷽༺
•| #شهـღـیدانهـ⚘|•
#حـآجحــسیݩیــڪتا:
••تـوصیـہمیڪنم....
جــوانهااگــرمۍخواهند
ازدستشــیطانراحــتشـوند،
+ #عــشقبـہشـهادت⚘
رادروجــود
خودزنــدهنـــگہدارنـد..! :)
#بــقولشهــیدحاجامـینۍ↓
خدایابســیارعــاشقمڪن :)🌱♥️
@Banoyi_dameshgh