🌹تنها امید من که همان دستمال سبزی است که همیشه در مجالس و محافل مذهبی همراه من بوده و به اشک چشم دوستانم متبرک شده را بروی صورتم بگذارند و قبل از آن که مرا در قبر بگذارند مداحی داخل قبرم برود و مصیبت جده غریبم فاطمه زهرا (س) و جد غریبم حسین (ع) را بخواند و از مستمعین گرامی میخواهم که اشک چشمشان را داخل قبر من بریزند تا در ظلمت قبر نوری شود و این را باور کنید که از اعماق قلبم میگویم من از ظلمت قبر و فشار قبر خیلی میترسم.
🌹شما را به حق پنج تن آل عبا تا میتوانید برایم دعا کنید و نماز شب اول قبر برایم بخوانید و زمانی که زیر تابوت مرا گرفتید و بسوی آرامگاه میبرید تا میتوانید مهدی (عج) فاطمه (س) را صدا بزنید.
کی واهمه دارد ز مکافات قیامت
آنکس که بود در صف محشر به پناهت
"شهیدسید مجتبی علمدار"
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Bashohadatashahadatt
1.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 رهبر انقلاب: نباید تصور بشود که جایگاه شهید سلیمانی دست نیافتنی است
🔻همه آنهایی که درباره حاج قاسم صحبت میکنند مراقب باشند که خصوصیات ایشان را ماورایی نکنند.
🔻الان هم افرادی هستند که توفیق شهادت نصیبشان نشده تا آشکار بشود که کیستند.
@Bashohadatashahadatt
زیارت مجازی مزار حاج قاسم❤️
🔺وارد درب شمالی بشین و به مسیر ادامه بدین
روی این لینک بزنین👇👇
🌐 tour.soleimani.ir
@Bashohadatashahadatt
👤هنگام صحبت با نامحرم سرش را پایین می انداخت.
حجب و حیا در چهره اش موج میزد.
🍃وقتی برای کمک به مغازه پدرش می رفت اگر خانمی وارد مغازه میشد کتابی در دست می گرفت سرش را بالا نمی آورد و میگفت :پدر شما جواب بده
🌷شهید سید مجتبی علمدار•.
@bashohadatashahadatt
✾࿐ᭂ❄️
🕊🌿با نگاه آخرینش خنده کرد،🕊
دیگران را تا ابد شرمنده کرد.🕊
❤️ سردار دلها❤️
#جان_فدا
#حاج_قاسم
@Bashohadatashahadatt
پنداشتم که مهرِتو با جان سرشته است
جان از میانه رفت و نرفتی ز یاد ما...
#حاج_قاسم
#جان_فدا
@Bashohadatashahadatt
💌 من به جای دو سال، سه سال شیر خوردم!
👇🏻روایت عاشقانه ی حاج قاسم از مهر و محبت مادر و فرزندی!
مدتی بعد از تولدم، در زمستان سردی دچار مریضی سرخچه میشوم که پدر و مادرم امیدی به شفای من نداشتند. در سرمای زمستان، مادرم در حالیکه برف تا بالای زانو آمده بود، مرا به پشت خود میبندد و به سمت رابُر جهت معاینه دکتر میبرد. علاقه من به مادرم و شاید هم علاقه متقابل او به من، موجب میشود که من به جای دو سال سه سال شیر بخورم. روزهای جدایی من از سینه پر مهر و محبت مادرم روزهای سختی بود. کمکم عادت کردم. سالها طول کشید تا در سینه مادرم دیگر شیری نباشد. آرام آرام از بغل مادرم به چادر بسته شده به پشت او منتقل شدم. بعضی وقتها از صبح تا ظهر یکسره، روی پشت او داخل چادر بسته شده قرار گرفته بودم و او در تمام این مدت در حال کار کردن بود. یا درو میکرد یا بافه جمع میکرد و یا خانه را رفت و روب میکرد و یا گلّه را شیر میدوشید. غذا و نان میپخت و… و من چه آرامشی داشتم در پشت او. همانجا میخوابیدم. به نظرم مادرم هم از حرارت من آرامش داشت. زمانی که راه افتادم مادرم کارش بیشتر شد. یا با پای برهنه و یا با دمپایی پلاستیکی مادرم دنبالش راه میافتادم. مثل جوجه اردکی دنبال او بودم.»
📖 برشی از کتاب «از چیزی نمی ترسیدم» | زندگینامه خودنوشت شهید حاج قاسم سلیمانی
#جان_فدا
#حاج_قاسم
@Bashohadatashahadatt
💠علامه حسن زاده آملی ره:
سید مجتبی همچون کبوتری که یک بالش را زخمی کردند،با یک بال اینقدر بال بال زد تا مقامش از برخی از علمای هشتاد ساله ما بالاتر رفت.
۱۱دی ماه سالروز تولدت وشهادت
شهید حاج سید مجتبی علمدار
@Bashohadatashahadatt