🌸مهدے جان
😔درد فراق، ساده مداوا نمی شود
😔باید به هم رسید، و الّا نمی شود
😔از شنبه بسته ایم به جمعه دخیل اشک
😔تا تو نیایی این گره ها وا نمی شود
😔هر شب به این امید که یک آن ببینمت
😔کوچه به کوچه می دوم اما نمی شود
😔بی خود دلم خوش است به اشعار انتظار
😔این شعرها برای من آقا نمی شود
😔یک گوشه چشم تو دل ما را ربود و برد
😔مجنون که بی خود عاشق لیلا نمی شود
😔مثل منِ گدا سر کویت زیاد هست
😔اما کریم مثل تو پیدا نمی شود
🍁✨🍁✨🌸✨🍁✨🍁
ﻣﻨﺎﻇﺮﻩ ﺷﻴﻌﻪ ﻭ ﻭﻫﺎﺑﻰ:
ﻗﺮﺍﺭ ﺑﻮﺩ ﻣﻨﺎﻇﺮﻩای ﺑﻴﻦ ﺷﻴﻌﻪ ﻭ ﻭﻫﺎﺑﻴﺖ ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺑﺸﻮﺩ.
از ﻭﻫﺎﺑﻴﺖ ﺻﺪ ﻧﻔﺮ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺍﻣﺎ ﺷﻴﻌﻪ ﻫﺎ ﻫﻨﻮﺯ ﻧﻴﺎﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ.
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻓﻘﻂ ﻳﮏ ﺷﻴﻌﻪ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺗﺄﺧﻴﺮ ﺩﺍﺧﻞ ﺷﺪ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻰ ﮐﻪ ﮐﻔﺸﺶ ﺭﺍ ﺯﻳﺮ ﺑﻐﻠﺶ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ.
ﻭﻫﺎﺑﻴﻮﻥ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﭼﺮﺍ ﮐﻔﺸﺖ ﺭﺍ ﺯﻳﺮ ﺑﻐﻞ ﮔﺮﻓﺘﻰ؟
ﺷﻴﻌﻪ ﮔﻔﺖ: . . .
بقیه این داستان جالب و خواندنی 👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a9
💥امان از حرف مردم
می خواستم به دنیا بیایم، در زایشگاه عمومی،
پدر بزرگم به مادرم گفت:
فقط بیمارستان خصوصی.
مادرم گفت: چرا؟...
🎭گفت: مردم چه می گویند؟!...
می خواستم به مدرسه بروم، مدرسه ی سر کوچه ی مان.
مادرم گفت: فقط مدرسه ی غیر انتفاعی!
پدرم گفت: چرا؟...مادرم گفت:
🎭مردم چه می گویند؟!...
به رشته ی انسانی علاقه داشتم.
پدرم گفت: فقط ریاضی!
گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...
با دختری روستایی می خواستم ازدواج کنم.
خواهرم گفت: مگر من بمیرم. گفتم:
چرا؟...🎭گفت: مردم چه می گویند؟!...
می خواستم پول مراسم عروسی را سرمایه ی زندگی ام کنم.
پدر و مادرم گفتند: مگر از روی نعش ما رد شوی.
گفتم: چرا؟...گفتند: مردم چه می گویند؟!...
می خواستم به اندازه ی جیبم خانه ای در پایین شهر اجاره کنم.
مادرم گفت: وای بر من.
گفتم: چرا؟...🎭گفت: مردم چه می گویند؟!...
اولین مهمانی بعد از عروسیمان بود.
می خواستم ساده باشد و صمیمی.
همسرم گفت: شکست، به همین زودی؟!...
گفتم: چرا؟... 🎭گفت:مردم چه می گویند؟!...
می خواستم یک ماشین مدل پایین بخرم،
در حد وسعم، تا عصای دستم باشد.
زنم گفت: خدا مرگم دهد. گفتم: چرا؟...
🎭گفت: مردم چه می گویند؟!...
بچه ام می خواست به دنیا بیاید، در زایشگاه عمومی.
پدرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی.
گفتم: چرا؟...🎭گفت: مردم چه می گویند؟!...
بچه ام می خواست به مدرسه برود،
رشته ی تحصیلی اش را برگزیند، ازدواج کند...
می خواستم بمیرم. بر سر قبرم بحث شد.
پسرم گفت: پایین قبرستان.
زنم جیغ کشید.
دخترم گفت: چه شده؟...🎭گفت: مردم چه می گویند؟!...
و من مُردم.
برادرم برای مراسم ترحیمم مسجد ساده ای در نظر گرفت.
خواهرم اشک ریخت و گفت: 🎭مردم چه می گویند؟!...
از طرف قبرستان سنگ قبر ساده ای بر سر مزارم گذاشتند.
اما برادرم گفت: 🎭مردم چه می گویند؟!...
خودش سنگ قبری برایم سفارش داد که عکسم را رویش حک کردند.
حالا من در اینجا در حفره ای تنگ خانه کرده ام
و تمام سرمایه ام برای ادامه ی زندگی جمله ای بیش نیست:
🎭مردم چه می گویند؟!...
مردمی که عمری نگران حرفهایشان بودم، لحظه ای نگران من نیستند .
...
آره واقعا کاش اینقد به حرف مردم توجه نداشتیم و خودمون بودیم
خود واقعی مون
نه اینکه از ترس حرف مردم کاری بکنیم که مردم میخوان نه خودمون
واقعا زمونه ی ما همین طوریه هاااا
✅بد میگم دوستان؟
واقعا امان از حرف مردم
💚خدایا
گوش مارو از حرف مردم پر کن
و به ما توانی بده
تا خودمان باشیم
و در جهت رضای تو
نه رضای مردم
دوست دارم خداجونم
شکرت بینهایت💚
کانال حال خوش 👇👇👇👇👇
@hal_khosh
هدایت شده از منبرهای حجت الاسلام عباسعلی الماسی
#فوری
لاشه پهپاد ایرانی که ترامپ مدعی سرنگونی آن شده بود پیدا شد😱
فیلم این خبر در 👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
ملک دلم همین که بنام حسین شد
عبدی گناهکار غلام حسین شد
آرامشی نداشت وجودم به هیچ وجه
تا که به اذن فاطمه رام حسین شد
قند مکرر اسم "حسین" است، والسلام
شیرین ترین کلام، کلام حسین شد
«با یک سلام صبح به ارباب بی کفن »
روزم پر از جواب سلام حسین شد
یادم نمی رود که خدا هر زمان ز من
قهرش گرفت، واسطه نام حسین شد
یک شب دوباره نوکری آمد به خواب من
حرفش دوباره حرف مرام حسین شد
نوکر از آب خوردن خود آب می شود
بین دو نهر؛ آب، حرام حسین شد
امیرعظیمی
🔹امام علي عليه السلام:
🍃موثرترين وسيله جلب رحمت خداوند، اين است که خيرخواه همه باشي.
📚تصنيف غررالحکم،ص450