eitaa logo
◉✧بَــصیرَت‌؏َمار وار✧◉ 🇵🇸
218 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.7هزار ویدیو
67 فایل
حَسبُنَا اللَّهُ وَنِعمَ الوَكيلُ... خــ‌داوند‌براے ماکـافیست وچـه‌خــوب یار و پشتیبانی براےماست [آل‌عمران۱۷۳] <هُـوَ‌ا‌‌لــــرَزاق> تبادل : @Naghash111  برای‌یاری مهدےزهرا(؏ج) بصیرت؏مـار‌گونه واستقامت اشتــ‌روار لازمـ است.✌️🏻🇮🇷 کپی؟ حلالت🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
✿‍✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿‍ هـر شــ🌙ــب 🍃🍂داستــــان‌هـــای                    پنـــــدآمــــــوز🍃🍂 ┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄ امروز کارگر سالخورده‌ای را دیدم خسته و بریده از سختی کار به دیواری تکیه داده بود و نفس نفس می‌زد برایش یک بطری آب خنک بردم آرام گفتم: روزت مبارک پدر جان نگاهم کرد و خندید اما چه غمگین و تلخ می‌خندید به ترَک‌های روی پیشانی‌اش نگاه کردم و به چشمان نگران و رنج کشیده‌اش که به ماشین‌های در حال عبور خیره مانده بود به گمانم داشت لحظه برگشتنش به خانه راوتصور می‌کرد شاید هم داشت حساب می‌کرد که چقدر از این سخت‌تر باید کار کند تا قسط‌های جهیزیه دخترش تمام شوند دردی اضافه‌تر از قبل روی شانه‌هایم انداختم و مسیرم را ادامه دادم چشمانم را بستم و آرزو کردم کاش روزی برسد که آدم‌ها به اندازه تلاشی که می‌کنند خوشبخت باشند نه به اندازه سیاستی که دارند ‌✧✾════✾✰✾════✾✧ 『•🤍𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•』_ _ _ _ •⌈↝https://eitaa.com/Baserat_Amar_varrr
✿‍✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿‍ هـر شــ🌙ــب 🍃🍂داستــــان‌هـــای                    پنـــــدآمــــــوز🍃🍂 ┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄ دبيرستان كه بوديم يه دبير فيزیک و مكانیک داشتيم كه قدش خیلی كوتاه بود اما خیلی نجيب و مؤدب با حافظه خیلی خوب قبل اينكه بياد گچ و تابلو پاک كن رو میذاشتيم بالای تابلو كه قدش نرسه برشون داره، هر دفعه می‌گفت آقا من از شما خواهش كردم اينا رو اونجا نذارين اما باز میذارين! يه روز سر كلاسش يه مگس گرفتيم و نخ بستيم به پاش، تا برميگشت رو تابلو بنويسه مگس رو رها ميكرديم وز وز تو كلاس و تا برميگشت رو به ما نخش رو ميكشيديم بنده خدا ميموند اين صدا از كجاست آخر سر هم نفهميد و مگسه هم با نخ پاش از پنجره فرار كرد با وجود اين همه شیطونیای ما خیلی دوسمون داشت و باهامون كار میکرد كه بتونيم همه مسائل فیزیک مکانیک رو حل كنيم چند سال گذشت، انترن بودم تو اورژانس نشسته بودم كه ديدم اومد خیلی دلم براش تنگ شده بود سلام كردم و كلی تحویلش گرفتم كه ما مديون شمائیم و از اين حرف‌ها بعدم براش چائی آوردم و نشستيم به مرور خاطرات اون وقت‌ها كه يهو يه لبخند زد و گفت تو دانشگاه هم نخ می‌بندی پای مگس؟! خشكم زد عه مگه شما فهمديد كار من بود؟! چرا هیچی بهم نگفتيد؟! باز یه نگاه معلمی و از سر محبت بهم كرد و با لبخند گفت: حالا اون گچ و تابلو پاک کن كه می‌گفتم نذاريد اون بالا رو خیلی گوش میدادید؟! دعواتون می‌کردم از درس زده می‌شدید حيف استعدادتون بود درس نخونيد وقتی يه معلم ببينه دانش آموز بازیگوشش دكتر شده جبران همه خستگی‌ها و اذيت‌هاش ميشه كاش تنبيه می‌شدم اما اينطور شرمنده نمی‌شدم! اذیت‌های ما رو به روی ما نمی‌آورد نكنه از درس زده شیم اونوقت ما اون قد كوتاه رو می‌دیدیم اين روح بزرگ رو نه واقعاً معلمی شغل انبیاست نه برا تعلیم فیزیک و مكانیک واسه تعليم صبر و حلم و هزار خصلت ديگه كه فقط تو آموزش انبیاء ميشه پيدا كرد ✍از خاطرات دکتر سید محمد میرهاشمی جراح و متخصص چشم ✧✾════✾✰✾════✾✧ 『•🤍𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•』_ _ _ _ •⌈↝‌https://eitaa.com/Baserat_Amar_varrr
✿‍✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿‍ هـر شــ🌙ــب 🍃🍂داستــــان‌هـــای                    پنـــــدآمــــــوز🍃🍂 ┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄ امروز کارگر سالخورده‌ای را دیدم خسته و بریده از سختی کار به دیواری تکیه داده بود و نفس نفس می‌زد برایش یک بطری آب خنک بردم آرام گفتم: روزت مبارک پدر جان نگاهم کرد و خندید اما چه غمگین و تلخ می‌خندید به ترَک‌های روی پیشانی‌اش نگاه کردم و به چشمان نگران و رنج کشیده‌اش که به ماشین‌های در حال عبور خیره مانده بود به گمانم داشت لحظه برگشتنش به خانه راوتصور می‌کرد شاید هم داشت حساب می‌کرد که چقدر از این سخت‌تر باید کار کند تا قسط‌های جهیزیه دخترش تمام شوند دردی اضافه‌تر از قبل روی شانه‌هایم انداختم و مسیرم را ادامه دادم چشمانم را بستم و آرزو کردم کاش روزی برسد که آدم‌ها به اندازه تلاشی که می‌کنند خوشبخت باشند نه به اندازه سیاستی که دارند ‌✧✾════✾✰✾════✾✧ 『•🤍𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•』_ _ _ _ •⌈↝‌https://eitaa.com/Baserat_Amar_varrr
▪️تا چشم‏ ام حمیده، مادر امام کاظم علیه السلام، به ابوبصیر- که برای تسلیت گفتن به او به مناسبت وفات شوهر بزرگوارش امام صادق آمده بود- افتاد اشکهایش جاری شد. ابوبصیر نیز لختی گریست. همینکه گریه‏ ی ام حمیده ایستاد، به ابوبصیر گفت: «تو در ساعت احتضار امام حاضر نبودی، قضیه عجیبی اتفاق افتاد.». ▫️ابوبصیر پرسید: «چه قضیه‏ای؟» گفت: «لحظات آخر زندگی امام بود. امام دقایق آخر عمر خود را طی می‌کرد. پلکها روی هم افتاده بود. ناگهان امام پلکها را از روی هم برداشت و فرمود: «همین الآن جمیع افراد خویشاوندان مرا حاضر کنید.» مطلب عجیبی بود. ▪️در این وقت امام همچو دستوری داده بود. ما هم همت کردیم و همه را جمع کردیم. کسی از خویشان و نزدیکان امام باقی نماند که آنجا حاضر نشده باشد. _همه منتظر و آماده که امام در این لحظه حساس می‌خواهد چه بکند و چه بگوید. «امام همینکه همه را حاضر دید، جمعیت را مخاطب قرار داده فرمود: 《 شفاعت ما هرگز نصیب کسانی که نماز را سبک می‌شمارند نخواهد شد 》 📚 کتاب داستان راستان شهید مطهری به نقل از بحار الانوار ج ۱۱ ص ۱۰۵ 『•🤍𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•』_ _ _ _ •⌈↝‌https://eitaa.com/Baserat_Amar_varrr
8.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 این دوربین مخفی را حداقل یکبار در عمرتون باید ببینید 🔹 همه این کلیپ رو تا آخر ببینن، 🔹 دختــر دارا ببینن، 🔹 خواهر دارا ببینن، 🔹 غیرتیا ببینن، 🔹 ایرانیا ببینن ... 🔹 چقدرمدیون شهیدان 🔹 و خانواده های معظم شهیدان هستیم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دلتون شکست منم دعا کنید😭😭😭😭😭 『•🤍𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•』_ _ _ _ •⌈↝‌https://eitaa.com/Baserat_Amar_varrr
🔸 حلالیت طلبیدن برای غیبت و تهمت ⁉️ اگر کسی غیبت کرده یا به دیگری تهمت زده باشد، چگونه از گناه خود توبه کند؟ آیا باید رضایت او را جلب کند؟ ✅ باید با پشیمانی از گناه بزرگی که مرتکب شده است از خداوند، آمرزش بخواهد و تهمت را تکذیب کند و از کسی که غیبت او را کرده یا به او تهمت زده است، حلالیت بطلبد و اگر ممکن نیست یا مفسده دارد، برای او استغفار کند. 『•🤍𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•』_ _ _ _ •⌈↝‌https://eitaa.com/Baserat_Amar_varrr
6.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️ویژگی حیرت‌آور لذت‌ها در عالم برزخ 👌 بسیار شنیدنی 🎙حجت الاسلام عالی ⭕️ اینجا با خوردن یه آب تمام لذت هات براورده میشه🥺 ⭕️ اما تو این دنیا اگر گلی رو بو کنی فقط حس بویاییت لذت میبره😞 👌👌 『•🤍𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•』_ _ _ _ •⌈↝https://eitaa.com/Baserat_Amar_varrr
🏮ماجرای کسی که با یک صله رحم ۱۵ سال به عمرش اضافه شد!! در روایت داریم که کسی خدمت حضرت امام صادق (علیه السلام) رسید حضرت به او نگاهی کردند و لبخندی زدند، گفت آقا برای چه به من نگاه می کنید و می خندید؟ حضرت فرمودند: امروز چه کار نیکی انجام داده ای و به اینجا آمدی؟ گفت: کار خاصی نکردم. داشتم می آمدم پسر عمویم که با من خیلی دشمنی هم دارد و از من هم بدگویی می کرد را دیدم که خیلی مبتلا شده و زندگی اش سخت شده است؛ من قسمتی از هزینه سفرم را به او دادم. حضرت فرمودند: پانزده سال به عمرت اضافه شد! 🍀بعضی از اعمال مثل صله رحم عمر را زیاد می کند و قطع رحم عمر را به سرعت کوتاه میکند. ✍ استاد عابدینی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌ 『•🤍𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•』_ _ _ _ •⌈https://eitaa.com/Baserat_Amar_varrr