﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
🔅السَّلامُ عَلیکَ یا خَلیفةَ اللّه وَ ناصِرحقّه
🌱سلام بر تو ای نماینده پروردگار بر روی زمین که آینه وجودت نمایانگر اوست.
🌱سلام بر تو ای مولایی که حق خدا به دست تو احیا خواهد شد و همه خلایق را زیر پرچم توحید جمع خواهی کرد...
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
📎#بصائر
با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇
╔═.🍃.═══════╗
🆔@Basaerr313
╚═══════.🍃.═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟡حدیث روز
امام صادق علیهالسلام فرمودند:
اگر مردم می دانستند زیارت امام حسین سلاماللهعلیه چه ارزشی دارد، از شدت شوق و علاقه میمردند و حسرت رسیدن به آن پاداشها، جسم و روح آنها را پاره پاره می کرد....
📚 بحارالانوار، جلد ۱۰۱، صفحه ۱۸
📎#بصائر
با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇
╔═.🍃.═══════╗
🆔@Basaerr313
╚═══════.🍃.═╝
باران رحمت 01.mp3
7.96M
#باران_رحمت ۱
خــ✨ــدا فقط یه اسم داره که با الله برابری میکنه!
یعنی عظمت و قدرت این اسم خداوند
با الله که مجموع تمام اسماء خداست،
برابره...
راستی... رحمان یعنی چی؟
📎#بصائر
با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇
╔═.🍃.═══════╗
🆔@Basaerr313
╚═══════.🍃.═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠بیانات امام خامنه ای
🎥 #کلیپ_ویژه
✊سیزده آبان،انقلاب دوم
🔸حرکت دانشجویان برای تسخیر سفارت(آمریکا) واکنش به این همه خباثت بود...
📎 سیزده آبان
📎#بصائر
با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇
╔═.🍃.═══════╗
🆔@Basaerr313
╚═══════.🍃.═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥کلیپ فوق العاده از استاد شجاعی 👌
💥به غیر از شهادت اصلاً اصلاً فکر نکنید مانند کودکان غزه باشید که حتی بازی آنها هم شهادت بازی است .
💥باید مانند اهل بیت علیهم السلام شهید شویم ☺️
#قهرمانان_وطن
#لبیک_یا_خامنه_ای
#خانواده_دینی
📎#بصائر
با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇
╔═.🍃.═══════╗
🆔@Basaerr313
╚═══════.🍃.═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️ نگاه سخیف جامعه به نقشِ #مادر
#خانواده_دینی
📎#بصائر
با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇
╔═.🍃.═══════╗
🆔@Basaerr313
╚═══════.🍃.═╝
35.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
▪️اولین قانون لاتی
قشنگ ترین داستان کوچه و بازاری که
احساسات نوستالژیک و عرفانی تون
رو زنده میکنه ☺️
حتما پست رو برای دیگران هم ارسال کنید
#کامران_صاحبی
#خانواده_دینی
📎#بصائر
با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇
╔═.🍃.═══════╗
🆔@Basaerr313
╚═══════.🍃.═╝
✍اثر جدید کمال شرف [کاریکاتوریست مطرح یمنی] با موضوع حمله به بیمارستانها توسط رژیم کودککش اسرائیل...
#طوفان_الاقصى #فلسطين
#کاریکاتور
📎#بصائر
با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇
╔═.🍃.═══════╗
🆔@Basaerr313
╚═══════.🍃.═╝
♦️«نیویورک تایمز»در تحلیل سخنان سید حسن نصرالله گفت: حزبالله همچنان متعهد به نابودی اسرائیل است و قابلیتهای نظامی دیگری نیز دارد که هنوز فاش نشده است.
#فلسطین
#طوفان_الاقصی
📎#بصائر
با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇
╔═.🍃.═══════╗
🆔@Basaerr313
╚═══════.🍃.═╝
💠اگر حسين بن علی(ع) امروز بود
میگفت اگر میخواهی برای من عزاداری كنی...
شعار امروز تو بايد فلسطين باشد...
شمر هزار و سيصد سال پيش مرد
👌👌شمر امروز را بشناس.
#فلسطین
#طوفان_الاقصی
#غزه
❇️شهید مرتضی مطهری
📎#بصائر
با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇
╔═.🍃.═══════╗
🆔@Basaerr313
╚═══════.🍃.═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مغازه شوهر فروشی😃😂😊
#خانواده_دینی
📎#بصائر
با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇
╔═.🍃.═══════╗
🆔@Basaerr313
╚═══════.🍃.═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹🚨🚨🚨🔹 مصطفی خوش چشم در آنتن زنده شبکه افق: پیام سخنان سید حسن نصرالله این بود که حماس حریف رژیم صهیونیستی است و حریف من آمریکاییهاست
#طوفان_الاقصی
📎#بصائر
با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇
╔═.🍃.═══════╗
🆔@Basaerr313
╚═══════.🍃.═╝
ـــــــــــــــــــــــ
تأکید امام عصر (عج) به #نماز اول وقت!!
از جمله توصیه ها و سفارشات مۆکد حضرت ولی عصر (عج) همانا اهتمام به خواندن #نماز در اول وقت آن است که در دیدارها و تشرفات افراد مختلف به محضر ایشان مورد تأکید قرار گرفته است.
از جمله حضرت (عج) فرمودند: "ملعون است ملعون است کسی که #نماز صبحش را تأخیر بیندازد تا زمانی که ستارگان محو شوند و ملعون است ملعون است کسی که نماز مغربش را تأخیر بیندازد تا زمانی که ستارگان آسمان پدیدار شوند.
📚منابع و مأخذ:
1-اصول کافی، شیخ کلینی (ره)
2-بحارالانوار، علامه مجلسی (ره) ج ۵٢و۵
📎#بصائر
با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇
╔═.🍃.═══════╗
🆔@Basaerr313
╚═══════.🍃.═╝
ـــــــــــــــــــــــ
27.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹🔹🔹سگ فرزندی🔹🔹🔹
تجمع سگ بازان در پارک تندرستی فردیس کرج،لطفا" این کلیپ را که در رابطه با خطرهای سگ گردانی برای صاحب سگ و 🔹بویژه مردم🔹 هست را ببینید .
عاجزانه استدعا دارم نشر دهید
نشر این کلیب حتما" وحتما"صدقه جاریه خواهد بود
التماس دعا باذکر شریف صلوات
#خانواده_دینی
📎#بصائر
با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇
╔═.🍃.═══════╗
🆔@Basaerr313
╚═══════.🍃.═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قلبش میزد ❤️
چشمش میدید👁️
و لبش میخندید🥀
لحظه ای آمد و.....
حال من ماندم و
( یک دنیا شیرین زبانی
که دیگر نه میبینم و نه میشنوم
من ماندم و یک دنیا حسرت ندیدن
لبخند فرزندی که نور خانه ام بود.)
📎#بصائر
با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇
╔═.🍃.═══════╗
🆔@Basaerr313
╚═══════.🍃.═╝
سید حسن نصرالله:
هر که امروز ساکت است، اگر انسان است، باید در انسانیت خود، اگر دین دارد در دینش و اگر شرافتی دارد، در شرفش تجدید نظر کند
قلبش میزد ❤️
چشمش میدید👁️
و لبش میخندید🥀
لحظه ای آمد و.....
حال من ،
📎#بصائر
با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇
╔═.🍃.═══════╗
🆔@Basaerr313
╚═══════.🍃.═╝
🔴افزایش شمار شهدای غزه به 9500 نفر
▪️ سخنگوی وزارت بهداشت غزه: شمار شهدای حملات دشمن اسرائیلی به غزه به 9500 نفر رسید.
▪️بیشاز 3900 کودک و 2059 زن در میان شهدا هستند.
📎#بصائر
با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇
╔═.🍃.═══════╗
🆔@Basaerr313
╚═══════.🍃.═╝
+چگونه آبروی اسرائیل را ببریم؟
-با شلوار گرمکن سه خطی آدیداس
بریم خط مقدم جنگ با مدعی چهارمین ارتش قدرتمند جهان 😂
📎#بصائر
با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇
╔═.🍃.═══════╗
🆔@Basaerr313
╚═══════.🍃.═╝
#رمان_جانم_میرود
#قسمت_صد_هجــدهم
ــ چه کاره اشی؟!
شهاب کارت شناسایی خودش را درآورد و نشان نگهبان داد. نگهبان سری تکان داد. شهاب، با محسن به سمت آسانسور رفتند. شهاب، دکمه طبقه ۸ را فشار داد؛ با پا به کف آسانسور ضربه می زد. محسن دستی بر شانه اش گذاشت.
ــ آروم باش...
شهاب سری تکان داد.
ــ آرومم! آرومم!
طبقه هشتم.
در آسانسور باز شد. شهاب به سمت در قهوه ای رنگ رفت و چند بار پشت سرهم زنگ را زد.
در باز شد و پسری از لای در سرش را بیرون آورد.
ــ چی میخوای؟! بلد نیستی مثل آدم زنگو بزنی؟! شهاب عصبی لگدی به در زد که پسره شوکه به عقب پرت شد. شهاب عصبی وارد خانه شد. خانه پر از دود بود. به دو پسر که روی مبل نشسته بودند، که گویا مست بودند نگاهی انداخت. مهران بی خبر از همه جا از اتاق بیرون آمد.
ــ اشکان کی بود، اینطوری زنگو می زد؟!
مهران، پشت سر شهاب ایستاد.
ــ مگه اینجا طویله است... سرتو انداختی اومدی تو!!
شهاب برگشت. مهران با دیدن شهاب کپ کرد.
ــ آره تویله است. اگه تویله نبود؛ تویه حیوون اینجا چیکار می کردی پس؟!
ومشتی که شهاب به صورت مهران زد، مهران را فرش زمین کرد.
شهاب، رو به محسن گفت.
ــ حواست به اینا باشه، فرار نکنن!
با عصبانیت به طرف مهران رفت و یقه اش را گرفت و از جا بلندش کرد.
ــ پس چرا حرف نمیزنی هان؟! الان که خوب بلبل زبونی می کردی...
و مشت دوم شهاب، سمت چپ صورت مهران را هدف گرفت.
ــ الان کارت به جایی میرسه... زنم رو میکشی تو بیابون و میترسونینش؟!
ــ بخدا نازنین گفت.
مشت محکمی که شهاب به صورتش زد، توان ایستادن را از او گرفت.
شهاب، کنار مهران روی زمین زانو زد و با صدای عصبی عربده زد:
ــ غلط کرده! تو هرکی یه چیز بهت میگه میری انجام میدی؟! هان؟!
روی شکمش نشست و یقه اش را گرفت. کمی بلندش کرد.
ــ که زنم رو تو ساختمون گیر میاری؟! هان؟!
ومشتی، زیر چشمش نشاند.
ــ که هیچکی به دادش نمیرسه؟!
و مشت بعدی...
عربده زد:
ــ که براش برنامه داشتید...
شهاب دیوانه شده بود؟ نمی دانست، طوفانی که در وجودش به راه افتاده بود را، چگونه آرام کند.
بی مهابا، پشت سرهم، به صورت مهران مشت می زد. محسن به طرفش دوید و اورا از مهران جدا کرد.
شهاب ایستاد. با آستینش، دانه های عرقی که روی پیشانیش نشسته بود را پاک کرد. نگاهی به صورت غرق خون مهران انداخت.
ــ کسی که به ناموس من چشم داشته باشه و بخواد، حتی برای یه لحظه... اون رو بترسونه... نفسش رو میبرم! فهمیدی؟!
فریاد زد:
ــ نفسش رو میبرم...
و لگدی به پهلوی مهران زد.
محسن به طرفش آمد.
ــ بیا اینور شهاب کشتیش...
ــ کاشکی بزاری بکشمش!
محسن به مهرانی که با صورت خونی پهلویش را گرفته بود وآرام ناله می کرد، نگاهی انداخت. محسن اولین بار بود، شهاب را اینقدر عصبی می دید. به سمت شهاب رفت.
ــ بریم دیگه...
ـ یه لحظه صبر کن بچه های ستاد دارن میان اینارو جمع کنند!
محسن، نگاهی به میز که پر از شراب و بسته های پودر سفید رنگی بود، انداخت. حدس می زد که مواد مخدر باشد..
همسایه ها، به پارکینگ آمده بودند و به مهران و بقیه که دستبند به دست به طرف ماشین پلیس می رفتند، نگاه می کردند.
یکی از نیروهای پلیس به سمت شهاب آمد و احترام نظامی گذاشت.
ــ قربان کار ما تموم شد!
ــ خسته نباشید! کسی ازشون بازجویی نکنه، خودم صبح میام. سروان با هیچ وثیقه ای هم آزاد نشند...
ــ بله قربان!
تلفنش زنگ خورد. مریم بود.
ــ جانم؟!
ــ شهاب کجایی؟!
ــ چی شده؟!
ــ مهیا بیدار شده حالش خوب نیست... همش گریه میکنه و سراغ تورو میگیره...
ــ اومدم!
تماس را قطع کرد.
ــ محسن بریم خونه...
سوار ماشین شدند. شهاب نگاهی به اسلحه خودش انداخت، آن را برداشت.
خدا را شکر کرد، که همراه خوش نبرده بود. چون هیچ اطمینانی نبود که مهران را امشب نمیکشت.
چشمانش را بست و به صندلی تکیه داد
احساس می کرد، الان کمی آرام تر شده... اما، دلش هوای مهیا را کرده بود. با حرف های مریم نگران شده بود. فقط می خواست هر چه سریعتر به خانه برسد و مهیا را آرام کند.
با ایستادن ماشین؛ به طرف محسن برگشت.
ــ ممنونم که اومدی اگه نبودی، مطمئنم یه کاری دست خودم و اونا میدادم.
ــ در دیوانه بودن توشکی نیست اخوی...
لبخندی زد و ادامه داد.
ــ برو کنا زنت؛ الان خیلی بهت احتیاج داره.
شهاب، سری تکان داد و از ماشین پیاده شد.
آیفون را زد. مریم سریع در را باز کرد. مثل اینکه منتظر آمدنشان بود.
وارد خانه شد. مریم دم در ورودی ایستاده بود. شهاب با نگرانی به طرفش رفت.
ــ مهیا کجاست؟!
ــ خوابید!
ــ حالش چطوره؟!
ــ اصلا خوب نیست! خیلی سراغتو گرفت دید نیستی کلی گریه کرد. معلوم بود از چیزی ترسیده... مجبور شدم بهش یه آرامبخش بدم.
شهاب به سمت اتاق رفت.
مریم، به سمت محسن رفت.
* از.لاڪ.جیــغ.تـا.خــــدا *
* ادامه.دارد.... *