eitaa logo
᚛᯽᚜بــآ شـهـدآ تـآ شـهـآدتـ᚛᯽᚜
174 دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
3.4هزار ویدیو
15 فایل
🌹🌹مقام معظم رهبری : امروز فضیلت زنده نگهداشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست🌹🌹 🎉سلام، خوش آمدید،همگی دعوت شده ی شهدا هستید🌹 👈هدف این کانال فقط زنده نگه داشتن یادشهداست ✅ التماس دعای شهادت🤲🌹 نظر، پیشنهاد، ارسال مطلب: https://eitaa.com/talabehshahideh
مشاهده در ایتا
دانلود
فوری/ مامور پلیس مدافع امنیت‌ ستوان سوم سعید ربیعی‌نژاد در درگیریِ مسلحانه با قاتل فراری در اهواز به‌ شهادت رسید 🔹️در جریان یک سرقت صورت گرفته سارق مسلح پس از سرقت در حال فرار بوده که با عملیات تعقیب از سوی پلیس مواجه می‌شود. 🔹️این سارق مسلح پس از مشاهده تعقیب از سوی پلیس به روی بام یکی از ساختمان‌های منطقه می‌رود و از آنجا مبادرت به تیراندازی به سمت نیروهای فراجا می‌کند که منجر به شهادت این مامور پلیس شده است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*این هم خبر خوب، برای کسانی که عکس شهدا را به در و دیوار می زنند، یادواره شهدا می گیرند، به خانواده های شهدا سر کشی می کنند، شهدا را یاد می کنند و راه شان را ادامه می دهند .😊 -
آدم پیگیری بود. وقتی کاری به کسی محول می‌کرد، تا انجام قطعی آن کار، دنبالش را می‌گرفت. حتی اگر آن شخص به مرخصی هم می‌رفت، آن کار را پی‌گیری می‌کرد. بعضی وقت‌ها ساعت دو نیمه‌شب زنگ می‌زد و نتیجه‌ی کار را می‌پرسید! من به شوخی می‌گفتم: حاجی شما پی‌گیری نمی‌کنی؛ حال‌گیری می‌کنی! همین پی‌گیریِ مدام باعث می‌شد که نیروهای تحت امرش نتوانند از زیر کار در بروند و شانه خالی کنند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📘 💠چوب خلال و یک سال معطلی! 🔹احمد پسر حواری می‌گوید: آرزو داشتم سلیمان دارانی، یکی از عرفا را در خواب ببینم. پس از یک سال، او را در خواب دیدم. به او گفتم: استاد! خداوند با تو چه کرد؟ گفت: از جایی می‌آمدم، قدری هیزم در آنجا دیدم، چوبی به اندازه چوب خلال از آن‌ها برداشتم، نمی دانم خلال کردم یا نه! اکنون یک سال است که برای حساب همان چوب معطل هستم. 📚بحار، ج ۷، ص ۱۶۱
7.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این دنیا همینقدر بی ارزشه این کلیپ بسیار آموزنده رو از دست ندید.
از اهواز راه افتادیم؛ دو تا لندرور. قبل از سه‌راهی ماشین اول را زدند. یک خمپاره هم سقف ماشین ما را سوراخ کرد و آمد تو، ولی به کسی نخورد. همه پریدیم پایین، سنگر بگیریم. دکتر آخر از همه آمد. یک گُل دستش بود. مثل نوزاد گرفته بود بغلش. گفت: کنار جاده دیدیمش. خوشگله؟ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄
انتهای شب نگرانی هایت را به خدا بسپار🌷 آسوده بخواب خدا بیدار است شبتون بخیر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا