#شهید_سید_حسین_حسینی
از دلیرمردان دیار افغانستان است که برای دفاع از حرم حضرت زینب کبری(س) در قالب اولین گروه 22 نفره مدافعان حرم، فاطمیون عازم مناطق جنگی سوریه می شود و بعد از مقاومت های جانانه به آرزویش، #شهادت در راه حق می رسد
#روحمان_بایادشان_شاد
#سالروز_شهادت
╭─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╮
@khamenei_shohada
╰─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╯
بصیـــــــــرت
#شهید_سید_حسین_حسینی از دلیرمردان دیار افغانستان است که برای دفاع از حرم حضرت زینب کبری(س) در قالب
راوی یکی از همرزمان #شهید 🌹
من و شهید حسینی جزو گروه فاطمیون دورۀ اول بودیم.🕊🌹
هم رابطۀ فامیلی داشتیم و هم همسنگر بودیم. رفاقت ما و ایشان از افغانستان شروع شد. در آنجا هم من با ایشان در یک سنگر با طالبان میجنگیدم. جنگ با طالبان مدتها بود که تمام شده بود.🌼 وقتی جریان فاطمیون راه افتاد، رفتیم سراغ آقای حسینی و گفتیم: بحث سوریه است و دفاع از حرم حضرت زینب(س)، گفتیم: هستید یا نیستید؟ وی بدون این که بخواهد فکر کند، گفت: هستیم. چرا نیستیم؟! ما از اول بودیم، حالا هم هستیم. برای این کارها اصلاً فکر نمیکرد. میگفت: چرا نباشیم؟ شهید حسینی جزو هستۀ اولیه و گروه اول بود، جزو همان ۲۲ نفر.😎
وقتی به سوریه رسیدیم، گفت: بهخاطر دفاع از حرمین شریفین، حرم حضرت زینب و حضرت رقیه(س) آمدهایم، چه بکشیم و چه کشته بشویم، برندهایم، اصلاً شکست برای ما معنا ندارد؛ پس جای غصهخوردن نیست. شهید حسینی به مسائل سوریه کاملاً آگاه بود و این جنگ را جنگی اعتقادی و جنگ در راه عقیده میدانست. وقتی برای ما صحبت میکرد، دقیقاً توضیح میداد که این جریان از کجا آب میخورد و پشت پردۀ تکفیریها چیست. شهید حسینی آدم روشنبینی بود. او خصوصیتی بارز داشت: دستهای پنهان را میدید! همیشه خنده روی لبش بود، یک روز یک رزمنده از خط آمد و ناراحت بود. همین که رسید، رو کرد به آقای حسینی و گفت: بچهها توی خط دارند میجنگند و شما اینجا دارید میخورید و میخوابید؟! شهید حسینی معاون شهید ابوحامد بود. آن رزمنده این حرفها را به ایشان میزد. شهید حسینی لبخندی زد و گفت: حالا بیا بنشین اینجا و تعریف کن چی شده. او را روی صندلی نشاند و به حرفهایش گوش داد. مدتی گذشت و آن رزمنده آرام شد. وقتی میخواست برود، از حرفهایی که به شهید حسینی زده بود، شرمنده بود...🕊🌹
#نشر_بمناسبت_سالروز_شهادت
#شهید_سید_حسین_حسینی