Part03_ذوالفقار.mp3
9.55M
📗کتاب صوتی #ذوالفقار
"برش هایی از خاطرات شفاهی شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی"
قسمت 3⃣
>>♥️<<--------لینک🔻
@Basij_Tamam_Shodani_Nist
♡پاتوق سربازان ولایت⇧
|#تلنگر|🙂
💌🍃#حاجحسیـنیڪتا
بچہها❗️
🍃سعۍڪنیدیہ #دوستـــ وهمراه
پیداڪنید،دوستخوبڪسیہڪهـ #نتونے جلوشگنـاهڪنیپـاتوبہبهشتـــ
بـازڪنہ؛پـاتوبہبهشتزهـرا،ڪنارشهــدا
بـازکنہ؛پـاتوبہیہجاهایےواڪنہڪہتــا
حالانـرفتۍ❗️مثلابڪشوندتــــ بہ،محله
فقــیرنشینهـاتاڪمڪڪنےبہمردم، غم
مردمخوردنروبهتنشونبده
#رفیق_خوب..... ❤️
>>♥️<<--------لینک🔻
@Basij_Tamam_Shodani_Nist
♡پاتوق سربازان ولایت⇧
•| #شهید_محمد_جهانآرا 😍🌹
🗓تاريخ شهادت : ۷ مهر ۱۳۶۰
>>♥️<<--------لینک🔻
@Basij_Tamam_Shodani_Nist
♡پاتوق سربازان ولایت⇧
بسیج تمام شدنی نیست
•| #شهید_محمد_جهانآرا 😍🌹 🗓تاريخ شهادت : ۷ مهر ۱۳۶۰ >>♥️<<--------لینک🔻 @Basij_Tamam_Shodani_Nis
👤به روايت خود شهيد :
اميدي به زنده ماندن نداشتيم.
مرگ را ميديديم. بچهها توسط بيسيم شهادتنامه خود را ميگفتند و يك نفر پش بيسيم يادداشت ميكرد. صحنه خيلي دردناكي بود.
بچهها ميخواستند شليك كنند، گفتم: ما كه رفتني هستيم، حداقل بگذاريد چند تا از آنها را بزنيم، بعد بميريم. تانكها همه طرف را ميزدند و پيش ميآمدند.
با رسيدن آنها به فاصله صد و پنجاه متري دستور آتش دادم. چهار آرپيجي داشتيم. با بلند شدن از گودال، اولين تانك را بچهها زدند. دومي در حال عقبنشيني بود كه به ديوار يكي از منازل بندر برخورد كرد. جيپ فرماندهي پشت سر، به طرف بلوار دنده عقب گرفت. با مشاهده عقبنشيني تانك، بلند شدم و داد زدم: الله اكبر، الله اكبر... حمله كنيد؛ كه دشمن پا به فرار گذاشته بود...
🥀🌹🥀
>>♥️<<--------لینک🔻
@Basij_Tamam_Shodani_Nist
♡پاتوق سربازان ولایت⇧
قشنگع بخونید❤️🍃
یه موتور گازی داشت 🏍
که هرروز صبح و عصر سوارش میشد
و باش میومد مدرسه و برمیگشت .
یه روز عصر ...
که پشت همین موتور نشسته بود و میرفت❗️
رسید به چراغ قرمز .🚦
ترمز زد و ایستاد ‼️
یه نگاه به دور و برش کرد 👀
و موتور رو زد رو جک
و رفت بالای موتور و فریاد زد :🗣
الله اکبر و الله اکــــبر ...✌️
نه وقت اذان ظهر بود نه اذان مغرب .😳
اشهد ان لا اله الا الله ...👌
هرکی آقا مجید و نمیشناخت غش غش میخندید 😂
و متلک مینداخت😒
و هرکیم میشناخت مات و مبهوت نگاهش میکرد 😳
که این مجید چش شُدِه⁉️
قاطی کرده چرا⁉️
خلاصه چراغ سبز شد🍃
و ماشینا راه افتادن🚗🚙
و رفتن .
آشناها اومدن سراغ مجید که آقااا مجید ؟
چطور شد یهو؟؟!! حالتون خُب بود که؟!!
مجید یه نگاهی به رفقاش انداخت👀
و گفت : "مگه متوجه نشدید ؟ 😏
پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بود
که عروس توش بی حجاب نشسته بود 😖
و آدمای دورش نگاهش میکردن .😒
من دیدم تو روز روشن ☀️
جلو چشم امام زمان داره گناه میشه ❌.
به خودم گفتم چکار کنم
که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه .
دیدم این بهترین کاره !"👌
همین‼️✌️
برگیازخاطرات"شهیدمجیدزینالدین"
>>♥️<<--------لینک🔻
@Basij_Tamam_Shodani_Nist
♡پاتوق سربازان ولایت⇧
📚 مسابقه بزرگ کتابخوانی
"راه بی پایان"
✅ به مناسبت چهلمین سالگرد دفاع مقدس
🎁 همراه با جوایز ارزنده
🔹۳۱ شهریور لغایت ۱۳ دی ماه ۹۹
🔹با ۴۰ درصد تخفیف
🔹شرکت ۵ نفر در مسابقه با خرید یک کتاب
🔹شرکت در مسابقه با مراجعه به سایت
محل دریافت کتاب؛ کانون جوانان بسیج (واحد فرهنگی، واحد ثبت نام، کتابخانه)
#معاونت_فرهنگی_هنری_سپاه_شاهرود
>>♥️<<--------لینک🔻
@Basij_Tamam_Shodani_Nist
♡پاتوق سربازان ولایت⇧
▪️السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (علیه السلام)
💎 #قرار_مهربانی
حضور بانوان بسیجی در بانک خون ❤️
#پایگاه_مبارکه
🔸۸ مهر ۱۳۹۹
#ما_ملت_امام_حسینیم
#ما_قوی_هستیم
>>♥️<<--------لینک🔻
@Basij_Tamam_Shodani_Nist
♡پاتوق سربازان ولایت⇧