🌹
نیایش صبحگاهی..🙏
◍⃟⚘خدایا آنگونه زندهام بدار
◍⃟⚘ڪه نشکند دلی از زنده بودنم
◍⃟⚘و آنگونه بمیرانم
◍⃟⚘ڪه کسی به وجد نیاید از نبودنم...
◍⃟⚘خداوندا تو را ستایش میکنم
◍⃟⚘زیرا وقتی در تنگنا بودم
◍⃟⚘و تو را طلبیدم فریاد برآوردم
◍⃟⚘و از تو کمک خواستم تو به دادم رسیدی
◍⃟⚘خدایا رحمت و محبت تو دائمی است
◍⃟⚘آنانی که به تو امیدوارند
◍⃟⚘هرگز سرافکنده نخواهند شد
◍⃟⚘خداوندا راه خود را به من نشان بده ،
◍⃟⚘راستی خود را به من تعلیم بده
◍⃟⚘و مرا هدایت فرما ،
◍⃟⚘زیرا تو تنها مدد کننده من هستی
◍⃟⚘و من همیشه به تو امیدوارم.
آمین یاذَالجَلال و الاِکرام 🙏
ای صاحب جلال و بزرگواری 🙏
◍⃟⚘ ◍⃟⚘ ◍⃟⚘ ◍⃟⚘ ◍⃟⚘ ◍⃟⚘ ◍⃟⚘
🌷بسم رب الشهداء و الصدیقین🌷
🌷9 بهمن سالروز شهادت شهید مجید بقایی
🎋اگر میخواستید بدانید بسیجی چه کسی است باید سراغ مجید میرفتید.
البته بسیج به مفهوم؛
☀️ از جان گذشته،
☀️ عاشق ولایت و حضرت امام خمینی(رحمت الله علیه)،
☀️ منتظر امام زمان(عجل الله فرجه الشریف)،
☀️ ذوب شده در خط امام حسین(علیه السلام).
🌺شهید بقایی از جمله کسانی بود که هیچگاه خود را در میان عناوین و مقامها گم نکرد و شخصیت والای الهیاش را به این مسائل نفروخت.
💐او با تمام امکاناتی که میتوانست در اختیار داشته باشد، فردی بسیار قانع، متواضع، باوقار، منصف و کم توقع بود.
@Bashohadatashahadatt
#عاشقانه_شهدا
دوࢪان نامزدۍ پنجشنبه ڪه از مدࢪسه مےآمدم، دست به ڪاࢪ مےشدم؛ تا منصوࢪ بࢪسد خانه ࢪا بࢪق مےانداختم. حیاط ࢪا آب و جاࢪو مےڪࢪدم و چشم به دࢪ مےماند تا او بࢪسد👀
غذا ࢪا مادࢪم مےگذاشت. یڪ باࢪ ڪه منصوࢪ آمد، مادࢪم نبود. دلم مےخواست یڪ چیز جدید و جالب بࢪایش بپزم😇
همین دیࢪوز از ࢪادیو طࢪز تهیه یڪ سوپ ࢪا شـنیده بودم. همان ࢪا پختم. مزهۍ سوپ به نظࢪم عجیب بود🤔
فقط آب بود و بࢪنج و سبزۍ.
هࢪچـه فڪ ڪࢪدم، نفهمیدم چه ڪم دارد☹️
بعد ڪه مادࢪم آمد و غذا ࢪا توۍ قابلمه دید، گفـت: حمیده، چـࢪا توۍ این غذا گوشت نریختی؟😳
این ڪه هیچے نداࢪه! منصوࢪ چیزۍ بهت نگفت؟
منصوࢪ نه تنها چیزۍ بهم نگفته بود، بلڪه با اشتها خوࢪده بود و ڪلے هم تعࢪیف ڪࢪده بود!😅🤭
همسر#شهید_منصور_ستاری
🌷🕊🍃
کاش می دانستم
به چه می اندیشی💭
كه چنین گاه به گاه
میسرانی بر چشم
غزل داغ نگاه
می سرایی از لب
شعر مستانه آه
كاش میدانستی
به چه می اندیشم
كه چنین مبهوتم
من فقط جرعه ای از مهر شما نوشیدم
با شما ترجمه عشق خدا♥️ را دیدم
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی 🕊
همسرشمیگفت:
توۍوصیتنامہاشبرایمنوشتہبود:
- اگربھشتنصیبمشد؛
منتظرتمۍمانمباهمبرویم🎞🌿"
همینقدر؏ـٰآشقانھ . . .!(:
#شھیداسمائیلدقایقۍ•
🔺خاطرات مردم سوریه از ایام شهادت حاج قاسم سلیمانی
برادرم زنگ زد و گفت: امروز حرم حضرت زینب خیلی شلوغ بود. همه آمده بودند و برای حاج قاسم گریه میکردند.
با هر کدام از دوستانم تماس میگرفتم یا فیلمهایی که میفرستادند نگاه میکردم، میدیدم در حلب و دمشق و حمص، همهجا راهپیمایی و عزاداری است.
مردم عکس حاج قاسم را دستشان گرفته بودند و شعار میدادند: ما قاسم سلیمانی هستیم.
کوچهها و مغازهها را پارچهی سیاه زده بودند.
همه خانواده من در سوریه زندگی میکنند. مردمی که از نزدیک جنگ و مقاومت را درک کردهاند، میفهمند حاجقاسم یعنی چه.
آنها همه او را خوب میشناسند، اگر شناختشان بیشتر از ایرانیها نباشد، کمتر نیست. حاجقاسم قائد ما بود، او را فرشتهی نجاتمان میدانستیم.
همه ناراحت بودند، حتی آنهایی که با جریان مقاومت میانهای نداشتند.
آن وسط، فقط وطن فروشهایی که همیشه پشت آمریکا و اسرائیل بودهاند، از این اتفاق خوشحال بودند و میگفتند: دست راست آقای خامنهای شکسته شد. این حرف خیلی دل مردم سوریه را میسوزاند. حاجقاسم نقش پدرشان را داشت.
مقتدای جوانان مبارز بود و نگران بودند با رفتن او مقاومت هم در سوریه زمینگیر شود؛ اما وقتی پیام رهبر به گوششان رسید که آمریکا باید اخراج شود و وقتی دیدند به یک هفته نکشیده پایگاهش را در عراق زدند، جان تازه گرفتند و فهمیدند که هنوز هم قدرت داریم و تنها نماندهاند.
من اهل روستای کفریا هستم و دقیق میدانم که حاجقاسم چه نقش مهمی در رساندن کمک و شکستن محاصرهی این روستا داشته است.
برادرم تعریف میکرد که بیرون از روستا مشغول مبارزه بودند. ناگهان به آنها گفتند: بروید داخل سنگرهایتان که حاج قاسم قرار است برای سرکشی بیاید. وقتی حاج قاسم رسید و دید از سربازها خبری نیست، ناراحت شد و گفت : بگویید همه بیایند بیرون، من آمدهام به آنها سر بزنم و از حال و روحیهشان بپرسم.
حضور مؤثر او باعث شد حصر فوعه و کفریا بشکند.
از وقتی شهید شده و عکسش را زدهام توی خانهمان ، همیشه به دختر سه سالهام نشانش میدهم و از شجاعت او برایش میگویم...
✍️ ولامعمار از سوریه
📚 برگی از کتاب «#سلیمانیها»
🔴فرازی از وصیت نامه بسیار عجیب یک شهید🕊
من سید حسن، بچه تهران و از لشکر حضرت رسول ص هستم
پدرو مادر عزیزم، شهدا با اهل بیت ع ارتباط دارند؛ اهل بیت ع شهدا را دعوت میکنند
من در شب حمله یعنی فردا شب به شهادت میرسم وجنازه ام هشت سال و پنج ماه و بیستوپنج روز دیگر درمنطقه میماند.
بعدازین مدت جنازه ام پیدا میشود آنگاه که دیگر امام خمینی در میانتان نیست.
این اسراری است که ائمه ع بمن گفتند و من بشما میگویم.
به مردم بگویید ما فردا شما را شفاعت میکنیم ؛ به آنان بگویید که مارا فراموش نکنند...
(دقیقا پیکر شهید بعداز شب عملیات یعنی ۸سال و ۵ ماه و ۲۵ روز بدستمان (دقیقا پیکر شهید بعداز شب عملیات یعنی ۸سال و ۵ ماه و ۲۵ روز بدستمان رسید و کاملا آن وصیتنامه درست بود)
☘️به نقل از سردار حاج حسین کاجی
برگرفته از کتاب خاطرات ماندگارص۱۹۲
🌹شادی روح شهدا صلوات
⭐️یادی از سردار #شهید_محمد_دریساوی⭐️
🇮🇷محمـد میگفت دوست دارم زندگیام را در کنار حرم امام رضا(ع) شروع کنم، به آرزویش هم رسید. هر بار وقتیکه محمـد زیارتنامه را میخواند، همراه بانوای زیارت، اشک از چشمهایش جاری میشد. روز آخرکنار پنجره فولاد گفت: مو از روزی که پا به جبهه گذاشتم تابهحال جز در زمانهای مجروحیتم جبهه را ترک نکردهام. بارها تا مرز شهادت پیش رفتم و شهید نشدم، بعد فهمیدم چون دینم کامل نیست خدا شهادت منو قبول نمیکنه.
با مهربانی ادامه داد: حالا که ازدواج کرده ام فکر میکنم دینم کامل شده است و مانعی برای شهادت پیش روی من نیست. تو هم راضی باش و برایم دعا بکن.
بیاختیار اشک از چشمانم جاریشده بود.با مهربانی اشکهایم را پاک کرد و گفت: تو توی مسئله شهادت مو میخواهی اینطور برخورد کنی؟ مو خیلی آرزوی شهادت دارم و دوست دارم شما هم زینبوار در مسئله شهادتم برخورد کنید. راضی نیستم گریه کنی، راضی نیستم در شهادت مو کسی گریه شما را ببیند...
@Bashohadatashahadatt
#فرازے_از_وصیت_نامہ
✍دراین موقعیت زمانی و مكانی جنگ ما جنگ اسلام و كفر است و هر لحظه مسامحه و غفلت خیانت به پیامبر اكرم «ص» و امام زمان «عج» و پشت پا زدن به خون شهداست و ملت ما باید خود را آماده هرگونه فداكاری بكند.در چنین میدان وسیع و این هدف رفیع انسانی و الهی جان داد و فداكاری امری بسیار ساده و پیش پا افتاده است و خدا كند كه ما توفیق شهادت متعالی در راه اسلام را با خلوص نیت پیدا كنیم...
#شهید_حسن_باقری
#سالروز_شهادت🌷
@Bashohadatashahadatt