♦️چرامجید رضا رهنورد بچه مذهبی و هیاتی؛ آخرش کارش به اینحا رسید و قاتل شد؟!😭
مراقب خود، اطرافیان و فرزندان مان باشیم
امروز صبح که خبر اعدام مجیدرهنورد را همراه عکسش دیدم یک حس عجیبی بهم دست داد.خوشحال نشدم به چهره اش که نگاه کردم افسوس خوردم که چرا عاقبت این جوان باید این جوری بشه...
تا این که بعدازظهر به جلسه ای دعوت شدم، سخنرانش فردی بودکه از زندگی او مستندی تهیه کرده بود و در جریان باز جویی وی بود این مطلب از زبان ایشان است.
مادرش به عشق امام رضا علیه السلام
نامش را مجیدرضا گذاشت.
از کودکی مسجدی و هیئتی بودو همیشه تلاش میکرد صف اول نمازجماعت خودش را جاکند حتی برای ثواب بیشتر نماز،عبا بر شانه می انداخت.
ولی از 15 سالگی که وارد فضای_مجازی شد.
کم کم تحت تاثیر قرار گرفت
آنچنان شست و شوی مغزی شد که نماز را ترک می کند و اعتقادات مذهبی و عشق به امام حسین ع و حضرت فاطمه س را کنار گذاشته و حتی مسخره می کند😳
خودش میگوید ۸ سال رسانه مغز من را تبدیل کرد به یک اتاق گاز که هر لحظه ممکن بود با یک جرقه منفجر شود،
روز حادثه با دیدن آن گروه صدنفره اغتشاش در خیابان آن جرقه زده شد
اول در خانه وصیت نامه اش را می نویسدکه:
برای من گریه نکنید وسر قبرم قرآن نخوانید،
هر چاقویی که زده به خاطر کینه ای بوده که از حزب اللهی ها داشته
او میگوید با خودش فکر می کرده بعد از قتل اگر او را بگیرند حتما زجرکش و تکه تکه اش میکنند
برای همین موقع دستگیری میگوید مرا زود اعدام کنید
اما بعد از چند روز که رفتار ماموران اطلاعاتی را می بیند که با رفتار دینی با او تعامل می کنند
تمام معادلات ذهنی اش به هم می ریزد
بچه های اطلاعاتی به جای این که او را بزنند و شکنجه اش بدهند،
با او صحبت می کنند
از زندگیش می پرسند
برای اینکه متوجه شود اعتقاداتش اشتباه است به او کتاب می دهند بخواند
و خلاصه مجرم و بازجو باهم گریه میکنند.
آخر تازه فهمیده که این ۸سال چه قدر فضای مجازی مغزش را شستشو داده تا دست به این جنایت برند
به مادرش می گوید: با مادران شهدا صحبت کن، طلب عفو نکن ،فقط طلب حلالیت کن.
من مثل یک حیوان برادرم را کشتم
مجید رضا میگوید چند حسرت به دلم مانده،
یک بار دیگر دست مادرم را ببوسم به مادرم کادو بدهم و بعداز ۸ سال دوباره پایم به حرم امام رضا علیه السلام برسد(این حرف را با گریه و زجه میزند و باز جو هم همراهش گریه و زجه میزند)😭
او بسیار پشیمان و شکسته شده بود.
در حقیقت می شود گفت : دشمن دوتا جوان ما را شهید نکرد
بلکه دوتا جوان را شهید کرد
ویک جوان را کشت.
دشمن یک جوان را که می توانست سرباز امام زمان عج باشد را تبدیل به یک قاتل کرد.
مراقب خود، اطرافیان و فرزندان مان در فضای مجازی باشیم.
دکتر اصغری نکاح
روانشناس و دانشیار
دانشگاه فردوسی مشهد
✍پس این اتفاقات از فرزندان ما نیز دور نیست؛ مراقب باشیم که خیلی زود دیر می شود؛ و همواره دعا کنیم
"اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا"
-خواب یکی از دوستان که از شهیدمحمدرضاالوانی پرسیده بودند،چه خبر؟!...
ایشان فرموده بود هرچه خبر هست،
اینجاست...!!
بهشت خیلی زیباست،
اما زیباتر از تمام زیبای ها،
وجود مبارک #مولاامیرالمومنین است که هر روز مرا به نزد ایشان میبرند.
...وچه زیباست در راه اهداف و ایمان راسخ خود،جان شیرین و تمام دلبستگیها را فدای همنشینی جاودان با اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) کرد.
4.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 دختر مظلوم سوری بدون پدر در سرمای زمستان عجب روضه خوانی می کند💔💔😭
@Bashohadatashahadatt
#زندگی_به_سبک_شهدا
💖 زندگی با ایشان ، #زندگی راحتی نبود !
#سخت بود ، ولی به سختی اش می ارزید !
علی خیلی وقت نمی کرد که در خانه کنار من و بچه هایش باشد ، ولی همان وقت کمی هم که پیش ما بود ، وجودش به ما #آرامش می داد !
#مهربانی اش ، #ایمان اش و #قدرشناسی اش !
💖 یک روز #جمعه صبح دیدم پایین شلوارش را تا کرده زده بالا ، آستین هایش را هم !
پرسیدم :
حاج آقا!
چرا این طوری کرده ای ؟
رفت طرف #آشپزخانه .
گفت :
💞 به خاطر #خدا و برای #کمک به شما !
رفت توی آشپزخانه و #وضو گرفت و بعد هم شروع کرد به جمع و جور کردن !
رفتم که نگذارم ، در را رویم بست و گفت :
#خانم !
بروید بیرون !
#مزاحم نشوید !
پشت در #التماس می کردم :
حاج آقا !
شما رو به خدا بیا بیرون !
من #نارحت می شوم !
#خجالت می کشم !
شما را به خدا بیا بیرون !
💖 می گفت : چیزی نیست .
الان تمام می شود ، می آیم بیرون !
آشپزخانه را مرتب کرد ،
ظرف ها را چید سرجایشان ،
روی اجاق گاز را مرتب کرد ،
بعد شلنگ انداخت و کف آشپزخانه را شست !
آشپزخانه مثل دسته ی #گل شده بود .
🌷 شهید صیاد شیرازی 🌷
🍃@Bashohadatashahadatt
ماهنوزشهادتی
بیدردمیطلبیم
غافلازااینکه....
@Bashohadatashahadatt
⭕️سالروز شهادت شهید پلیس والامقام محمد پنجه
✍
شهادت🕊💌
شوخی نیست!...
به حرف نیست!....
قلبت را بو میکنند...
بوی دنیا دهد
رهایت میکنند🕊...
و تو بوی خدا میدادی...
شهید🌹
💠شهید پلیس محمد پنجهکوبی فرزند: حلیم؛ متولد: ۳۱ شهریورماه ۱۳۶۰ زابل، سیستانوبلوچستان
👨👩👧👧شهید عزیز متاهل و دارای ۲ فرزند دختر است
در تاریخ ۲۳ آذرماه ۱۳۹۳ در نیشکر استان سیستان و بلوچستان در مبارزه با اشرار مسلح بر اثر اصابت گلوله اشرار به درجه رفیع شهادت نائل شد🕊
💌 پیکر مطهر و پاک شهید پنجهکوبی در گلزار شهدای زاهدان به خاک سپرده شده است.
✨ روحش شاد و یادش گرامی باد
1.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اعتقاد عملی به اصولی که مدیر بیان میکند
...
@Bashohadatashahadatt
شهادت یعنی زندگی کن،
اما فقط برای خدا...
اگر شهادت می خواهید زندگی کنید
فقط برای خدا... ♥️
@Bashohadatashahadatt
یک بار کنار سفره غذا با بچه ها نشسته بودیم که سید با خنده گفت:
"من از اون آدمایی هستم که هر کی رو بیشتر دوست داشته باشم، میفرستمش جلوی گلوله تا شهید بشه😁
مثلا همین ابوعلی! چون دوستش دارم میفرستمش جلوی گلوله😅
این را که گفت ، یکی از بچه ها گفت: "ابوعلی خواب دیدم با هم از کربلا برگشتیم، توی فرودگاهیم و تو کت و شلوار پوشیدی که بری مشهد...
منم برم قم!"
سید یه دفعه زد زیر خنده و گفت: "من خواب دیدم دارم با ابوعلی میرم کربلا ، احتمالا من رو توی کربلا جا گذاشته!😆"
بچه ها همه گفتند به به و تعبیر به شهادت کردند... 🕊
بعد سید با افسوس گفت: "خیالتون راحت! من اونقدر آنتی شهادت زدم که حالا حالا ها هستم! :) "
بعد با خنده اضافه کرد : "ولی ابوعلی تو حتما پیکرت میره مشهد!"
دستی به ریش هاش کشید و گفت: "اصلا نگران مراسما نباش!
برای مداحی محمود کریمے رو میاریم ، سخنران آقای پناهیان خوبه؟😂 بنر ها رو هم میدم داداشم محمد حسین بزنه🖐🏻
تو شهید شو ما حسابی برات سنگ تموم میزاریم!😁"
من هم با خنده گفتم: "شهادت همه رو دیدم بعدا میرم!😃"
غذا که تمام شد با شوخی گفتم : "آقایون اگه سیر نشدید به ما چه غذا همین بود!😅"
همه خندیدند و سفره را جمع کردیم ...
#شهید_مصطفے_صدرزاده 🌷
راوی #شهید_مرتضی_عطایی 🌷
@Bashohadatashahadatt