eitaa logo
بصیـــــــــرت
2.3هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2هزار ویدیو
69 فایل
﷽ با عرض ارادت به مقام بلندو بی بدیل شهدا وبا کسب اجازه ازولی امر مسلمین مقام معظم رهبری و آقا با توجه به فرمایش اخیر رهبر به افزایش بصیرت افزایی نام کانال به بصیرت تغییر یافت البته همچنان فرمایشات آقاو معرفی شهدا در برنامه های کانال در ارجعیت هستند🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 سلامتی راننده 🔹▫️صدا به صدا نمی‌رسید. همه رفتن و پیوستن به برادران مستقر در خط بودند. راه طولانی، تعداد نیروها زیاد و هوا بسیار بود. 🔸▫️راننده خوش انصاف هم در کمال آینه را میزان کرده و به سر و وضعش می‌رسید. 🔹▫️بچه‌ها پشت سر هم می‌فرستادند، برای سلامتی امام، بعضی مسئولین و فرمانده لشگر و ... اما باز هم ماشین راه نیفتاد. 🔸▫️بالاخره سر و صدای بعضی درآمد: «چرا معطلی برادر؟ لابد می‌خواهی. اینکه خجالت نداره. چیزی که زیاد است صلوات.» 🔹▫️سپس رو به جمع ادامه داد: «برای سلامتی بنده! گیر نکردن دنده، کمتر شدن خنده یک صلوات راننده پسند! بفرستید.» @khamenei_shohada
😊 🔸⇐شهید احمد یکی از دانشجوهای اعزامی دانشکده فنی در گردان ما بود كه در منطقه به شهادت رسيد. سال شصت و شش با یك تیم شش نفره راهی شهرشان در مرند شدیم . 🔹⇐زمستان بود☃. به خانواده شان اطلاع داده بودیم. از وضعیت خانوادگی انها اطلاع دقیقی نداشتیم. قبل از رسیدیم و مورد استقبال خانواده قرار گرفتیم. سفره ناهار را پهن کردند؛ در سفره آش محلی گذاشتند و نان بربری. 🔸⇐آدم ملاحظه نگری بوده و هستم. بچه ها با نگاه به هم یه سوال تو چشماشون موج میزد! آیا این ناهار است ؟ پاسخ را با اشاره به آنان دادم . بله ! این ناهاره ! خانواده ندارند ؛ اصلا به رو نیارید📛 ! سیر بخورید! یکی دو تا از دوستان گفتند شاید ناهار نباشه ! فقط مقدمات ناهار باشه! 🔹⇐یه چشم غره برای آنها از ناحیه من کافی بود که بنا را بر ناهار بگذارند. سیر سیر خوردیم تا خانواده خوشحال بشوند . سفره را جمع کردند. نیم ساعت بعد یه پهن کردند . انواع و اقسام غذاهای محلی از انواع کباب گرفته تا خورشت جلویمان ردیف شد. 🔸⇐همگی با شکم سیر فقط به من نگاه می کردند حالا چه کنیم؟؟؟ بنا به سفارش تو تا خرخره آش من هم با یه جمله گفتم : من که با آداب و رسوم آنان آشنا نبودم. حالا یه مزمزه کنید 😁 @khamenei_shohada
********** 🌷 💠 شمر و شلمچه!! 🔸 از آن درشت های بمی بود که گلوله های فرانسوی صد بمب هم به او کار نمی کرد. مثل برق بلا 🔹شنیدن و دیدن این که شده، مثل این بود که بگویند، آتش، آتش گرفته یا تیر، تیر خورده. مگر کسی می کرد که او از پا درآمده باشد. 🔸هرکس می دید، می گفت: «شما دیگر چرا؟»، «آدم قحطی بود؟»، «حیف تیر، حیف ترکش» کنایه از این که تیر و ترکش نصیب کسانی می شود که حسابشان پاک باشد. 🔹واقعاً داشتند که افراد خلاف، چیزیشان نمی شود. یکی از بچه ها که همراهش آمده بود، گفت: « این حرف ها نیست، هم که بیاید، تیر می خورد، چه برسد به این!؟» بلند شد که با دنبالش کند، که بچه ها جلویش را گرفتند. 😁 .ــــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــــ @khamenei_shohada