4_646301975712891498.mp3
4.8M
•✦✧ @khamenei_shohada✧✦•
8⃣2⃣⇦قسمت بیست وهشتم
#من_زنده_ام
خاطرات اسارت معصومه آباد
@khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
《#دفترچه_نیم_سوخته_یک_تکفیری_2》 👈ص7: کلاس عملیات، خیلی سخته... فکر نکنم به این زودی بتونم سر کسی را
《دفترچه نیم سوخته یک تکفیری_3》
ص13: ده روز هست که سردرد دارم... موج انفجار اون شب به حدی شدید بود که حتی گاهی از گوشام خون میاد... قدرت شنواییم کمتر شده... وقتی به ابو مجد طبیب مراجعه کردم قرصی بهم داد که حسابی آرومم میکنه... ابو مجد اصالتا اهل بحرین هست و در انگلستان درس خونده... زمزمه هایی وجود داره که احتمالا چند شب دیگه با تیپ دوم الحوث چچنی ها بریم عملیات...
ص14: دیشب چند نفر را آوردند که سر و صورتشون را با کیسه پوشونده بودند... سحر قبل از نافله شب از یکی از برادرا پرسیدم اونا کی بودند؟ گفت: یه تعداد از مجانین و عقب مانده های ذهنی!!... گفتم برای چه کاری؟ اصلا چه کاری از دست اونا برمیاد؟... گفت: آوردنشون عاقبت به خیر بشوند(و خندید!)... پرسیدم ینی چی؟ گفت: به دستور شیخ احمد آل کثیر ، این مجانین و عقب مانده ها اگر به درد هیچ کاری نخورند، به درد عملیات های انتحاری هم نمیخورند؟!!!... گفتم ینی میخواید به اینا بمب کنترلی ببندید و بفرستید وسط جمعیت؟!... گفت: تو با این مسئله مشکلی داری؟...
ص15: بعد از دو هفته آموزش های سخت تر با بدن برهنه، قرار شده که سه روز بین مردم شهر زندگی کنیم... به من دو تا زن به نام های ملکه و جاریه تعلق گرفت که از لیبی برای جهاد نکاح اومده بودند... جزء گردان شباب النساء بودند... ملکه دختر بود و توسط یکی از کاربران مجازیمون جذب الدوله شده بود... جاریه هم به جرم قتل دو نفر متواری بوده که جایی امن تر از الدوله پیدا نکرده بود... حرص و ولع ملکه که دختر بود برای خدمت به من بیشتر بود... و در طول این سه روز، ملکه ما را واسه نافله شب و نماز صبح هم بیدار میکرد...
ص16: عملیاتمون عقب افتاد... ارتش سوریه از موانع اول و دوم رد شده... دارن به طرف ما میان... اگر غافلگیر بشیم تلفات سنگینی میدیم... ظاهرا عملیات فرداشب لو رفته و پیش دستی کرده اند... دو نفر که از پادگان فرار کرده بودند در مرز ترکیه توسط دولت ترکیه دستگیر شدند و امروز ظهر بعد از اینکه تحویل الدوله داده شدند تیربارونشون کردند... هردوشون را میشناختم...
ص17: جاریه چهار پنج روزه که پیداش نیست... خبر مفقود شدنش را به پلیس شریعت دادم... گفتند از همین حالا مُرده فرضش کن... گفتم شاید گم شده باشه... گفتند مهم نیست... اما ملکه همچنان به آموزش هاش ادامه میداد... یه شب ازش پرسیدم چند سالته؟ گفت 22 سال و دانشجوی کامپیوتر دانشگاه جوبا ست... امروز برای عملیات (انتحاری) به ترکیه رفت... میگفت در هر حال دیگه برنمیگرده...
ص18: سردرد دارم... ابومجد نمره قرص ها را زیادتر کرد... اما باز هم شبها اذیت میشم... مخصوصا وقتی امشب شنیدم که ملکه توسط فرشته کوبانی(تک تیر انداز زن ماهر و نماد مقاومت در برابر الدوله) قبل از عملیات ترور شد... واسه اجزاء بدن فرشته کوبانی با اسم مستعار ریحانه جایزه تعیین کرده اند...
ص19: بعد از مدتها سردرگمی، مثل اینکه فرداشب خبرهایی هست... احتمالا عملیات ایذایی به خط جنوبی داریم...
ادامه دارد...
〰〰〰🌷🍃🌷〰〰〰
🌸یا فاطمـــة الزهرا سلام الله علیــــها(امُ الشــهداء)🌸
🇮🇷ڪانال خامنه ای شهدا🇮🇷
@khamenei_shohada
صدای پايت سكوت #شب را شكست
و تو بودی كه آموختی برای بودن بايد رفت و با رفتنت ماندنی شدی...
پ.ن: خوزستان، ۲۶ اسفند ۱۳۶۳، اردوگاه شهید رضا محرمی،رزمندگان تیپ ۳۲ انصارالحسین با لبانی خندان؛ شبِ رفتن به #عملیات_بدر
شاید بعضی از این خنده ها، خنده آخر بود...
عکاس: امیر روشنایی
#شبتون_شهدایی
@khamenei_shohada
#دعاى_روز_بیست_و_ششم_ماه_مبارك_رمضان 🌺🍃
♥️بسم الله الرحمن الرحیم♥️
✨اللهمّ اجْعَل سَعْیی فیهِ مَشْكوراً وذَنْبی فیهِ مَغْفوراً وعَملی فیهِ مَقْبولاً وعَیْبی فیهِ مَسْتوراً یا أسْمَعِ السّامعین.
✨خدایا! کوشش امروزم را پاس دار و گناهم را ببخش و کردارم را پذیرفته و عیبم را پوشیده دار، اى شنونده ترین شنوندگان.
بصیـــــــــرت
#شهید_عباس_دانشکر #مدافع_حرم #جوان_انقلابی #زندگینامه_وصیتنامه 👇👇👇👇 #کانال_خامنه_ای_شهدا @khamenei
🍃🍂🍃🍂🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
#شهید_عباس_دانشگر
متولد سال 1372 اصالتاً اهل سمنان, از پاسداران دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین(ع) و یکی از جوانترین شهدای مدافع حرم حضرت زینب(س) است که بیستم خرداد ماه سال ۹۵ در نبرد با تروریستهای تکفیری در حلب سوریه به فیض شهادت نائل شد.
تصاویر این جوان 23ساله در قامت شهید مدافع حرم بهخاطر ظاهر کمسنوسال او در عکسهایش، حسرت راهی را که رفته است بر دل خیلیها گذاشته است. او بهخاطر ویژگیهای درونیاش, پس از شهادت به الگوی «جوان مؤمن انقلابی» برای جوانان تبدیل شد و بسیاری از جوانان از اقصی نقاط کشور علاقه خاصی نسبت به این شهید پیدا کردهاند. شهید دانشگر در وصیتنامه خود به نکات و موارد زیبایی اشاره کرده است
#شهید_عباس_دانشکر🌹
#سالروز_شهادت۹۵/۳/۲۰🌹
@khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
#شهید_عباس_دانشکر #مدافع_حرم #جوان_انقلابی #زندگینامه_وصیتنامه 👇👇👇👇 #کانال_خامنه_ای_شهدا @khamenei
🕊 #وصیتنامه_شهید_عباس_دانشگر
✨ بسم الله الرحمن الرحیم ✨
آخر من کجا و شهدا کجا خجالت میکشم بخواهم مثل شهدا وصیت کنم من ریزه خوار سفرهی آنان هم نیستم، شهید شهادت را به چنگ میآورد راه درازی را طی میکند تا به آن مقام میرسد اما من چه!🍃
سیاهی گناه چهرهام را پوشانده و تنم را لخت و کسل کرده، حرکت جوهره اصلی انسان است و گناه زنجیر، من سکون را دوست ندارم. عادت به سکون بلای بزرگ پیروان حق است، سکونم مرا بیچاره کرده. در این حرکت عالم به سمت معبود حقیقی دست و پایم را اسیر خود کرده، انسان کر میشود، کور میشود، نفهم میشود، گنگ میشود و باز هم زندگی میکند.🌸
بعد از مدتی مست میشود و عادت میکند به مستی و وای به حالمان اگر در مستی خوش بگذرانیم و درد نداشته باشیم. درد را، انسان بی هوش نمیکشد، انسان خواب نمیفهمد، درد را، انسان با هوش و بیدار میفهمد.🍂
راستی! دردهایم کو؟ چرا من بیخیال شدهام؟ نکند بی هوشم؟ نکند خوابم؟ مثل آب خوردن چندین هزار مسلمان را کشتند و ما فقط آن را مخابره کردیم. قلب چند نفرمان به درد آمد؟ چند شب خواب از چشمانمان گریخت؟ آیا مست زندگی نیستیم؟😔
خدایا تو هوشیارمان کن، تو مرا بیدار کن، صدای العطش میشنوم صدای حرم میآید گوش عالم کر است. خیام میسوزد اما دلمان آتش نمیگیرد.
مرضی بالاتر از این چرا درمانی برایش جستجو نمیکنیم، روحمان از بین رفته سرگرم بازیچه دنیاییم. الَّذِینَ هُمْ فِی خَوْضٍ یَلْعَبُونَ ما هستیم، مردهام تو مرا دوباره حیات ببخش، خوابم تو بیدارم کن. خدایا! به حرمت پای خسته رقیه (س) به حرمت نگاه خسته زینب (س) به حرمت چشمان نگران حضرت ولی عصر (عج)
به ما حرکت بده.
🌹 #شهید_عباس_دانشگر
🌹 #سالروز_شهادت_۲۰_۳_۹۵
❤️ #شهدا_هویت_جاویدان_تاریخ
@khamenei_shohada
#شهید_عباس_دانشگر
#معجزه_قرآن
#شهیدان_زنده_اند
ماجرای خواندنی #شهید وشفای بانوی بیمار
👇👇👇👇
در کانال خامنه ای شهدا
@khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
#شهید_عباس_دانشگر #معجزه_قرآن #شهیدان_زنده_اند ماجرای خواندنی #شهید وشفای بانوی بیمار 👇👇👇👇 در کان
◼️ منبع : خبر گزاری فارس سمنان _ ۰۲کدخبر: ۱۳۹۶۰۴۱۶۰۰۰۵۲
🔷 ماجرای خواندنی شهید دانشگر و شفای بانوی بیمار!
روایت بانویی که شفای بیماریاش را بهصورت معجزهآسایی از شهید مدافع حرم «عباس دانشگر» گرفت، خواندنی و البته قابل تأمل است.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری فارس از سمنان، اینکه بگوییم یا بشنویم که شهیدان رفتند؛ اما گرهگشایی میکنند، امری غیرقابل باور نیست.
لااقل آنانی که اعتقاد عمیق قلبی به شهید و شهادت دارند، میدانند این امر شدنی است.👌
روایت زیر، روایت بانویی شهمیرزادی است که معجزه شفا گرفتن و تغییر مسیر زندگیاش را با مادر شهید مدافع حرم، شهید «عباس دانشگر» در میان میگذارد.
در حاشیه مراسم بزرگداشت شهید «عباس دانشگر» مشغول گفتوگو با مادرش بودم که این بانو خود را به مادر این شهید بزرگوار رساند؛ پس از در آغوش گرفتن و طلب شفاعت از مادر شهید، ماجرای بیماری، معجزه شفا و تحول معنوی که در زندگیاش ایجاد شد، را با چشمی اشکبار برای مادر شهید تشریح کرد.😭
پس از پایان گپ و گفت، از او خواستم اگر مایل است، ماجرایش را برای مخاطبان فارس بازگو کند. آن بانو پذیرفت و اینگونه آغاز کرد: مدتی درگیر بیماریام بودم؛ بهگونهای که این بیماری باعث پیوند قلبیام با حضرت حق شد.
وی که نامش نزد خبرگزاری فارس سمنان محفوظ است، ادامه داد: نه اینکه این رابطه منشأ ترس از مرگ باشد، بلکه جملهای از آیتالله بهجت در آن روزها، طوفانی در درونم ایجاد کرد و آن جمله این بود که «هر گاه خدا را بیشتر از هر چیزی دوست داشتی، مؤمن شدنت را جشن بگیر».👏
آن بانو افزود: این جمله منشأ تحولم شد. بیشتر از گذشته عاشق معنویات شدم، حجابم کامل بود اما عاشق حجاب فاطمی شدم. آوای قرآن و نماز در زندگیام بهگونهای دیگر جاری شد.
وی ادامه داد: در همان روزها در فضای مجازی موضوع «برادر شهیدت را انتخاب کن» را شنیدم.😊
بسیاری رفیق شهیدشان را دوست داشتند و از کراماتشان در زندگی شخصیشان میگفتند، یکی حاج حسین خرازی رفیق شهیدش بود، دیگری شهید آوینی و بسیاری هم شهدای مدافع حرم و من؟😔
این بانوی شهمیرزادی با بیان اینکه اعتکاف 96 سرمنشأ زیباییهای زندگیام شد، اضافه کرد: با اخلاص قلبی شب شهادت عقیله بنیهاشم حضرت زینب (س)، برادر شهیدم را انتخاب کردم و او کسی نبود؛ جز برادر شهیدم « #عباس دانشگر ».🌹
وی افزود: در همه حال به یادش بودم و او را سهیم کارهای خیرم میکردم تا روز بیست و یکم ماه رمضان، نذری در خانهام برپا کردم و همه شهدا و اسرای کربلا را سهیم کردم و رسیدم به نام مدافع حرم که با ذوق نام برادر شهیدم «عباس دانشگر» را گفتم.
این بانوی شهمیرزادی بیان کرد: در کمال ناباوری آن شب در عالم خواب شهید دانشگر را دیدم که با لباس مقدس سپاه و خوشحال مهمان ماست و رو به من گفت «خواهر! مادر من اینجا فاطمه زهراست الحمدلله» و مادر گرامی من هم نامش «فاطمه» است و قصد دارند نام فاطمه زهرا را روی خود بگذارند تا همه به این نام او را صدا کنند.🌸
آن بانو با بیان اینکه در آن روزها من دوره درمانیام را سپری میکردم، اضافه کرد: شهید دانشگر با نگاهی نافذ در عالم خواب گفتند: شما نزد مادرم فاطمه برو و بگو «مهر، تسبیح و پارچه سبزی» که عباس بار آخر از کربلا آورد، به شما بدهد تا با آن نماز به جای آوری که شفایت حاصل خواهد شد انشاءالله.
این بانوی شهمیرزادی ادامه داد: بیماریام در حال عود بود؛ تودهای در بدنم بود که در حال پیشرفت بود اما اکنون تنها بهواسطه ایمان و اعتقادم حالم رو به بهبودی است و به لطف دعای برادر شهیدم در سلامت کامل هستم.
مادر شهید دانشگر نیز در پاسخ به درخواست این خادمالزهرا (س) که فرزندش در عالم خواب به او گفت: امانتی مهر، تسبیح و پارچه سبز را از مادرم بگیر، گفت: بله! این امانتی نزدم هست و حتماً خواسته پسرم اجابت میشود.😊
آری! این است معجزه قرآن که میفرماید: شهدا زندهاند و نزد پروردگارشان روزی میخورند.
🔷 گزارش از:محدثه عباسی
🌹 #شهید_عباس_دانشگر
🌹 #سالروز_شهادت_۲۰_۳_۹۵
@khamenei_shohada
🔸وصیت شهیدمدافع حرم نیشابور #احمد_رضایی
افرادی که دستی در سفره #بیت_المال دارند و داعیه خدمت به اسلام دارند بدانند که فقط بایداز امام شان حضرت علی(ع)و رهبرشان #سیدعلی پیروی کنند
@khamenei_shohada