شهیدی که از شدت بی‌خوابی مویرگ‌های چشمش پاره شده بود و خون می‌آمد سردار شهید حمید باکری شادی روحش صلوات🌹

یَا مَوْلایَ یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ  بیا و ما را مثل‌ چمران‌‌ها بگردان همان‌قدر باشکوه همان‌قدر با تقوا همان‌قدر با شرف همان‌قدر غیور و چریک همان‌قدر عاشق و هنرمند همان‌قدر که‌ مثل‌ چمران‌ بمیریم اللهم عجل لولیک الفرج شهید دکتر مصطفی چمران شادی روحش صلوات🌹

هم‌اکنون اجتماع هزاران تن از مردم شیراز مقابل نارنجستان قوام در اعتراض به حمله وحشیانه اخیر به آمر به معروف #مامانمو_نزنید https://eitaa.com/joinchat/1221984472C00b2dc3481

ضرب و شتم همسر شهید مدافع حرم به خاطر امر به معروف در اراک 🔹 یک فعالان رسانه‌ای از ضرب و شتم همسر شهید مدافع حرم در اراک به خاطر امر به معروف و نهی از منکر و سکوت مسئولان در این باره خبر داد. 🔹روز ۲۸ تیر در پی امربه معروف بسیار محترمانه همسر یکی از شهدای مدافع حرم در بیمارستان ولیعصر ‎اراک فرد مکشفه اقدام به ضرب و شتم همسر شهید جلوی چشم فرزند بیمارش میکنه، ‏ماجرا به همینجا ختم نمیشه بعد از حمله و ضرب و شتم اولیه، همسر این زن در مسیر خروج همسر شهید کمین کرده و اینبار با شدت بیشتر و وحشیانه‌تر اقدام به هتک حرمت می‌کند. 🔹‏متاسفانه مرد ضارب که این بار خانوادگی بر سر همسر شهید ریختند و اقدام به ضرب و شتم می‌کنند در یک عمل غیرقابل چشم‌پوشی چادر و روسری از سر همسر شهید میکشه و او را بی‌حجاب می‌کند!! ‏از بی‌غیرتی افرادی که در صحنه شاهد این اقدام رقت‌انگیز بودند بگذریم، از مماشات مسئولین ‎استان مرکزی نمیشه گذشت. #مامانمو_نزنید #قوه_قضاییه #پایان_مماشات https://eitaa.com/joinchat/1221984472C00b2dc3481

گمشده‌ای که پیدا بود کشف کتاب درسی یک رزمنده در جریان تفحص پیکرهای مطهر شهدا در منطقه شلمچه https://eitaa.com/joinchat/1221984472C00b2dc3481

💢تنها شاهد زنده قتل عام ۱۷۵ شهید غواص:‌‌ 🔹"عمق فاجعه زنده به گور کردن بچه‌ها، خیلی فجیع تر از چیزیه که شنیدید هست،به عنوان یک راز تو دلم می مونه تا فردای قیامت..."😢 https://eitaa.com/joinchat/1221984472C00b2dc3481

💢تو این زمونه بیشتر از همه چیز دلم برای ی مدیر مدبر و ولایی کار بلد کار درست خدا ترس بیشتر تنگ میشه 🔹جات خالی حاجی اینجا همه دنبال سود منفعت خودشون هستند #شهید_ستاری https://eitaa.com/joinchat/1221984472C00b2dc3481

بعدها گفت روز خواستگاری تربت کربلا همراهم بود که اگر امام حسین(ع) خواست، شما را نصیب من کند. خودم هم خواب دیدم که پدر و مادرم با آقا جلال ساک سفر بستند. گفتم مامان کجا می‌ری؟ این آقا که هنوز دامادت نشده. گفت امام حسین(ع) آقا جلال را طلبیده، تو را هنوز نطلبیده. از خواب که بیدار شدم گفتم من جواب بله می‌دهم. عروسی مجللی نداشتیم. در دو خانه عروسی گرفتیم و سرخانه و زندگی‌ خودمان رفتیم. #شهید_محمدجلال_ملک_محمدی https://eitaa.com/joinchat/1221984472C00b2dc3481

‍ 📌شهید مدافع حرمی که حاج قاسم نامش را عوض کرده بود درست یک ماه بعد از شهادت سردار قاسم سلیمانی خبر رسید مدافع حرم اصغر پاشاپور در سوریه به شهادت رسیده است. «آقای اصغر» طاقت دوری فرمانده خود را نداشت. شهید پاشاپور به واسطه مستندی که از او و حاج قاسم پخش شد بین مردم نیز شناخته شد. مردی که دائم نگران سردار سلیمانی بود. آنچه می خوانید خاطره‌ای است از این شهید عزیز. سال 96 بود و حاج قاسم برنامه‌ریخته بود دست داعش را برای همیشه کوتاه کند. عملیاتی گسترده که نهایتا به نابودی داعش انجامید. حاج قاسم فرماندهان یگان‌ها را جمع کرد که توضیحات‌شان را ارائه کنند و نیازهایشان را بگویند. هر کسی توضیحاتش را می‌گفت و نیازها و مایحتاج یگانش را می‌خواست. غالبا هم همه گلایه می‌کردند و از نبود امکانات می‌گفتند. مدیر جلسه نوبت صحبت فرماندهان را اعلام می‌کرد و حاج قاسم سرش را انداخته بود پایین و ذکر می‌گفت. نوبت به حاج اصغر که رسید، توضیحاتش را گفت و گفت ما آماده‌ایم،‌ والسلام. مدیر جلسه نوبت را به نفر بعدی داد. ناگهان حاج قاسم سرش را بالا آورد و گفت یک دقیقه صبر کنید! اصغر آقا شما هیچی نمی‌خواید؟ اصغر آقا گفت: نه آقا ما چیزی نمی‌خوایم! اصغرآقا خیلی حواسش بود طوری حرف نزند که نقص کار بقیه عیان شود و دیگر فرماندهان خراب شوند. هر چه حاج قاسم گفت، طفره رفت و جواب را از سر باز کرد تا این که حاج قاسم نهیب زد: یعنی چی اصغر آقا؟ به من توضیح بده! یعنی چی هیچی نمی‌خوای؟ مگه می‌شه؟ اصغر آقا شروع به توضیح کرد: بله حاج آقا. من به کمک بچه‌های سوری و آشناهایی که داشتم آشپزخانه سیار ساختم و از قبل شروع عملیات مایحتاج رو تامین کردم. همینطور من بین سوری‌ها تحقیق کردم و به یک‌جور نان رسیدم که هم به صرفه‌تر است و هم تا یک هفته خراب نمی‌شود. یعنی اگر در محاصره هم گیر کنیم تا یک هفته غذا داریم. حاج آقا خیال‌تون از یگان‌های فلان و فلان هم راحت من تأمین‌شون می‌کنم... حاج قاسم چشمانش از شوق برق می‌زد. نفس راحتی کشید و شروع کرد از اصغر آقا تعریف کردن. از این که چه بار بزرگی را از شانه‌اش برداشته‌ است. حاج قاسم سلیمانی در یکی از دیدارها به حاج اصغر گفته بود تو «حاج اصغر» نیستی، «حاج اکبر»ی./ تسنیم.