عمیقا این جمله از گابریل گارسیا مارکز رو درک میکنم :
🍂 دقایقی در زندگی هست که دلت برای کسی
آنقدر تنگ میشود که میخواهی او را از رویاهایت
بیرون بکشی و در دنیای واقعی بغلش کنی 🍃
@Bashohadatashahadatt
2.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتی دلم پر میزنه
باز شهدا رو میخواد..💔💔💔😭😭
#شهید_آرمان_علی_وردی
@Bashohadatashahadatt
🥀#سلام_امام_زمانم 🥀
🍁ای یادگار فاطمه که داغ دیده ای
در بستری ز غصّه و غم آرمیده ای...
🍁آقا سرت سلامت از اینکه به دوشِ خود..
بارِ بزرگ ماتم مادر کشیده ای...
🏴سلام بر تو ای مولایی که خدا و خلق خدا در انتظار قیام تو اند.
سلام بر تو و بر آن روزیکه انتقام حرمت شکسته مادر را خواهی ستاند.🥀
#امام_زمان
#فاطمیه
صبحتون امام زمانی
@Bashohadatashahadatt
1.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸حاج قاسم سلیمانی: هر وقت در سختیهای جنگ فشارها بر ما حادث میشد، وقتی که به صورت بسیار مضطری هیچ کاری از ما بر نمیآمد، پناهگاهی جز زهرا (س) نداشتیم و ما هم پناهگاهمون زهرا (س) بود.
🏴ویژه شهادت حضرت فاطمه زهرا
(سلام الله علیها)
@Bashohadatashahadatt
این عکسی که مشاهده میکنید معروفه
به نردبان #شهادت...
تمام افراد حاضر در عکس #شهید شدن ....
عکس جالبيه ...
جالبتر اینه که نردبان ته نداره ...
یعنی میشه یه پله هم واسه ما گذاشته باشن....!!
#لبیک_یا_خامنه_ای
#مدیون_شهدا_هستیم
@Bashohadatashahadatt
3.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چادرۍ ڪه روۍ سرخواهرهامونہ هدیہ فاطمہ به مادرامونه
ما برای حفظ چادر خونہا دادیم...
#حجاب
@Bashohadatashahadatt
از اعتیاد و شلاق خوردن تا
شهادت در جنگ تحمیلی!
#محمدعلیِ_پورعلی جوان زیبا و
سفیدرویی بود که به خاطر طلائی
رنگ بودن موهایش در روستای گُراخک
شاندیزمشهد به( مندلیطلا) معروف بود.
اما کمی بعد مندلیطلا که یک پسر یک
ساله داشت به دام اعتیاد می افتد و
وضعیت ناگواری که او و خانواده را
سر در گم کرده بود و ان زمان خیلی از
مردم روستا بهش اتهام تولید مشروبات
الکلی را می زنند که متاسفانه با توجه به
شرایط روستا ومحیط کوچکی که داشت
مندی طلا توسط کمیته انقلاب اسلامی
آن زمان دستگیر و پس از محاکمه به
شلاق محکوم شد.
وی را جلوی مسجد روستا آورده و روی
چهارپایهای خواباندند و در برابر مردم
حدّ شلاق را بر بدنش جاری کردند.
بعد از اجرای حد، پدر پیرش به او گفت:
خیر نبینی که آبروی منو بردی و از نمازِ
تو مسجد محرومم کردی😔😔مندلی
خیلی خجالت می کشد
مندلی طلا دلش سخت می شکند
تو خودش می ریزد از امام رضا ع
می خوادکه کمکش کنه تا پاک بشه
فقط خدا می داند چه بین مندلی طلا
و خدا و امام رضا گذشت که چنین
تحول پیدا کرد
بعدها مندلی طلا به یکی از دوستانش
گفته بود: از حرف پدرم خیلی تکون
خوردم و دلم خیلی شکست.
موقعی که زیر بغلامو گرفته بودن و
از روی چهارپایه پایین میاوردن رو به
خونه خدا (مسجد) کردم و از خدا طلب
بخشش کردم.
بعد از چند روز هم دلم هوای جبهه کرد.
متوسل به اباعبدالله شدم و تصمیم
گرفتم به جبهه برم
اهالی روستا میگویند: مندلی طلا عزم
جبهه کرده بود اما بسیج روستا بهخاطر
سابقه خرابش ثبتنامش نمی کرد
از پایگاه بسیج شاندیز و اَبَرده هم
اقدام کردآنها هم ثبتنامش نکردن