eitaa logo
بصير
2.7هزار دنبال‌کننده
86.3هزار عکس
81.6هزار ویدیو
3هزار فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
پيامبر اعظم (صلي الله عليه و آله و سلم): هرکس با نگاهش مؤمني را بترساند، خداي تعالي در روزي که سايه (رحمتي) جز سايه‌ي او نيست، او را بترساند. https://eitaa.com/Basir_MN
آثار صلوات بر پيامبر اعظم (صلي الله عليه و آله و سلم). https://eitaa.com/Basir_MN
پيامبر اعظم (صلي الله عليه و آله و سلم): هرکه مؤمني را اندوهگين کند و در مقابل، همه دنيا را به او بدهد، کفاره‌ي گناه او نبوده و پاداشي بر کارش نمي‌بيند. https://eitaa.com/Basir_MN
رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم): هرکه ذره‌اي تکبر در دل او باشد، وارد بهشت نمي‌شود. تکبر يعني انکار حق و تحقير مردم ... https://eitaa.com/Basir_MN
امام حسن (عليه السلام): مؤمني که از قسمت خود ناخشنود باشد و وضعيت خود را ناچيز شمارد درحاليکه حاکم او خداست، چگونه مي‌تواند خود را مؤمن بداند؟ من براي کسي که در قلب خود چيزي به جز رضايت خدا راه ندهد، ضمانت مي‌کنم که دعايش اجابت شود. https://eitaa.com/Basir_MN
احتياجات مؤمن از نگاه امام جواد (عليه السلام): 1. توفيق الاهي؛ 2. پنددهنده‌اي در درون خود؛ 3. پذيريش نصيحت. https://eitaa.com/Basir_MN
مقدمات تجارت از نگاه امام علي (عليه السلام) #خطر_ربا https://eitaa.com/Basir_MN
چرا بايد «مکارم اخلاق» را بايد جستجو کرد؟ امام علي (عليه السلام) پاسخ مي‌فرمايند... https://eitaa.com/Basir_MN
امام باقر (عليه السلام): حُسن نيت، حصن و پناهگاه الاهي است. https://eitaa.com/Basir_MN
چيزهايي را که به درد شما نميخورد، نگوييد ... آيت الله مجتهدي (ره) https://eitaa.com/Basir_MN
پيامبر اعظم(صلي الله عليه و آله و سلم): روز قيامت من کنار ميزان خواهم بود و هرکس بديهايش سنگين‌تر از حسناتش باشد، صلواتهاي او را مي‌آورم تا حسناتش با آن سنگين شود. https://eitaa.com/Basir_MN
خضر نبی در سایه درختی نشسته بود سائلی سمت او آمد و از اول سوال کرد خضر دست در لباسش برده اما چیزی دستش را نگرفت گفت ای سائل ببخشم چیزی ندارم سایل گفت تو را به خدا سوگند می‌دهم نیازم بسیار است کمی بیشتر بگرد شاید چیزی داری و نمی‌دانی خضر برخواست گفت صبر کن دارم بیا برویم، به بازار برده فروشان آمد و گفت مرا بفروش و پولش بگیر و ببر چاره علاجت کن سائل گفت نه هرگز!!! خضر نبی گفت باید اینکار را انجام دهی القصه خضر را سائل بفروخت و پول را گرفته و شادمان راهی شد. خضر را مردی خرید و آورد خانه دید پیرمردی نورانی است، دلش سوخت و کار زیادی به او نمی‌سپرد. روزی مرد قصد سفر کرد و از خضر خواست تا خانه و فرزندانش را در غیاب او محافظت کند و مایحتاج آنها را بخرد. خضر گفت کاری به من بسپار من از اینکه غلام تو باشم و کاری نکنم ناراحتم مرد گفت همین بس خضر اصرار کرد، مرد گفت پس اگر دوست داشتی برای من از دل کوه سنگ‌های کوچک بیاور تا در حیاط منزل خانه دیگری بسازم خضر نبی پذیرفت و در غیاب صاحب خانه با قدرت تمام، خانه‌ای زیبا به کمک اجنه و فرشتگان در آن خانه بنا ساخت صاحب خضر آمد و چون آن خانه را دید باور کرد این پیر مرد انسان معمولی نیست! گفت تو کیستی ای مرد خود را معرفی کن، گفت غلام توام گفت تو را به خدا سوگند خودت را معرفی کن، خضر گفت مرا چرا به خالقم سوگند دادی؟ یکبار سائلی مرا به خالقم سوگند داد، چیزی نداشتم به او دهم خودم را به بردگی فروختم!!! من خضر نبی هستم مرد گریست و گفت مرا ببخش نشناختمت گفت: اصلاً من خود خواستم نشناسی تا راحت امر و نهی کنی مرا چون غلامان گفت ای خضر در قبال این خانه که ساختی از من چیزی بخواه گفت ای صاحب و مولای من از زمانی که غلام تو شده‌ام به راحتی نمی‌توانم برای خالقم در پنهان عبادت کنم و راحت نمی‌توانم اشک بریزم چرا که می‌ترسم هر لحظه در زمان لذتم با معشوقم مرا احضار کنی و اگر اجابت نکنم معصیت کرده باشم. مرا لطف فرموده آزاد کن صاحب خضر گریست و او را آزاد کرد. حضرت خضر کسی است که برای وصال معشوقش خود را به غلامی فروخت و معشوقش بهای عشق آزادی او را پرداخت. راستی ما برای خدا چه می کنیم⁉️ قدری بیندیشیم🤔 https://eitaa.com/Basir_MN