eitaa logo
بصیـــــــــرت
2.3هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2هزار ویدیو
69 فایل
﷽ با عرض ارادت به مقام بلندو بی بدیل شهدا وبا کسب اجازه ازولی امر مسلمین مقام معظم رهبری و آقا با توجه به فرمایش اخیر رهبر به افزایش بصیرت افزایی نام کانال به بصیرت تغییر یافت البته همچنان فرمایشات آقاو معرفی شهدا در برنامه های کانال در ارجعیت هستند🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
بصیـــــــــرت
#شهید_علی_صیاد_شیرازی #سپهبد #سالروز_ولادت #کانال_خامنه_ای_شهدا @khamenei_shohada
گرافی نام کاملعلی صیاد شیرازی تاریخ تولد۲۳ خرداد ۱۳۲۳ محل تولددهستان کبودگنبد، شهرستان درگز، ایران تاریخ کشته‌شدن۲۱ فروردین ۱۳۷۸ (۵۴ سال) محل کشته‌شدنتهران، ایران نحوه کشته‌شدنترور توسط سازمان مجاهدین خلق محل دفن تهران، ایران 🌹🌹🌹 درجه ‌: سپهبد فرماندهی : فرماندهِ آتشبار گ ۳۱۷ توپخانه: ل ۸۱ زرهی کرمانشاه فرمانده: ِ عملیات غرب کشور عضویت در ستاد مرکزی سپاه پاسداران فرماندهِ نیروی زمینی ارتش ایران عضو شورای عالی دفاع ملی معاونت بازرسی ستاد کل نیروهای مسلح تأسیس قرارگاه حمزه سیدالشهداء جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح @khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
💠💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠💠 🌺 قسمت 4⃣3⃣ 🌺 شهرک المهدی ‌ 🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹 از شروع جنگ
💠💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠💠 🌺 قسمت 5⃣3⃣ 🌺 حلال مشکلات ‌ 🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹 از پيامبر(ص)ســؤال شــد: "کداميــک از مؤمنين ايماني کاملتــر دارند؟ " فرمودند: آنکه در راه خدا با جان و مال خود جهاد کند سردار محمد کوثري( فرمانده اسبق لشكر حضرت رسول"ص" )ضمن بيان خاطراتي از ابراهيم تعريف ميكرد: در روزهاي اول جنگ در سرپل ذهاب به ابراهيم گفتم؛ برادر هادي، حقوق شما آماده است هر وقت صلاح ميداني بيا و بگير. در جواب خيلي آهسته گفت: شما کي ميري تهران!؟ گفتم: آخر هفته. بعدگفت: سه تا آدرس رو مينويسم، تهران رفتي حقوقم رو در اين خونه ها بده! من هم اين کار را انجام دادم. بعدها فهميدم هر سه، از خانواده هاي مستحق و آبرودار بودند. ٭٭٭ از جبهه برميگشــتم. وقتي رسيدم ميدان خراسان ديگر هيچ پولي همراهم نبود. به سمت خانه در حرکت بودم. اما مشغول فكر؛ الان برسم خانه همسرم و بچه هايم از من پول ميخواهند. تازه اجاره خانه را چه كنم!؟ ســراغ کی بروم؟ به چه کسي رو بيندازم؟ خواستم بروم خانه برادرم، اما او هم وضع خوبي نداشت. سر چهارراه عارف ايستاده بودم. با خودم گفتم: فقط بايد خدا کمک کند. من اصلاً نميدانم چه كنم! در همين فكر بودم که يكدفعه ديدم ابراهيم ســوار بر موتور به ســمت من آمد. خيلي خوشحال شدم. تا من را ديد از موتور پياده شد، مرا در آغوش کشيد. چند دقيقه اي صحبت كرديم. وقتي ميخواســت برود اشــاره کرد: حقوق گرفتي؟! گفتم: نه، هنوز نگرفتم، ولي مهم نيست. دســت کرد توي جيب و يک دسته اســکناس درآورد. گفتم: به جون آقا ابرام نميگيرم، خودت احتياج داري. گفت: اين قرض الحسنه است. هر وقت حقوق گرفتي پس ميدي. بعد هم پول را داخل جيبم گذاشت و سوار شد و رفت. آن پول خيلي برکت داشت. خيلي از مشکلاتم را حل کرد. تا مدتي مشکلي از لحاظ مالي نداشتم. خيلي دعايــش کردم. آن روز خدا ابراهيم را رســاند. مثل هميشــه حلال مشكلات شده بود. 🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹 📚کتاب سلام بر ابراهیم، صفحه ۹۲ الی۹۳ 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 ادامه دارد...... @khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
💠💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠💠 🌺 قسمت 5⃣3⃣ 🌺 حلال مشکلات ‌ 🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹 از پيامبر(ص)
💠💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠💠 🌺 قسمت 6⃣3⃣ 🌺 گروه شهید اندرزگو(قسمت اول) ‌ 🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹 مدت كوتاهي از شــروع جنگ گذشــت. فرماندهي سپاه در غرب كشور جلســه اي برقرارنمود. قرار شــد نيروهاي داوطلب و بچه هاي سپاه در مناطق مختلف تقسيم شوند. لذا گروهي از بچه ها از ســرپل ذهاب به سومار، گروهي به سمت مهران و صالح آباد و گروهي به سمت بستان رفتند. طبق جلســه، حســين الله كرم كه از فرماندهان مناطق عملياتي بود به عنوان فرمانده سپاه گيلان غرب و نفت شهر انتخاب شد. او بــه همــراه چند گروهان از گردانهاي هشــتم و نهم ســپاه راهي منطقه گيال نغرب شد. ابراهيم كه از دوران زورخانه رفاقت ديرينه اي با حاج حسين داشت به همراه او راهي گيلان غرب شد و به عنوان معاونت عمليات سپاه منصوب شد. ٭٭٭ گيلان غرب شــهري در ميان كوهستانهاي مختلف است. در 50كيلومتري نفت شــهر و خــط مــرزي و در70 كيلومتري جنوب ســرپل ذهاب. عراق تا نزديكي اين شهر و بيشتر ارتفاعات آن راتصرف كرده بود. در اولين روزهاي جنگ نيروهاي لشــکر چهارم عــراق وارد گيلان غرب شــدند اما با مقاومت غيور مردان وشــيرزنان اين شــهر مجبور به فرار شدند. در جريان آن حمله يكي از زنان اين شهر با ضربات داس دو نظامي عراقي را به هلاكت رساند!! بعد از آن عده اي از مردم شــهر از آنجا رفتند. بقيه مردم روزها را به شــهر مي آمدند وشبها به سياه چادرها در جاده اسلام آباد ميرفتند. تيپ ذوالفقار ارتش هم در منطقه "بان سيران" دراطراف گيلان غرب مستقر شده بود. مدت كوتاهي از فعاليت سپاه گيلان غرب گذشت. در اين مدت كار بچه ها فقط پدافند در مقابل حمله هاي احتمالي دشمن بود و هيچ تحرك خاصي از نيروها ديده نميشد. جلســه اي برقرار شــد. نيروها پيشــنهاد كردند همانطور كه دكتر چمران جنگهــاي نامنظــم را در جنوب و اصغر وصالي جنگهــاي چريكي را در سرپل ذهاب انجام ميدهند. يك گروه چريكي نيز در گيلان غرب راه اندازي شود. كار راه اندازي گروه انجام شد. بعد هم مسئوليت عمليات گروه را به ابراهيم و جواد افراســيابي واگذار شد. به پيشــنهاد بچه ها قرار شد نام دكتر بهشتي را براي گروه انتخاب كنند. امــا در بازديدي كه شــخص آيت الله بهشــتي از منطقه داشــت با اين كار مخالفت كرد و گفت: چون شــما كار چريكي انجــام ميدهيد، نام گروه را شهيد اندرزگو بگذاريد. چرا كه او بنيانگذار حركتهاي چريكي و اسلامي بود. ابراهيم تصوير بزرگي از امام(ره) و آيت الله بهشــتي و مقام معظم رهبري را در مقر گروه نصب كرد. گروه فعاليت خود را آغاز نمود. نيروهــاي اين گروه چريكي نامنظم، ماننــد نام آن نامنظم بودند. همه گونه آدمي در آن حضور داشت! 🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹 📚کتاب سلام بر ابراهیم، صفحه ۹۴ الی۹۵ 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 ادامه دارد...... @khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
#سردار_سلیمانی رو به دوربین: #پیشنهاد👇👇👇 #کانال_خامنه_ای_شهدا @khamenei_shohada
رو به دوربین: امروز می‌خواهم پیشنهاد بی‌سابقه‌ای به مردم اسرائیل بدهم: عکسهای پهبادهای ما نشان می دهد شما از کمبود زمین‌های زراعی رنج می‌برید. ما حاضریم با یک تکنولوژی کاملا ایرانی ظرف چند ساعت تمام حیفا و تل‌آویو را برای شما شخم بزنیم. به ما اعتماد کنید. @khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
بسم رب الشهدا و الصدیقین #شهید_سیدرضا_حسینی_نوده #شهید_مدافع_حرم #کانال_خامنه_ای_شهدا @khamenei_s
بسم رب الشهدا و الصدیقین هجدهمین شهید مدافع حرم استان گلستان عصر دیروز در منطقه بوکمال سوریه به فیض شهادت نائل آمد   از  بسیجیان جهادی استان گلستان و از اهالی روستای نوده ملک ؛ دارای ۲ فرزند و متولد ۱۳۵۱ بود که به صورت داوطلبانه جهت دفاع از حرم آل الله به سوریه عازم شده بود، به فیض شهادت نائل آمد. @khamenei_shohada
4_646301975712891500.mp3
4.82M
•✦✧ @khamenei_shohada✧✦• 0⃣3⃣⇦قسمت سی ام #ماطرات اسارت معصومه آباد @khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
(#دفترچه_نیم_سوخته_یک_تکفیری–4) ص20: تمام بدنم درد میکنه... کف پاهام احساس سوزش دارم.. مجبورم بنویس
تکفیری-5 (قسمت آخر) ✍🏽 ص24: داره کم کم حالم بهتر میشه اما چندان نمیتونم سریع بدوم. در تمرینات خیلی نمیتونم خودمو مثل قبلا نشون بدم. مخصوصا از دیوار و گودال خاردار خیلی به زحمت رد میشم. فرمانده دسته مون بد نگام میکنه. دوست ندارم انتحاری بشم. چون شنیدم مجاهدین عملیاتی که نتونند خودشون را به تمرینات دشوار برسونند در انتحاری به کار گرفته میشوند.🔺 👈🏽 (صفحات مابین، دارای حروف و مطالب نامعلوم است که قابل خواندن نیست)🔻 ✍🏽 ص27: نتونسته بودم بن راشد را پیدا کنم... آدم عجیبیه... بعد ار اون شب، فقط یکبار دیده بودمش... از بس به کارش مشغوله، حتی غذا هم در زندان میخوره... امروز رفتم پیشش... زندانی در یک پاسگاه متروکه بود... زندانیاش داشتن با سر و بدن خون آلود پشت سرش نماز میخوندند!! ... البته معلوم بود که دارن بالاجبار این کار را میکنند و حتی بعضیاشون ناله میکردند... تا حالا چنین صحنه ای ندیده بودم... بعد از نماز عصر برای زندانیاش حرف زد... براشون از شیوه صحیح خوندن نماز صحبت کرد... بعدش رفتم پیشش... معانقه کردیم... گفتم: فرداشب عملیات داریم... گفت: صحبت میکنم که تو هم بتونی بری... گفتم: حتما این کارو بکن... ساعتی طول کشید تا تونست اجازه بگیره و من هم مثل همه مجاهدان دَم عملیات، به قرنطینه عملیاتی رفتم...🔺 ✍🏽 ص28: امشب نتونستیم نماز عشا را به جماعت بخونیم... داریم حرکت میکنیم... شیخ جبار المفرح برامون سخنرانی کرد... گفت پیامبر منتظرتون هست... گفت قرار نیست حتی بوی جهنم را بشنوید... گفت هرکس خونالودتر بهتر... گفت تا میتونید نشون بدید که نمیترسید و در برابر مرتدین مقاومت میکنید... نمیترسم اما حالت تهوع دارم... مثل روزای اولی که اومده بودم سوریه... صدای تپش قلبم را میشنوم... فقط با نوشتن آروم میشم...🔻 🔫 ص30: (نقاشی یک اسلحه کمری در این صفحه کشیده شده که آرم جبهه النصره وسطش نقاشی شده)🔺 ✍🏽 ص31: در گودال های یک متری نشستیم و منتظر دستوریم... ابوبکر سیف الدین از دور توجهش به یه چیزی جلب شده... میگه احتمالا بازم به کمین خوردیم اما نمیدونم چرا شلیک نمیکنند با اینکه دقیقا در دهان گرگ هستیم... پرسید: داری چی مینوسی؟ ... گفتم: دارم خودم را آروم میکنم... نمیدونم چرا همه اش یاد بن راشد میفتم... چهره اش مدام روبرومه... 🔻 ‼️ (این آخرین صفحه ای بود که قابل خواندن و ترجمه کردن بود و بقیه صفحات یا سفید هستند یا سوخته اند) 〰〰〰🌷🍃🌷〰〰〰 🌸یا فاطمـــة الزهرا سلام الله علیــــها(امُ الشــهداء)🌸 🇮🇷ڪانال خامنه ای شهدا🇮🇷 @khamenei_shohada
ڪاش هنـوز بچہ های تخریبــ بودند و از میان این همہ مین ضد معنــویت معبری بہ سوی سعادت بہ سوے خـــــدا برایمان مے گشودند ... @khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
《#دفترچه_نیم_سوخته_یک_ تکفیری_1》 ✅ سلام بر دوستان گلم دو شبه که حسابی ذهنم درگیر دفترچه ای هست که ی
دسترسی بهتر به اولین قسمت داستان دفترچه خاطرات یک تکفیری با کانال خودتون همراه باشید التماس دعا
شــهیدان هوایـے دگـر داشتند ز غیـرت دلـے شـعلہ ور داشتند شهیدان ڪہ دل را بہ دریـا زدند عجـب پشت پایے بہ دنیـا زدند 🌷 @khamenei_shohada
باز هم یک سفره دیگر ضیافت خدا جمع شد.. اما مهمان زرنگ رمضان، تو بودی! که ماه رمضانِ قبل، برات از گرفتی... و این رمضان، هم‌سفره شدی ⚘ @khamenei_shohada
نویسنده ی 🌷 شهیدی که دوست داشت گمنام بماند همچون مادرش زهرا(س) صاحب آثاری بسیار تاثیر گزار وزیبا همچون: عاشقانه ای برای تو 🌷 همه ی زندگی من🌷 فرار از جهنم🌷 نسل سوخته🌷 جنگ با دشمنان خدا🌷 سرزمین زیبای من🌷 شهید سید علی حسینی(بدون تو هرگز) 🌷 و داستان نا تمامِ  مردی در آینه🌷 در دفاع از حرم کریمه ی اهل بیت حضرت زینب سلام الله علیها به درجه ی رفیع شهادت نائل آمد و و از این دنیای فانی پرکشید و رفت ........ اهل مشهد بودند و بیست وهفت سال سن داشتند به وصیت خود شهید مزاری هم ندارد و خانواده ایشون هم اجازه قبر نمادین را ندادند چون خود شهید خواسته بود گمنام باشد هیچ عکسی هم از ایشون در دست نیست ایشون در تاریخ ۱۴/ ۵ / ۱۳۹۵همزمان با سالروز میلاد حضرت معصومه سلام الله علیها به شهادت رسیدند شاد ویادشون گرامی @khamenei_shohada
متنی بسیار زیبااز 🌷🌷🌷🌷👇👇👇👇 @khamenei_shohada
متن از شهید سید طاها ایمانی والعصر ان الانسان لفی خسر الا الذین امنو و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر و قسم به آن زمان، که موعد دیدار ما فرا برسد ... و چه کسی شرمسارتر از من در برابر توست؟ ... تو رحمان و رحیمی و من بنده گنهکاری که چشم به رحمت و غفرانت دارم ... که بر من ببخشای ای کریم ترین کریمان ... و ای بخشنده ترین بخشندگان ...  و قسم به آن زمان ... که من در حسرت دیدار تو هستم ... روزی که مرا از زندان نفسم برهانی ... و به حرمت بزرگی خودت، مرا بپذیری ... که این نفس خسران زده، جز امید رحمت تو چیزی ندارد ...  و مرا چنان ببر که نامی از من نماند ... و نه نشانی، که کسی بر فراز آن اشک بریزد ... که دلم می گیرد ... می گیرد از حقارتم ... و شرمنده می شوم در برابر عظمت کبریایی تو ... و عزیزان و محبوبانت ...  و می ترسم از روزی که وجود حقیرم گره بخورد به نام مقدست ... که وای از آن زمان ... که نام مرا با این همه شرم و تقصیر در کنار خوبان و برگزیده گانت ببرند ... و می ترسم از روزی که قطره شرمی باشم بر پیشانی روزگار ... که نبودم مگر اشک اندوه پسر فاطمه ...  مرا چنان ببر که نه نامی بماند نه نشانی ... شاید به حرمت بی نشانه ها در برابرت نشانی بیابم ... و این روح ناآرام با این کوله بار خالی، سکنی گیرد و آرامش پذیرد ... که خسته ام از این نفس سرکش و ناآرام باز هم پنج شنبه و یادی از اسیران خاک علی الخصوص شهدا😭😭 برای شادی روح این شهید عزیز @khamenei_shohada
🌺 ♥️بسم الله الرحمن الرحیم♥️ ✨ اللَّهُمَّ غَشّنی بالرّحْمَةِ وارْزُقْنی فیهِ التّوفیقِ والعِصْمَةِ وطَهّرْ قلْبی من غَیاهِبِ التُّهْمَةِ یا رحیماً بِعبادِهِ المؤمِنین. ✨خدایا! در این روز به به مهربانیت مرا بپوشان و توفیق و پاکی را روزی ام کن و از زشتیهای زبان و تهمت دلم را پاک نما، ای مهربان به بندگان مؤمن.
بصیـــــــــرت
💠💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠💠 🌺 قسمت 6⃣3⃣ 🌺 گروه شهید اندرزگو(قسمت اول) ‌ 🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹
💠💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠💠 🌺 قسمت 7⃣3⃣ 🌺 گروه شهید اندرزگو(قسمت دوم) ‌ 🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹 از نوجوان تا پيرمرد، از افراد بيســواد تا فارغ التحصيل دكتري، از بچه هاي بسيار متدين و اهل نماز شب، تا كساني كه در همان گروه نماز را فرا گرفتند. از بچه هــاي حوزه رفتــه تا كمونيســت هاي توبه كرده و... بــه اين ترتيب همه گونه نيرو در جوي بسيار صميمي و دوست داشتني دور هم جمع شدند. افــراد اين گروه تقريباً چهل نفره، در يك چيز با هم مشــترك بودند و آن شجاعت و روحيه بالای آنها بود. ابراهيم كه عملاً مسئوليت گروه را برعهده داشــت هميشه ميگفت: ما فرمانده نداريم و از طريق محبت و دوستي خيلي خوب گروه را رهبري ميكرد. سيستم اداره گروه به صورتي بود كه همه كارها خودجوش انجام ميشد و تقريباً كسي به ديگري امر و نهي نميكرد. بيشتر كارها با همفكري پيش ميرفت و بيشتر از همه جواد افراسيابي و رضا گوديني همراهان هميشگي ابراهيم بودند. ٭٭٭ يكي از برنامه هاي روزانه گروه، كمك به مردم محلي وحل مشكلات آنها بود. بسياري از نيروهاي محلي گيلان غرب نيز از اين طريق به گروه جذب شدند. فعاليت گروه اندرزگو، بيشتر تشكيل تيمهاي شناسايي و عملياتي بود. عبــور از ارتفاعــات و تهيه نقشــه هاي دقيق و صحيح از منطقه دشــمن، از ديگركارها بود. روش ابراهيم در شناسايي ها بسيار عجيب بود. نيمه هاي شب به همراه افراد از ارتفاعات عبور ميكردند. آنها پشــت نيروهاي دشمن قرار ميگرفتند و از محل استقرار و تجهيزات دشمن اطلاعات بســيار دقيقي را به دســت مي آوردند. ميگفت: اگر چنين كاري انجام نگيرد معلوم نيست در عملياتها موفق شويم. پس بايد شناسائي ما دقيق و صحيح باشد. ابراهيم روش خود را به ديگر نيروها نيزآموزش ميداد و ميگفت: در مسئله شناسايي، نيرو بايد شجاعت داشته باشد. اگر ترس در وجود كسي بود نميتواند نيروي موفقي باشد. بعد هم در مورد تيزبيني و دقت عمل نيروها صحبت ميکرد. بــراي همين بود كــه از ميان نيروهاي گروه، زبده تريــن و بهترين نيروهاي اطلاعات وشناسايي و حتي فرماندهاني شجاع تربيت يافتند. به قول فرمانده تيپ ۳۱۳ حرّ كه مسئوليت اطلاعات و عمليات را در قرارگاه نجف به عهده داشــت: ابراهيم با روشهاي خود بنيانگذار اين تيپ بود، هر چند كه قبل از تشكيل آن به شهادت رسيد. گروه چريكي شهيد اندرزگو در دوران فعاليت يك ساله خود شاهد پنجاه و دو عمليات كوچك و بزرگ توسط همان نيروهاي نامنظم بود. آنها لشكر چهارم ارتش عراق را در منطقه غرب به ستوه آوردند و تلفات سنگيني را به آنان تحميل كردند. در اين گروه كوچك، انســانهاي بزرگي تربيت شــدند كــه دوران دفاع مقدس ما مديون رشادت هاي آنهاست. آنهــا از خرمن وجودي ابراهيم خوشــه ها چيدند و بــه همراهی او افتخار ميكردند: شــهيد رضا چراغي فرمانده شجاع لشكر 27 حضرت رسول(ص)، شــهيد رضا دستواره قائم مقام لشکر، شهيد حسن زماني مسئول محور لشکر، شهيد سيد ابوالفضل كاظمي فرمانده گردان ميثم، شهيد رضا گوديني فرمانده گردان حنين، شهيد محمدرضا علي اوسط معاون تيپ مسلم ابن عقيل، شهيد داريوش ريزه وندي فرمانده گردان مالك، شــهيدان ابراهيم حسامي و هاشم كلهر معاونين گردان مقداد، شهيدان جواد افراسيابي و علي خر ّمدل از مسئولين اطلاعات لشکر، و همچنين چندين فرمانده بزرگ دفاع مقدس كه هم اكنون نيز از افتخارات نظام اسلامي هستند. 🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹 📚کتاب سلام بر ابراهیم، صفحه ۹۶ الی۹۷ 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 ادامه دارد...... @khamenei_shohada
💠💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠💠 🌺 قسمت 8⃣3⃣ 🌺 شهادت اصغر وصالی ‌ 🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨ محرم ســال 1359 اتفــاق مهمــي رخ داد. اصغر وصالي و علــي قرباني با نيروهايشان از سرپل ذهاب به گيلان غرب آمدند. قرار شد بعد از شناسايي مواضع دشمن، از سمت شمال شهر، عملياتي آغاز شود. آن ايام روزهاي اول تشــكيل گروه اندرزگو بود. قسمتي از مواضع دشمن شناسايي شده بود. شــب عاشــورا همه بچه ها در مقر سپاه جمع شــدند. عزاداراي با شكوهي برگزار شد. مداحي ابراهيم در آن جلســه را بســياري از بچهها به ياد دارند. او با شور و حال عجيبي ميخواند و اصغر وصالي مياندار عزادارها بود. روز عاشــورا اصغر به همراه چند نفر از بچه ها براي شناســايي راهي منطقه "برآفتاب" شد. حوالي ظهر خبر رسيد آنها با نيروهاي كمين عراقي درگير شده اند. بچه ها خودشان را رساندند، نيروهاي دشمن هم سريع عقب رفتند اما... علي قرباني به شــهادت رسيد. به خاطر شدت جراحات، اميدي هم به زنده ماندن اصغر نبود. اصغر وصالي را سريع به عقب انتقال داديم ولي او هم به خيل شهدا پيوست. بعــد از شــهادت اصغر، ابراهيــم را ديدم كه با صداي بلنــد گريه ميكرد. ميگفت: هيچكس نميداند كه چه فرماندهاي را از دست داده ايم، انقلاب ما به امثال اصغر خيلي احتياج داشت. اصغر در حالي كه هنوز چهلم برادار شهيدش نشده بود توفيق شهادت را در ظهر عاشورا به دست آورد. ابراهيم براي تشييع به تهران آمد و اتومبيل پيكان اصغر را كه در گيلان غرب بــه جا مانده بود به تهــران آورد. در حالي كه به خاطر اصابت تركش، تقريباً هيچ جاي سالم در بدنه ماشين نبود! پس از تشييع پيكر شهيد وصالي سريع به منطقه بازگشتيم. ابراهيم ميگفت: اصغر چند شب قبل از شهادت، برادرش را در خواب ديد. برادرش گفته بود: اصغر، تو روز عاشورا در گيلان غرب شهيد خواهي شد. روز بعد بچه هاي گروه، براي اصغر مجلس ختم وعزاداري برپا كردند. بعد بچه ها به هم قول دادند كه تا آخرين قطره خون در جبهه بمانند و انتقام خون اصغر را بگيرند. جواد افراســيابي و چند نفر از بچه ها گفتند: مثل آدمهاي عزادار محاســن خودمان را كوتاه نميكنيم تا صدام را به سزاي اعمالش برسانيم. 🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨ 📚کتاب سلام بر ابراهیم، صفحه ۹۸ الی۹۹ 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 ادامه دارد.. @khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
#روز_شمار_دفاع_مقدس 🗓 ۲۳ خرداد • ولادت شهید علی صیاد شیرازی (۱۳۲۳ ه.ش) • ولادت شهید محمودرضا عن
🗓 ۲۴ خرداد • ولادت شهید محمدجواد تندگویان (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۲۹ ه.ش) • ولادت شهید مهدی عاشق الحسینی (استان خراسان رضوی، شهرستان مشهد) (۱۳۳۹ ه.ش) • نامه ۱۲۰ تن از نمایندگان مجلس برای بررسی طرح عدم کفایت سیاسی بنی صدر (۱۳۶۰ ه.ش) • ولادت اولین شهید مدافع حرم لشکر فاطمیون عظیم واعظی (۱۳۶۰ ه.ش) • شهادت شهید رحمت علی رحمتی (استان ایلام، بخش چوار ارکوازی) (۱۳۶۱ ه.ش) • اجرای عملیات قدس ۱ در منطقه هورالهویزه در شرق رودخانه دجله با رمز یا محمد رسول الله (ص) و الله‌اکبر (۱۳۶۴ ه.ش) • شهادت شهید محمدرضا زند بصیری (۱۳۶۵ ه.ش) • ولادت شهید رضا نظری (استان مرکزی، شهرستان اراک) (۱۳۶۸ ه.ش) • شهادت شهید حسن عشوری (استان گیلان، شهرستان رود‌سر) (۱۳۹۶ ه.ش) @khamenei_shohada
میرود و میبرد از ڪف دل ما... آنڪہ یڪماه صفا یافت از او محفل ما... عقده گشا بود گنهڪاران را واے اگر او رود و حل نشود ما... @khamenei_shohada
🌷 🌷 شهید برونسی از اینکه آنجا چه کاره است و چه مسئولیتی دارد، هیچ وقت چیزی نمی گفت، ولی از مسائل معنوی جبهه زیاد برام حرف می زد. 🌷 یک بار می گفت: «داشتیم مهمات بار می زدیم که بفرستیم منطقه. وسط کار، یک دفعه چشمم افتاد به یک خانم محجبه، با چادری مشکی. پا به پای ما کار می کرد و مهمات می گذاشت توی جعبه ها. 🌷تعجب کردم. تعجبم وقتی بیشتر شد که دیدم بچه های دیگر، اصلاً حواسشان به او نیست، انگار نمی دیدندش. رفتم جلو، سینه ای صاف کردم و خیلی با احتیاط گفتم: خانم! جایی که ما مردها هستیم، شما نباید زحمت بکشید. 🌷 رویش طرف من نبود. به تمام قد ایستاد و فرمود: مگر شما در راه برادر من زحمت نمی کشید؟ یاد امام حسین(ع) از خود بی خودم کرد. گریه ام گرفت. خانم فرمود: هرکس که یاور ما باشد، ما هم او را یاری می کنیم. 📚 كتاب ساکنان ملک اعظم، ج ٢، ص ٧٦ اللهم صلی علی محمد وآل محمدوعجل فرجهم @khamenei_shohada
گفتنـــــی نیست ولی بی ڪماڪان در مـــــن نفســـــے هست دلـــــے هست ولی جانـــــے نیست .. .. باز و @khamenei_shohada
قدر بشناسید مستان، این آخرین پیمانه را میکند تعطیل فردا ساقى این میخانه را گو به مهمانان که، مهمانی به پایانش رسید خورده یا ناخورده باید ترک کرد، این خانه را التماس دعا🙏 @khamenei_shohada