eitaa logo
◉✧بَــصیرَت‌؏َمار وار✧◉ 🇵🇸
222 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.7هزار ویدیو
67 فایل
حَسبُنَا اللَّهُ وَنِعمَ الوَكيلُ... خــ‌داوند‌براے ماکـافیست وچـه‌خــوب یار و پشتیبانی براےماست [آل‌عمران۱۷۳] <هُـوَ‌ا‌‌لــــرَزاق> تبادل : @Naghash111  برای‌یاری مهدےزهرا(؏ج) بصیرت؏مـار‌گونه واستقامت اشتــ‌روار لازمـ است.✌️🏻🇮🇷 کپی؟ حلالت🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
مـَن‌از‌جُـست‌وجـو‌ی‌زمیـن‌خَستـه‌ام کُجـای‌آسمـان‌بـبینَمَت . اَللّهُمَّ‌عَجِّل‌لِوَلیِّکَ‌الفَرَج
خدایا . . اگر تو بهترین‌ ربی و من‌ بدترین‌ بنده ، پس‌" اِرحَم‌عَبدَک‌َالضَعیف🥺❤️‍🩹" : )'!
https://abzarek.ir/service-p/msg/1764504 سلام‌ چطورین‌ چه خبر ؟ چه میکنید با درس ها؟😂 امروز پارت از رمانمون بزارم؟😍❤️‍🩹
هدایت شده از کات مدیا | Cut Media
پند آموز   عجیب‌ترین معلم دنیا بود، امتحاناتش عجیب تر... امتحاناتی که هر هفته می‌گرفت و هرکسی باید برگه‌ی خودش را  تصحیح می کرد، آن هم نه در کلاس، در خانه، دور از چشم همه. اولین باری که برگه‌ی امتحان خودم را تصحیح کردم سه غلط داشتم. نمی‌دانم ترس بود یا عذاب وجدان،  هر چه بود نگذاشت اشتباهاتم را نادیده بگیرم و به خودم بیست بدهم. فردای آن روز در کلاس وقتی همه‌ی بچه‌ها برگه‌هایشان را تحویل دادند فهمیدم همه بیست شده‌اند به جز من، به جز من که از خودم غلط گرفته بودم. من نمی‌خواستم اشتباهاتم را نادیده بگیرم و خودم را فریب بدهم. بعد از هر امتحان آنقدر تمرین می‌کردم تا در امتحان بعدی نمره‌ی بهتری بگیرم. مدت‌ها گذشت و نوبت امتحان اصلی رسید، امتحان که تمام شد، معلم برگه‌ها را جمع کرد و برخلاف همیشه در کیفش گذاشت. چهره‌ی هم‌کلاسی‌هایم دیدنی بود. آنها فکر می‌کردند این امتحان را هم مثل همه‌ی امتحانات دیگر خودشان تصحیح می کنند. اما این بار فرق داشت، این بار قرار بود حقیقت مشخص شود. فردای آن روز وقتی معلم نمره‌ها را خواند فقط من بیست شدم، چون برخلاف دیگران از خودم غلط می‌گرفتم؛ از اشتباهاتم چشم‌پوشی نمی‌کردم و خودم را فریب نمی‌دادم. زندگی پر از امتحان است، خیلی از ما انسانها آنقدر اشتباهاتمان را نادیده می‌گیریم تا خودمان را فریب بدهیم، تا خودمان را بالاتر از چیزی که هستیم نشان دهیم، اما یک روز برگه‌ی امتحانمان دست معلم می‌افتد، آن روز چهره‌مان دیدنی است. آن روز حقیقت مشخص می‌شود و نمره واقعی را می‌گیریم. راستی در امتحان زندگی از بیست چند شدیم؟
⁦☀️⁩.عاشورا .ترين.لحظه.ى.زندگى، لحظه اي هست که انسان رادر سرازيرى قبر ميگذارند. شخصى نزد امام صادق(ع) رفت و گفت من از ان لحظه بسيارميترسم، چه کنم؟ امام صادق(ع)فرمودند: را زياد بخوان. ‼ آن مرد گفت چگونه با خواندن زيارت عاشورا از خوف آن لحظه در امان باشم؟ امام صادق فرمود: مگر در پايان زیارت عاشورا نمى خوانيد اللهم ارزقنى شفاعة الحسين يوم الورود؟ یعنی خدايا شفاعت حسين(ع) را هنگام ورود به قبر روزى من کن. 📮 زيارت عاشورا بخوانيد تا امام حسين(ع) در آن لحظه به فريادتان برسد.