🌱به مادرش می گفت «...مامانی».
پشت تلفن لحنش را عوض می کرد و با مادرش مثل بچه ها حرف می زد.
گاهی وقت ها مادرش که می آمد دم در شرکت، می رفت، دو دقیقه مادرش را می دید و برمی گشت، حتی اگر جلسه بود.
بچه ها تعریف می کردند زمان دانشجویی دکتر هم می خواست برود با مادرش می رفت. بهش می گفتیم «...بچه ننه».
👈 شهید #مصطفی_احمدی_روشن
📚 كتاب شهيد مصطفی احمدی روشن ،
🌱یک بار با محسن سوار ماشین بودیم. گرم حرف بودیم که یک توپ بادی افتاد جلویمان. نتوانستم بکشم کنار. رفت زیر ماشین و ترکید. محسن گفت: بزن کنار! پیاده شد رفت سمت بچه ای که سر کوچه دمغ شده بود. دست کشید روی سرش و گفت: ناراحت نشو! برو با دوستات یه بازی دیگه بکن تا من برات توپ بخرم. جلوی یک مغازه ترمز کردم. دو تا توپ بادی خرید؛ مثل همان توپی که ترکیده بود. خوشحال بود که در این دوره و زمانه هنوز بچه هایی پیدا می شوند که دست از موبایل و بازی کامپیوتری بکشند و بیایند در کوچه خودشان را سرگرم کنند.
#شهید_محسن_حججی
میگفت:
مادر قِبالتمامڪسانیکہ
راهڪجمیروندمسئــولهستیم
وحقنـداریمباآنهــابـرخوردتندڪنیم
ازڪجــامعلومڪهما
درانحرافاینهــانقشنداشتہباشیم؟! ⟯
#شهیدابراهیمهمت
#یادشهداباصلوات
میگفت:
اگهطالبشهـادتـۍبدانکهنماز،
خوبهاولباشهوگرنههمهبلدنکهاول
غذابخورند،اولیهدلسیرچتکنند،اول
بخوابند! خلاصهاولهمهکاراشونو
انجاممیدنبعدنمازبخونند..❗️
کسےکهدنبالشهادتهبایداز
تمومِتعلقاتدنیادستبکشه..👋🏼
#شهیدمحمدحسینمحمدخانی
#یادشهداباصلوات
گفتم : به نظرت کیا شهید میشن؟!
گفت : اونایی که اسراف میکنن
گفتم : اسراف! تو چی؟!
گفت : تو دوست داشتن خدا
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#یادشهداباصلوات