eitaa logo
᚛᯽᚜بــآ شـهـدآ تـآ شـهـآدتـ᚛᯽᚜
171 دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
3.4هزار ویدیو
15 فایل
🌹🌹مقام معظم رهبری : امروز فضیلت زنده نگهداشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست🌹🌹 🎉سلام، خوش آمدید،همگی دعوت شده ی شهدا هستید🌹 👈هدف این کانال فقط زنده نگه داشتن یادشهداست ✅ التماس دعای شهادت🤲🌹 نظر، پیشنهاد، ارسال مطلب: https://eitaa.com/talabehshahideh
مشاهده در ایتا
دانلود
🚨 بازیِ شهادت ⭕️ بازیِ شهادت، بازیِ امروزِ کودکانِ فلسطینی‌ است! 🔰 دشمن بداند حتی کودکانِ ما آماده‌ی شهادتند✌🇵🇸 https://eitaa.com/joinchat/1221984472C00b2dc3481
8.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سخت است بعد از تشنگی در افطار آب خوردن . . وقتی اربابِ مون براے آن مجبور شد رو بزند💔''
هیـچ‌زمـٰان آدم‌هـٰایۍ‌ڪه‌تو‌را‌بھ‌خدا‌ نزدیك‌مۍ‌ڪنند‌،رهـٰانڪن! بودݧ‌آنھـٰا‌یعـنۍ‌خـدا‌هنـوز‌ حواسش‌‌بـهت‌هـست. 🌹‹‹شھید‌ج‌ـھـٰاد‌مغنـیه‌
دایا‌هدایتم‌کن،زیرامیدانم‌که گمراهی‌چه‌بلای‌خطرناکی‌است.🍂 [مَـن‌دِل‌سِپُردَم‌بِہ‌خُدایۍڪِہ‌ هَرنـٰامُمڪِنۍ‌را‌مُمڪِن‌مۍڪُنَد..!♥️]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💟‏از خیابان ایران تا میدان شهدا پیاده می‌رفت تا از دکّه‌ی یک پیرمرد میوه بخرد. دور از چشم پیرمرد، میوه‌های له شده‌ را در پاکتش می‌ریخت. بعدها گفت: دکه‌دار، پدر شهید و نیازمند بود، این میوه‌ها را می‌خریدم که کمکی به او شده باشد...
🌱وَقتی درونَت پاڪ باشَد خُدا چِهره‌ات را گیرا میڪُند این گیرایی از زیبایی و جَوانی نیست.. این گیرایی از نورِ ایمانی است ڪه دَر ظاهِر نَمایان میشَود.. ..
مادرش پرسید:مگه قرار نبود دو روز دیگه هم بمونی؟ سید مجتبی سر تکان دادگفت: مرخصی بقیه پونزده روزه ست من نمی‌تونم بیشتر بمونم حق الناسه،باید برم. خبر آورده بودند سه روز طول می‌کشد تا پسرم را از زاهدان برگردانند. مردمِ آنجا که خبر و نحوة شهادت مجتبی را شنیده بودند،دلشان آتش گرفت. می‌خواستند از همان‌جا تشییع‌ کنند. در آن سه روز به اندازه سی سال موهای سرم سپید شد😔 درد کشیدم و برای دوباره دیدن مجتبی دندان بر سر جگر پاره‌پاره‌ام گذاشتم. نمی‌توانستم به چهره دختر کوچکش نگاه کنم. سینه‌ام تنگ می‌شد. حس می‌کردم سال‌هاست پسرم را ندیده‌ام. دلتنگی بیچاره‌ام کرده بود. پیکرش را که به شهرمان آوردند، هرچه اصرار کردم نگذاشتند تابوت را کنار بزنم گفتند:باید فردا بیایید بیمارستان. اونجا اجازه می‌دیم ببینیدش. تا صبح بشود، هزار بار از تصور دیدار سیدمجتبی قلبم پر و خالی شد. به بیمارستان رفتم دستانم می‌لرزید.پلیسی آمد جلو و گفت: «باید اول به ما یک قول بدید. قبل از دیدن پسرتون آیت الکرسی بخونید.» حاضر بودم برای دیدن پسرم هرکاری انجام بدهم. گفتم: «چشم. چشم.» به هیچ چیز دیگر نمی‌توانستم فکر کنم. دستم را گذاشتم روی قلبم و «آیه الکرسی» خواندم. زمزمه‌ام که تمام شد، کسی آمد جلو و یک ساک مسافرتی به دستم داد. ناباورانه نگاهشان کردم. گفتم: «این چیه؟ پسرمو بیارید ببینم. دیگه طاقت ندارم.» صدای گریه‌ای بلند شد. گفتند: «مادر، این پسرته...» و گوشه‌ای از ساک را باز کردند. موهای مشکی سیدمجتبی پیدا شد.باور نمی‌کردم از پیکر مجتبای رشید وقدبلندم،فقط به اندازة یک ساک‌مسافرتی باقی مانده باشد
|•‹‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شیطان‌همیشه‌از‌در‌ِ‌ خیرخواهی‌وارد‌میشه. . !🚶🏿‍♂ ‹‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شهیدمحمودرضا‌بیضایی . . .🌱🔐!"› https://eitaa.com/joinchat/1221984472C00b2dc3481
🖼تصویر کمتر منتشر شده از شهید حاج قاسم سلیمانی و سردار شهید محمد حجازی 🔹انتشار به مناسبت دومین سالگرد شهادت شهید حجازی 🍃🌷https://eitaa.com/joinchat/1221984472C00b2dc3481