eitaa logo
بصیـــــــــرت
2.3هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2هزار ویدیو
69 فایل
﷽ با عرض ارادت به مقام بلندو بی بدیل شهدا وبا کسب اجازه ازولی امر مسلمین مقام معظم رهبری و آقا با توجه به فرمایش اخیر رهبر به افزایش بصیرت افزایی نام کانال به بصیرت تغییر یافت البته همچنان فرمایشات آقاو معرفی شهدا در برنامه های کانال در ارجعیت هستند🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
بصیـــــــــرت
💠بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن💠 #شهید_حسن_باقری 💐✍100 خاطره کوتاه از شهید قسمت:
💠بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن💠 💐✍100 خاطره کوتاه از شهید قسمت: 8 36- اصرار داشت. كه پيام راديويي بفرستيم.اعلاميه بريزيم ... توي عراقي ها اثر داشت. هر روز توي كرخه كور كلي عراقي تسليم مي شد. ـــــــــــــ💠💠ــــــــــــــــ 37- بعد ار عمليات ، يك سطل گرفته بود دستش و فشنگ هاي روي مين را جمع مي كرد. مي گفت «حيفه اينا روي زمين بمونه ، بايد عليه صاحباش به كار برد.» ـــــــــــــ💠💠ــــــــــــــ 38- افسر رده بالاي ارتش عراق بود. بيست روز پيش اسير شده بود. با هيچ كدام از فرماندها حرف نمي زد. وقتي حسن آمد، تمام اطلاعاتي را كه مي خواستيم دو ساعته گرفت. بچه هاي به شوخي مي گفتند « جادوش كردي ؟» فقط لبخند مي زد. مي گفت « به فطرتش برگشت. ــــــــــــ💠💠ـــــــــــــــــ 39- هي مي رفت و مي آمد . براي رفتن به خانه دو دل بود. يادش رفته بود نان بگيرد. بهش گفتم « سهميه ي امروز يه دونه نان و ماسته . همينو بردار و برو. » گفت «اينو دادن اين جا بخورم ، نمي دونم زنم مي تونه بخوره يا نه.» گفتم « اين سهم توست. مي توني دور بريزي ، يا بخوري.» يكي دو باري رفت وآمد . آخر هم نان و ماست را گذاشت و رفت. ــــــــــــ💠💠ــــــــــــ 40- خيلي فرز بند پوتينش را بست. نه شب بود. بايد مي رفت يكي از محور ها. گفتم « برادر حسن ! فرمانده يه محور، خودش مهر اعزام نيرو درست كرده. حرف من رو هم گوش نمي ده. چه كار كنم؟» گفت« الان مي ريم.» گفتم «تا دارخوين سي كيلومتر راهه. فردا بريم.» گفت « الان مي ريم.» - بيدارش كن. هنوز گيج خواب بود كه حسن با تندي بهش گفت «مصطفي ! چرا ادعاي استقلال مي كنيد؟ بايد زير نظر گلف باشيد. اون مهر رو بيار بينم.»مهر را كه گرفت، داد به من . خودش رفت اهواز. ادامه دارد ــــــــــــــــــ🕊🌷ـــــــــــــــــ http://eitaa.com/joinchat/935919616C80381eda88
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄ 🦋محمدحسین گاهے در ایام غیر از ماه رمضان هم روزه مےگرفت ... ♨ بهش گفتم : داداش جان ، مگه تو چقدر روزه قضا دارے؟ ایشون در جوابم گفت : این روزه‌ ها جریمه است نه قضا .!! 🕌 من وقتے نتونم واسه نماز جماعت برم مسجد ، فرداش خودم رو با روزه‌ گرفتن جریمه می کنم. 🌷 ــــــــــــــــ🕊🌷ــــــــــــــــــ http://eitaa.com/joinchat/935919616C80381eda88
بصیـــــــــرت
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠 #شکنجه_در_دیگ_آب_جوش #قسمت_پنجم 🌷چند دقیقه بعد با دست، صابون را نصف کرد و توی دهان عزیز
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠 🌷بچه ها کمک کردند، عزیز الله را درون پتو پیچیدند و بیرون بردند. بعد هم او را سریع به بیمارستان انتقال دادند. عزیز الله سه، چهار ماه در بیمارستان بود. همه از او بی خبر بودیم؛ حتی فکر می کردیم شهید شده است. بچه هایی که از بیمارستان بر می گشتند، می گفتند: «شهید شده» برای او مراسمی گرفته شد و یاد او در آسایشگاه مراسم برپا شد. 🌷هفته ها گذشت. تا اینکه یک روز در آسایشگاه باز شد. همه تعجب کردیم. یک نفر که خیلی رنجور بود و قد خمیده ای داشت، به داخل آسایشگاه انداخته شد.اول هیچ کس او را نشناخت؛ ولی بعد فهمیدیم او عزیز الله خودمان است! آری، او شهید نشده بود، بلکه حسابی شکسته شده و قوز درآورده بود. استخوان های بدنش قابل شمردن بود! نحیف و لاغر شده بود. کیسه ای سفید رنگ هم در پهلوی او گذاشته بودند که مدفوع و ادرارش از طریق آن تخلیه می شد. ... 💠💠💠💠💠💠💠💠💠 http://eitaa.com/joinchat/935919616C80381eda88
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔰 کریم اهل بیت (ع) 🔻 رهبر انقلاب، آن كسانى كه از لحاظ امكانات مالى يك برجستگى‌اى دارند بايستى يك اوجى از ايثار نشان بدهند، امام مجتبى عليه‌السّلام یک مرتبه نصف اموالش و يكبار تمام اموالش را بخشید. «خرج من جميع ماله» توى روايت آمده، همه چيز را بخشید. ۶۶/۱۱/۲۷ 💻 @Khamenei_ir
51.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ماجرای شنیدنی نجات یک اعدامی در لحظه آخر با وساطت خادمان امام رضا(ع) ـــــــــــــــ🕊🌷ــــــــــــــــ http://eitaa.com/joinchat/935919616C80381eda88
🔰 سپهبد سلیمانی: یک زلزله ۵ ریشتری در یک شب تهران را به هم میریزد؛ خب تصور کنید داعش وارد کشور ما می‌شد...۹۶/۱۰/۲۳ ـــــــــــــــ🕊🌷ـــــــــــــ http://eitaa.com/joinchat/935919616C80381eda88
بصیـــــــــرت
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 📙 #داستـــــان #خالڪوبی_تا_شهـادت #قسمت_هــشـتم ✍ می‌گفت می‌روم آلمان، اما از سوریه سر
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 📙 ✍وقتی رفت تمام جیب‌هایش را خالی می‌ڪند «مدافعان برای پول می‌روند» این تڪراری‌ترین جمله این روزهاست ڪه مجید را بارها آزار داده است. بارها آزاردیده است وقتی گفته‌اند ۷۰ میلیون توی حسابش ریخته‌اند و در گوش خانواده‌اش خوانده‌اند که مجید به خاطر پول می‌رود. پدر مجید می‌گویند: «آن‌قدر آشنا و غریبه به ما گفتند ڪه برای مجید پول ریخته‌اند ڪه این‌طور تلاش می‌ڪند. باورمان شده بود. یڪ روز سند مغازه را به مجید دادم. گفتم این سند را بگیر، اگر فروختی همه پولش برای خودت. هر کاری می‌خواهی بڪن. حتی اگر می‌خواهی سند خانه را هم می‌دهم. تو را به خدا به خاطر پول نرو. مجید خیلی عصبانی می‌شود و بارها پایش را به زمین می‌ڪوبد و فریاد می‌گوید: «به خدا اگر خود خدا هم بیاید و بگوید نرو من بازهم می‌روم. من خیلی به هم‌ریختم.» مجید تصمیمش را گرفته است. یڪ روز بی‌قید به تمام حرف‌هایی ڪه پشت سرش می‌زنند. ڪارت‌های بانکی‌اش را روی میز می‌گذارد و جیب‌هایش را خالی می‌ڪند. تا ثابت ڪند هیچ پولی در ڪار نیست و ثابت ڪند چیز دیگری است ڪه او را می‌ڪشاند. حالا تمام این رفتارها از پسر وابسته دیروز ڪه بدون مادرش حتی مدرسه نمی‌رفت خیلی عجیب است: «وقتی ڪارت‌هایش را گذاشت روی میز و رفت حدود ۵ میلیون تومان در حسابش بود. مجید داوطلبانه رفت و هیچ پولی نگرفت. حتی بعد از شهادتش هم خبری نشد. عید امسال با ۵ میلیونی ڪه در حسابش بود به‌عنوان عیدی از طرف مجید برای خواهرهایش طلا خریدم.» 👈شهید مجید قربانخانی 💐 ⏪ ... 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 http://eitaa.com/joinchat/935919616C80381eda88
02.mp3
2.61M
🔸 مِنْ اَينَ لِي الْخَيرُ يا رَبِّ، وَ لا يوُجَدُ اِلاّ مِنْ عِنْدِكَ... . تو‌مپندار‌که مجنون، سرِ‌خود‌مجنون‌گشت از‌سَمک‌تا به‌ سَماکش،‌کِشِش‌ِلیلا برد... ____🕊🌷______ http://eitaa.com/joinchat/935919616C80381eda88
📸 وصیتنامه نوشتن های دم آخری و هول هولکی ! یادش بخیر...♥️ مهدی که توی وصیتش نوشته بود صد تومن به بستنی فروشی سر "نادری" بدهکارم... یک بدهی صاف و ساده: ‼️فقط صدتا یک تومنی! 🌷🕊 🌻 ـــــــــــــــــ🕊🌷ــــــــــــــــــ http://eitaa.com/joinchat/935919616C80381eda88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ڪوچڪ بود وقتے ڪه رفت؛ سنش را مے گویم... ڪوچڪتر شد وقتے ڪه برگشت؛ قامتش را مے گویم...! ـــــــــــــــ🕊🌷ـــــــــــــــــــ @khamenei_shohada