🌱 این جمـلہ را بہ یـاد داشتہ باشید :
اگر در راه خـدا رنـج را تـحمل
نڪنید ،
مجبـور خواهیـد شـد در راه شیـطان ،
رنـج را تـحمل ڪـنید .
🌹 شهید #پورمرادی
💢یکماه قبل از شهادت همسرم ،مشرف شدیم مشهد خیلی دلش هوای زیارت داشت، عاشق امام رضا بود، نذر کرده بود دخترمون رستا جان که به دنیا بیاد، سه تایی بریم مشهد پابوس اقا،نوبت واکسن کرونا داشتم ناهار درست کردم ومنتظر بودم احسانم از سر کار بیاد بریم خانه بهداشت ،به خواهرم هم زنگ زدم قرار شد بیاد پیش رستا (دردانه دختر شهید )جان تنها نباشه.
🔹 تا من وهمسرم هم بریم برای زدن واکسن، وقتی احسانم وارد منزل شد باهمون لبخند همیشگی ذوق عجیبی توچشماش بودگفتم احسان جان چی شده خوش خبر باشی باخوشحالی گفت وسیله ها روجمع کن فرداراهی مشهد میشیم خیلی خوشحال شدم ومشغول جمع کردن وسایل خانواده خواهرم هم باماراهی شدند، بهش گفتم احسان جان چی شد یهو وبدون برنامه قبلی تصمیم گرفتی بریم زیارت، گفت تواین هفت ماهی که دخترمون به دنیا اومده خیلی دلم میخواست برم پابوس اقا وازش تشکر کنم که یک دختر گل بهم هدیه داده ولی به خاطر شیوع بیماری کرونا نشد.
🔹صبح وقتی رفتم ستاد همکارم گفت مشهد ثبت نام میکنن وقتی شنیدم اصلا نمیدونم چطوری وارد اتاق شدم سوال کردم بهم گفتن ظرفیت تکمیل شده ان شاالله دفعه بعد، باناامیدی برگشتم هنوز از در اتاق بیرون نیومده بودم که همکارم صداکرد احسان بدوبیا یک خانواده انصراف دادند اسم تورو جایگزین کردم.
🔹 انشاالله فردا راهی شو،وقتی رسیدیم مشهد روز اول به نیابت ازمرحوم مادرش زیارت کرد ونماز خواند حال عجیبی داشت احساس میکردم از زمین کنده شده خیلی ساکت وکم حرف شده بود،رفتیم صحن غدیر بهم گفت از من ودخترم عکس بگیر بهش بگوخیلی دوسش دارم ،گفتم احسان جان چرامن بهش بگم خودت هستی بزرگ که بشه بهش میگی ....
🔹اون سفر ،اخرین سفر مشترکمون بود ۲۷مهر از مشهد آمدیم یکماه بعد در ۲۷ابان شهید شد...
🔹راوی همسر شهید
🔹شادی روح شهید احسان نصیری صلوات
حاجی داشت حرف میزد و سبزی پلو را با تن ماهی قاطی میکرد. هنوز قاشق اول را نخورده، رو به عبادیان کرد و پرسید: عبادی! بچه ها شام چی داشتن؟
گفت: همینو
-واقعا؟جون حاجی؟
نگاهش را دزدید و گفت: ماهی رو فردا ظهر میدیم
حاجی قاشق را برگرداند بخدا فردا بهشون میدیم
حاجی همین طور که کنار میکشید گفت:
به خدا منم فردا ظهر می خورم!
#شهید_ابراهیم_همت