26.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهدای عزیز مدافع امنیت وطن💐💐💐💐
⊰•🦋☁️•⊱
.
بَرا؎خُـدآبـٰآشِیـمتـٰا،
نـٰازَمـٰانرآفَقَـطاوبِڪِشَــد،
وَهمَـآنـٰانـازڪِشیدَنخُـدا،
مَعنایَـششَھآدَتاَسـت♥️!"
#چہخوبہآخرششهادتباشہ(:
#شهیدبابڪنورۍهریس🌹❤️
3.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امر به معروف چی؟
- یعنی همین
حی علی خیرالعمل...#غریب (روایتی از شهیدبروجردی در سال58و59)
15.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چهل و پنج سال است ما با عشق
چهل و پنج سال است با خون خود
چهل و پنج سال با ایثار و شهادت
به جمهوری اسلامی آری گفتیم
خون شهدای ما آری به نظام جمهوری اسلامی ایران است.
#جمهوری_اسلامی_ایران
2.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
واکنش جالب رهبر انقلاب به «الله الله»
گفتن هنگام تلاوت قرآن 😁
3.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 تشییع پیکر شهید مدافع حرم "میلاد حیدری" در حرم مطهر حضرت رقیه سلام الله علیها
شهید حیدری، بامداد روز جمعه در حمله متجاوزانه رژیم صهیونیستی به حومه دمشق به فیض شهادت نائل آمد.
جوان ۲۱ ساله، شهید محمدحسین سروریراد مسؤول فرهنگی پایگاه امام حسن مجتبی (ع) روستای حسینآباد گرمسار در ۳۰ شهریور ماه به ضرب گلوله اغتشاشگران مضروب و در ۳۱ شهریور ماه در حین عمل جراحی به شهادت رسید. این شهید که از ۲ سالگی پدرش را از دست داده بود، تهتغاری خانه و همدل و همدهم مادرش بود.
این جوان دهه هشتادی که سالها بعد از دوران دفاع مقدس به دنیا آمده بود، بارها از مادرش خواسته بود برایش دعا کند که شهید شود. دعایی که مادر همیشه زبانی بیان میکرد، اما نمیدانست روزی محقق می شود تا اینکه روز چهارشنبه ۳۰ شهریورماه سال ۱۴۰۱، قبل از رفتنش به مادرش گفته بود: میروم و بر میگردم.
اما مگر دلشورهها گذاشتند که مادر محمدحسین آرام بماند؟ تماسهایی که پشت هم گرفته میشد و او آخرین بار جواب داد: بله مادر جان؟ و دیگر هیج صدایی نیامد.
خواست خادم زوار امام رضا (ع) باشد اما همنشین مولایش شد، محمدحسین ساکش را آماده کرده بود تا در ایام شهادت امام رضا (ع)، به زوار پیاده امام رضا (ع) خدمت کند، اما در نهایت او همنشین و مهمان ویژه امام رضا (ع) شد.
با اینکه محمدحسین یکی دو بار در دیدارهای عمومی رهبر انقلاب را دیده بود، اما خیلی دوست داشت که از نزدیک مولایش را ببیند و سلامی دهد، اما قسمتش نشد.
روحش شاد ، یادش گرامی و راهش پر رهرو باد...
🔰زندگینامه شهیده والامقام راضیه کشاورز
°•[♥️🕊🦋]•°
💐شهیده راضیه کشاورز ۱۱ شهریور ۱۳۷۱ در ظهر گرم تابستانی همزمان با نوای ملکوتی اذان ظهر در مرودشت شیراز به دنیا آمد. والدینش به خاطر ارادتی که به خانم فاطمه زهرا (سلام الله علیها) داشتند نام راضیه را برایش برگزیدند.
روزها یکی پس از دیگری سپری میشدند. راضیه بزرگتر میشد و با وجودش شور و نشاط مضاعفی به خانه میبخشید. از همان کودکی روحیهای شاداب و پرشور و نشاط داشت و لطافت و مهربانیاش به وضوح در برخورد با اطرافیان آشکار بود. راضیه تا قبل از بهار ۱۶ سالگیش موقعیتهای چشمگیری را در زمینه ورزش کاراته، مسابقات قرآن و درس و تحصیل کسب کرد.
بعد از انفجار در حسینه سیدالشهداء علیه السلام شیراز ۱۸ روز در کما به نیت مادرمون بود اونهم دقیقاً با سینهای خورد شده و پهلویی پاره شده و ۱۸ روز خس خس نفسهای دردناک و..
سرانجام در سن ۱۶ سالگی در فروردینماه سال ۱۳۸۷ بعد از آنکه از زیارت بارگاه امام رئوف به شهرش بازگشت، آرزویش برآورده شد و بر اثر انفجار بمب در حسینیه کانون فرهنگی رهپویان وصال شیراز توسط عوامل تروریستی وابسته به غرب، بعد از تحمل ۱۸ روز درد و رنج ناشی از جراحت به جمع شهیدان سرفراز و سربلند که ره صد ساله را یک شبه پیمودند پیوست.
━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─❣
🌺✨🕊🌺✨🕊🌺✨🌺
مادر بزرگوارش میگوید:
سال سوم راهنمایی راضیه بین خودش و خدا عهدی بسته بود که بعد از شهادتش تو وسایلش، البته تو وسایلش که نه، داخل جعبه اسماً متبرکه پیداش کردم.
خلاصه کوتاهی از این عهد نامه:
"…بی حساب پیش، انشا ا.. به امید خدا و توکل به خدا چهل روز تمام کارمو خالصانه انجام بدم تا خدای مهربون از سر تقصیرات ما بگذرد و گناهامو ببخشه.
توی این چهل روز که از ۰۵/۰۳/۸۵ شروع می شه توفیق پیدا کنم مادام العمر دعای عهد و زیارت امین ا.. و… را بخوانم و گریه کنم.
آقا تو رو خدا توفیق اشک ریختن تو این دعاها را به من بده و شب هم به یاد خانم حضرت زهرا (س) شبی ۵ صفحه قرآن بخوانم؛ ان شاء الله تکرار آیه الکرسی هم توی بیشتر اوقات نصیبم بشه.
و همچنین شکر نعمتهای خدا و توفیق آلوده نشدن به گناه و نابود کردن نفس اماره و تقویت نفس لوامه را داشته باشم و تسبیحات خانم فاطمه زهرا (س) را همراه با الگو برداری از حجاب، عفاف، ادب و اخلاق ایشان را سر لوحه زندگی خودم قرار دهم."
━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─