📷 انگلیس، دلش برای این روزها تنگ شده است⚠️
💎 یک انگلیسی بر دوش چهار مرد ایرانی سوار شده و در خلیج فارس جولان می دهد🌡
🆔 @darseenghelab
💐💐💐
@Basirat_135
eitaa.com/Basirat_135
💵 گرفتن پول زور توسط رضاخان
🔸 پول باشگاه، مردم را به زنهار آورده بود؛ چون از طبقات مردم، به عناوين مختلفه پول میگرفتند و نسبت به هر يك، اسمى گذاشته بودند. در آخر بهعنوان پول باشگاه، جهت طيّاره و هواپيما، از همه افراد، هر سال صد تومان دويست تومان، پانصد تومان، هزار؛ و از دهات هم به همين طور، به ضرب زور، پولى به اين عنوان میگرفتند. آن هم كمرشكن بود و مردم را به ستوه آورده بود.
🔰 اداره اقتصاد از مالكين دهات، به زور مأمورين ماليّه، سند غلّه صادر مینمود. مثلاً كسى كه صد خروار عملكرد داشت، از او، سند صد و سى خروار مى گرفتند كه بايد به اداره انحصار ارزاق تحويل بدهد. آن هم نه در مصرف داخله بود، بلكه حمل به خارجه مى شد.
🔸ارتشاء اداره دادگاه ها، به كلّى حقّ را محو و بازار تقلّب و كلاه بردارى را رايج كرده بود و از هيچ اداره نیز شكايت نمى شد.
🔻 برد با آن كس بود كه هر چه تحميل میکردند، بردارد بدون حرف؛ و الّا از حرف، حرف در مى آمد كه حياتش هم به خطر مى افتاد✅
🔸امنيّه ها در دهات، چه پولهائى مى گرفتند، حساب نداشت. آخر الامر، رئيس امنيّه نوشت به دهات كه هر مأمورى كه از امنيّه مى آيد، به هيچ وجه من الوجوه، حقّ خدمتانه گرفتن از دهات ندارد؛ و هر يك از مأمورين امنيّه، به هر عنوان از مردم پولى گرفته باشند، چنين و چنان خواهند بود؛ خيلى مجازات سخت.
از قضا، اين حكم را رئيس امنيّه توسّط مأمورين امنيّه به دهات فرستاد كه مفادّ اين را يكان يكان در دهات به مردم برسانند. همين مأمورين، خودشان بعد از ابلاغ اين فرمان، شروع كردند به مطالبه خدمتانه! پس از هر ده، مبلغى همين ها گرفتند، مفادّ فرمان خودشان را خودشان به مرحله عمل آورده، مطلب را اثبات نمودند‼️
🚧 مهمّتر از همه، پول باشگاه بود كه خيلى اهمّيّت مى داده و از همه طبقات میگرفتند. در آخر، معلوم شد كه اين سيل پول باشگاه، در شن زار زمين اين ادارات و عمده اش، در شن زار زمين سعد آباد (قصر سلطنتى) فرو رفته؛ در موقع لزوم، صد دينار از اين ها به مصرف نيامد، همه اش رجز بود كه مى خواندند و محقّق شد كه قدرت شاه قَدَر قدرت، مخصوص به برداشتن سرپيچ [: روسری] بانوان بوده است❗️
📗 کتاب "الکلام یجر الکلام"، اثر آیت الله العظمی حاج سید احمد زنجانی.
🆔 @darseenghelab
💐💐💐
@Basirat_135
eitaa.com/Basirat_135
.
کدام مدل کارآمد است؟
🔹روزنامه الاخبار نوشت "دولت انگلیس، نخست وزیر عراق را واسطه کرده تا به تنش با ایران پایان داده شود".
♦️آیا این روش که گستاخی شان را بی پاسخ نگذارید تا به غلط کردن و گشتن دنبال واسطه بیفتند، بهتر و موثر تر است؛
🔹یا آن روش که خباثت و بدعهدی شان را با نرمش و دیپلماسی التماسی برگزار کنید و وحشی تر شوند؟!
♦️دولت در برجام امتیاز داد تا دل دشمن را نرم کند اما 20 ماه پس از اجرا، آقای ظریف تصریح کرد انگلیس، تحریم ها را برنداشته و امکان افتتاح حتی یک حساب بانکی در لندن وجود ندارد.
🔹این طرف با عراق، روابط برابر و برادرانه را پایه ریزی کردیم و با تجارت 11 میلیارد دلاری، تحریم ها را دور زدیم.
♦️قرارهایی که با عراق گذاشتیم عموما اجرایی شد. اما مقامات اروپایی در دیدار ها، غالبا یا تهدید تحویل ما دادند یا بنا را بر فریب و خالی بندی و عهد شکنی گذاشتند.
🔹روح صائب تبریزی شاد که فرمود "اظهار عجز نزد ستم پیشه ابلهی است- اشک کباب مایه طغیان آتش است".
@IMANI_mohammad
💐💐💐
@Basirat_135
eitaa.com/Basirat_135
May 11
از تهران برایمان مهمان آمد ، برادر خانومم هم از بوشهر آمدند،( اینها از واجبات خاطرات است که برایتان می گویم ) از ان طرف هم پسر عموهایم که راننده ماشین هستند ، بار آوردند خرمشهر و آمدند منزل ما .
بعد از ظهر که از محور برگشتم منزل ، خانمم گفت: میهمان داریم و در منزل هیچ چیزی نداریم! گفتم : خوش آمدند . یه طوری می سازیم . خدا بزرگ است ، خدا وکیلی آن روزها ما برای خرید نان هم پول نداشتیم ، گفتم : حالا با همان چیزهایی که داریم می سازیم . آن شب را الحمدلله مهمانداری کردیم ، صبح رفتم خیابان از یک مغازه نسیه خرید کردم آوردم منزل بعد رفتم شلمچه سرکار تا بعد از ظهرچگونه گذشت خدا عالم است . بعد از ظهر همسرم گفت که دیگر هیچی نداریم . گفتم که خیلی خوب . می روم الان بازار صفای خرمشهر یک اقای امیدوار داریم . خدا خیرش بدهد . هر وقت ما نسیه بخواهیم چترمان را آنجا باز می کنیم . رفتم گفتم :آقای امیدوار میوه می خواهم . گفت:اقا سید هرچیزی دلت می خواهد بردار. مغازه تعلق به خودتان دارد. من هم نزدیک دو هزار و خورده ای میوه گرفتم . برای مدت یک هفته زد به حسابم . از اقا رضا ماهی فروش هم هشت هزار و چهارصد تومان ماهی گرفتم . رفتم سراغ یکی از دوستانم که مرغ فروشی داشت . سه هزار و خرده ای مرغ نسیه گرفتم و آوردم خانه . به خانمم گفتم : خانوم حالا باید با اینهاساخت تا سر برج که پولش برسد.
شد دقیقاً ۲۰/۴/۱۳۷۴ . خدا را شاهد میگیرم شاید آن روز یکی از سنگین ترین و زجر آورترین روزهای زندگی من بود !!! حالا دلیلش را کار ندارم ولی دلم خیلی پر بود.
آن روز ما داشتیم می رفتیم منطقه ، آن روز قرار بود روی نهر الذوجی ( کانال ماهی ) کار کنیم . مدام جا عوض می کردیم که هر چه سریعتر شهدا را بیاوریم. آن روز قرعه افتاد به نهر الذوجی یا همان کانال ماهی و یا کانال الذوجی . به من گفتند : میدان مین دارد باید پاکسازی شود . گفتم: خیلی خب پاکسازی می کنیم . من شروع کردم میدان مین را پاکسازی کردم . رسیدیم خود کانال . رفتم بالای دز . عقده های دلم را ریختم بیرون . روی صحبتم با خود شهدا بود . اولین جمله ای را که گفتم این بود : ببینید شما ها که اینجا خوابیده اید . تک تک شما ها صدای منو می شنوید . این اولین جمله ام بود. دیگه بقیه اش را کار ندارم . من اینها را گفتم : از روزی که مبتلای شما شدیم تا حالا دستمان را هم نگرفته اید.
آن روزچهار شهید را ما در آوردیم . دوتا فقط پلاک داشت . یکی شهید اسدی بود ، یکی شهیددادگر بود ، یکی هم مجهوال الهویه بود.
این شهید دادگر ، ما پلاکش را پیدا کردیم . کیف پولش را هم پیدا کردیم . از روی کارت هایی که توی کیف داشت اسم او را هم خواندیم . پلاک را برداشتم . یکی از این کارتهایی که تقریباً خوانا بود . با کارت هویتش که باید می رفت فرستادیم . سه کارت در دست من ماند که عکسهایش واقعاً خوانا بود به این معنا که اگر به عکس سید منصور بگویید این عکس چه کسی است می گویند سید منصور است دیگه .
من اینها را برداشتم گذاشتم توی جیب شلوارم و کار که تمام شد برگشتیم ایران . فرمانده مان گفت : از همین جا مستقیم بروید و توی مقر پیاده هم نشوید . ما آمدیم خرمشهر . وقتی رسیدم خانه یادم آمد که کیف و پلاک را تحویل ندادم که ثبت بشود . اتفاقاً خانمم سر کار بود . یا الله گفتم و رفتم داخل خانه . میهمانمان در خانه بودند . من گفتم می خواهم لباسهایم را کنار بگذارم که هر وقت خانمم آمد آنها را بشوید .
بعد از نماز م ، خانم میهمان گفت : آقا سید ببخشید یک نفر جوان امروز آمد درب منزل و گفت : این مبلغ پول را به سید برسانید.
گفتم : به سید بگویم که این پول را چه کسی داده است ؟
گفت : این پول را بدهکار سید هستم.
حاج خانم میهمان، پول را به من داد و من گفتم : ولی تاجایی که یاد دارم من به کسی پول قرض نداده ام و کسی هم از من پول قرض نگرفته . هرچی فکر کردم تعجبم بیشتر می شد.
گفتم که لابد رفقا از من پول گرفته اند و فراموش کرده ام وگرنه کسی خود به خود برای کسی پول نمی فرستد. پول را گرفتم گفتم : اگر خانمم آمد بگو سید رفته بازار .آمدم درب مغازه ی اقا امیدوار گفتم: آقای امیدوار بدهکاری ما چقدر بود ؟ گفت: آقا سید پسر عمویتان آمد حساب کرد . گفتم عجب پسر عموی با معرفتی دارم نا سلامتی او میهمان بود . آمدبدهی ما را حساب کرد. به اقای امیدوار گفتم : نکند تعارف می کنی . اقای امیدوار گفت : ما جنس را فروخته ایم از پول هم بدمان نمی آید . رفتم درب مغازه ی اقا رضا گفت : پسر عمویتان آمده حساب کرد. رفتم درب مرغ فروشی گفت : پسر عمویت آمده حساب کرده من ماندم که چه شده است و برگشتم به خانه ….. دیدم خانمم از مدرسه برگشته . خانمم گفت : یک اقا پسری چند روزاست دارد می آید درب منزل سراغ شما را می گیرد من آن پسر جوان را نمی شناسم چونکه برای اولین بار او را می بینم . تا حالا توی مسجد هم او را ندیده بودم . به ایشان گفتم سید
رفته شلمچه . چکار داری ؟ خانمم گفت : امروز آمده چهل هزار تومان آورده گفته : این طلبی است که سید از ما می خواهد . به ایشان گفتم : به سید بگو یم چه کسی آورده ؟. گفت : بگویید خودش می داند .
به خانمم گفتم : می روم بیرون چند دقیقه ای کار دارم زودبر می گردم . یک ربع ساعت طول نکشید برگشتم دیدم خانمم نشسته وسط حیاط وسایل شهید و عکسش را مقابل خود گرفته گریه می کند .گفتم : خانم باز ما وسیله آوریدم شما شروع کردید گریه کردن . خانم گفت :سید به جدت فاطمه زهرا (س) اگر یک چیزی بگویم باور نمیکنی . اما خدا وکیلی آن جوانی که چند روز می آید در منزل ما و پول آورده همین شهید بود . گفتم زن اشتباه نمی کنی اون دوازده سال پیش شهیدشده است .گفت : صد سال پیش هم شهید شده باشد من اشتباه نمی کنم و این خودشهید است . حاج خانمی را که میهمان بود صدا زدم و به او گفتم آن آقایی که از تهران آمد درب منزل ما پول آورد اگر ببینی می شناسی ؟ گفت : بله می شناسم . من عکس شهید دادگر را به ایشان نشان دادم گفت : سید به جده ات خودش است . دیدم خیلی سخت است باور کردن قضیه و خیلی سنگین است . گفتم حاج خانم شما اشتباه نمی کنی ؟ گفت : نه . ( عکس چون پرس شده بود سالم مانده بود) رفتم سراغ اقای امیدوار و عکس را به ایشان نشان دادم گفت با چشم خودم ندیدم ولی پسرم ، پسر عمویت را دیده که حساب کرده است . رفتم پیش ایشان گفت همین عکس بودرفتم مغازه ی آقا رضاگفت که خودش است . رفتم سراغ بعدی ، گفت : خودش است . من توی بازار نشستم شاید تا آخر شب گریه کردم نتوانستم بلند شوم بروم خانه . یکی از دوستهایم آمد و زیر دستهایم را گرفت و مرا به خانه آورد . آن شب در وجودم یک انقلاب عجیبی شده بود . نمی دانم چه حالی پیدا کردم ….
صبح زود رفتم منطقه . یکی از دوستان که خیلی کم حرف بود آنروز به من پیله کرده که اقا سید چی شده ؟ گفتم هیچی . چرا امروز اینهمه به ما پیله کردی ؟ . گفت : سید دیشب سحر خواب دیدم شهید دادگر در عالم خواب به من گفت : به سید سلام برسان بگو از ما خواستی کمکت کردیم چرا هنوز ناراحتی ؟
* این خاطره در مراسم تشییع این شهید بزرگوار، توسط اقای سید منصور حسینی برای حضار بیان شد.
. قبر مطهر این شهید، طبق وصیت خودش در دل جنگلهای اطراف شهر ساری، در کنار بقعه ی کوچک و ساده ی امامزاده جبار، قرار دارد.
*دوستانی که مایلند از نزدیک این شهید بزرگوار را زیارت کنند، آدرس مزار این شهید: کیلومتر۵ جاده ساری نکا،بعد از بیمارستان سوانح و سوختگی، قبل از روستای خارکش
💐💐💐
@Basirat_135
eitaa.com/Basirat_135
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺امتناع "وزیر اطلاعات" از مصاحبه با خبرنگار ایرنا/ علوی: از صحبت با ایرنا می ترسم
✅#آنتی_آمد_نیوز
👉 http://eitaa.com/joinchat/2654732298C5cf9e46afa
💐💐💐
@Basirat_135
eitaa.com/Basirat_135
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴برای اولین بار منتشر میشود؛ ویدئوی لحظه پایین کشیده شدن پرچم انگلیس
♦️طی چند روز گذشته چند عکس از لحظه پایین کشیدن پرچم انگلیس از روی کشتی توقیف شده آنها منتشر شده بود اما اکنون و برای اولین بار تصاویر ویدئویی این اتفاق منتشر میشود
🌍 eitaa.com/ebratha_ir ایتا
🌍 sapp.ir/ebratha.org سروش
💐💐💐
@Basirat_135
eitaa.com/Basirat_135
"کاوه هوشیار" (مسئول پروژه شبکه ملی اط) که پوریا آسترکی۴ سال قبل برایش توییت خوش آمدگویی زد، دوتابعیتی در آمد با تابعیت مضاعف آمریکا!
حالا میفهمید چرا شبکه ملی اطلاعات هنوزم که هنوز است درگامِ اول مانده؟!
شبکهای که قرار بود دیتاهای حساس ۸۰میلیون ایرانی را حفظ کند، رییسش"ایرانی_آمریکایی" است
روزنامه کیهان همان سال ۹۴ گفته بود که کاوه هوشیار دوتابعیتی هست
لیست کریمی قدوسی هم دوتابعیتی بودن وی را بعد از ۴سال اثبات کرد
کیهان ۴ سال جلوتر هست😉
°علی قلهکی°
@OfficialTwitTelegram
💐💐💐
@Basirat_135
eitaa.com/Basirat_135
اولین موضع انقلابی رییس جدید بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی در #گام_دوم_انقلاب:
مهندس #فتاح در جلسه معارفه رسماً اعلام کرد، «کسانی که اموال یا املاک #بنیاد_مستضعفان را در اختیار گرفته اند باید تخلیه کنند!»
°حجت الله عبدالملکی°
@OfficialTwitTelegram
💐💐💐
@Basirat_135
eitaa.com/Basirat_135
عقلِ دیوانه مذاکره !
✍️ آقای روحانی امروز گفت "دولت، هرگز فرصت مذاکره را از دست نداده و نخواهد داد. برای مذاکره عادلانه، قانونی و عزتمندانه همواره آماده ایم؛ اما به اسم مذاکره کنار میز تسلیم نمی نشینیم".
🔹جمله پایانی البته تعارف است. چرا که مذاکرات پیشنهادی (و بعضا در حال اجرا)، چه از سوی دولت آمریکا و چه طرف های اروپایی، ذاتا زورگویانه و تسلیم طلبانه است.
♦️روحانی، آماده مذاکره با #کدام_دولت است؛ دولت آمریکا؟ راهزنان دریایی انگلیس؟ یا فرانسه و آلمانِ ناقض برجام؟
🔹مذاکره درباره #کدام_موضوع؟ برجامِ زیر پا؟ یا برجام های دو و سه؟
♦️توافق منعقد شده و در حال اجرا که دیگر مذاکره ندارد؛ باید اجرا شود. اما طرف های غربی بر زیر پا گذاشتن آن اصرار دارند.
🔹اگر مذاکره برای توافقی جدید مد نظر است، مبتنی بر کدام تجربه و عقلانیت؟ وقتی توافق موجود را اجرا نمی کنند، دیوانگی است که با همان ها مذاکره کرد و تعهدات جدیدی را پذیرفت و امتیازات دیگری واگذار کرد.
♦️#دیوانگی، بیان صریح آقای روحانی است که گفت "«داستان مضحکی اتفاق افتاده؛ میگویند تعهدی که قبلا بستیم، فعلا محکم نباشد، درباره موضوع دیگری حرف بزنیم! آمریکا با زبان و عمل میگوید اهل مذاکره و تعهد نیست، اما به برخی کشورها میگوید بیا با ما مذاکره کن؛ مگر ديوانهاند كه با شما مذاكره كنند؟ شما به مذاكرهاي كه به تاييد سازمان ملل رسيده، پايبند نيستيد».
🔹در شرایطی که کمترین شرایط "مذاکره و توافق عادلانه و تعهد متقابل" فراهم نیست، و مذاکره در چنین فضایی، ذاتا دیوانگی محسوب می شود، چرا آقای روحانی باز هم می گوید فرصت مذاکره را از دست نمی دهیم و آماده مذاکره هستیم؟!
♦️بی تردید این سیگنال فرستادن ها، در طرف مقابل به "ضعف، فقدان غیرت نسبت به توافق زیر پا، و آمادگی برای امتیاز دادن بیشتر" ترجمه می شود و این تضمین را به حریف می دهد که از لا ابالیگری نسبت به تعهدات خود پروا نداشته باشد.
🔹انجام یکطرفه تعهدات در پوشش تعلیق هر دو ماه یک بار گوشه ای از تعهدات، سیگنال مشابهی است که موجب تشدید فشار دشمن -و نه تجدید نظر در بدعهدی و خباثت- خواهد شد.
♦️آیا روحانی، حواسش به عواقب پالس های اشتباهی که در همین چند هفته اخیر فرستاده ، هست؟ او باید قبل از هر چیز، درباره همین "عقل دیوانه مذاکره" توضیح دهد.
🔹تناقض برخی گفتار و رفتار ها، حکایت نعل وارونه زدن است. یا همان داستان "چپ آوزه افکند و از راست شد"
@IMANI_mohammad
💐💐💐
@Basirat_135
eitaa.com/Basirat_135
💬سید علی حیدر به تازگی از ایران به نیجریه برای تبلیغ رفته و از دانشجویان جامعه المصطفی بوده. او دیروز در راهپیمایی حمایت از #شیخ_زکزاکی به شهادت رسید . دوستان این شهید نقل میکنند: او هنگام خروج از ایران، گفته است که «دیگه من بر نمی گردم، شهید می شم...»
🌐 @rahyafte_com
🌐 @adyan8
💐💐💐
@Basirat_135
eitaa.com/Basirat_135